کتاب راهنمای شوپنهاور
معرفی کتاب راهنمای شوپنهاور
کتاب راهنمای شوپنهاور گردآوریشده توسط کریستوفر جانوی و ترجمهٔ رضا ولی یاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهمقالاتی دربارهٔ شوپنهاور و آرا و نظریات اوست.
درباره کتاب راهنمای شوپنهاور
برای کسی که کمابیش به شیوهٔ هگلی پرورش یافته، قالب آشکارا غیرتاریخی و غیرسیاسی اندیشهٔ شوپنهاور قطعاً عصبانیکننده است. عمیقترین دغدغههای شوپنهاور عبارتاند از اینکه انسانیبودن در هر کجا و هر زمانی چیست، شخص چطور با جسمش مرتبط میشود، رنج چیست، خوشبختی کدام است و کدام نیست، آیا انسان آزاد است یا نه، زندگی چطور میتواند قابل تحمل شود، چطور باید به مرگ خود نگاه کرد، چه چیزی در فردْ ناخودآگاه و سیطرهناپذیر است، و اینکه کار هنری و تجربهٔ هنری برای فرد چیست. تاریخ برای او یکسره بیاهمیت است. این باعث شده که او به قول نیچه «تا سرحد نبوغْ غیرآلمانی» باشد.
کتاب راهنمای شوپنهاور حاوی شرح مهمترین آرای شوپنهاور است. نویسندگان فصول مختلف کتاب، که همگی متخصص در فلسفهٔ شوپنهاور هستند، هر یک به یکی از وجوه اساسی اندیشهٔ او پرداخته است. مطالعهٔ این کتاب میتواند خواننده را یاری رساند تا بر کلیت منظومهٔ فکری شوپنهاور اشراف یابد و تعیینکنندهترین وجوه آن را بهتر بشناسد.
فهرست مقالات این کتاب از این قرار است:
۱: شوپنهاور و خود؛ گونتر زولر
۲: شوپنهاور و شناخت؛ دیوید هَملین
۳: ریشهٔ چهارگان؛ فرانک وایت
۴: شوپنهاور، کانت و روشهای فلسفه؛ پل گایر
۵: اراده و طبیعت؛ کریستوفر جانُوِی
۶: تأثیر اندیشهٔ شرقی بر آموزهٔ شیء فینفسهٔ شوپنهاور؛ مویرا نیکولز
۷: اندیشه و تخیل شوپنهاور دربارهٔ بنیان صحیح هنر؛ شریل فاست
۸: منظور دقیقتر شوپنهاور از اخلاق؛ دیوید ای. کارترایت
۹: شوپنهاور و مرگ؛ دِیل ژاکت
۱۰: بدبینی شوپنهاور؛ کریستوفر جانُوِی
۱۱: نیچه، شوپنهاور، و دیونوسوس؛ مارتا نوسبام
۱۲: شوپنهاور، اراده، و ناخودآگاه؛ سباستین گاردنر
۱۳: شوپنهاور و ویتگنشتاین؛ هانســ یوهان گلوک
خواندن کتاب راهنمای شوپنهاور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران فلسفهٔ شوپنهاور پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راهنمای شوپنهاور
«یکی از پارادوکسهای فلسفهٔ شوپنهاور، که با این حال احتمالاً به قدر کافی به آن اشاره نشده، این است که در حالی که بهنظر میرسد مفهوم شناخت در فلسفهٔ او محوریت دارد و در جاهای مختلف برای تفسیر آن ضروری است، خود شوپنهاور چیز زیادی دربارهٔ آن نمیگوید. با این حال نقطهٔ آغاز او در کتاب در باب ریشهٔ چهارگان اصل دلیل کافی مفهوم آگاهی شناسنده است، و نتیجهگیری کتاب اصلی او، جهان همچون اراده و تصور، شکلی از رستگاری و آزادی از تاختوتاز اراده را مطرح میکند، که واسط آن شناخت است. البته منظور این نیست که او مستقیم از خودِ شناخت صحبتی نمیکند. بهعنوان مثال، او ادعا میکند که ادراکْ صورت بنیادین شناخت مستقیم از اعیان را فراهم میآورد، و همانطور که دستگاه فلسفی تکامل مییابد، دیگر صورتهای شناخت مستقیم مطرح میشوند. درمقابل، شناخت انتزاعی یعنی تنها شکل واقعی شناخت به معنای صحیح (Wissen در برابر Erkenntnis، که اصطلاح کلی برای شناخت و از جمله شناخت اعیان است) مستلزم این است که، همانطور که ارسطو نیز پرسیده بود، ببینیم چرا آنچه شناخته میشود شناخته میشود، بهنحوی که ارجاعی به زمینه یا دلیلی برای حقیقت مورد بحث وجود داشته باشد. مفهوم زمینه یا دلیل نقش مهمی در فهم شوپنهاور از چیزها بازی میکند. درواقع، ریشهٔ چهارگان مبتنی بر این مفهوم است و میگوید همهٔ تصورات، بهمثابهٔ اعیانی برای آگاهی شناسنده، باید رابطهای قانونمانند داشته باشند که پیشینی قابلتشخیص باشد، و تنها مسئلهٔ اضافی این است که این رابطه برای انواع مختلف (درواقع چهار و تنها چهار نوع مختلف) عین چیست. تا جایی که به تصورات مربوط میشود (و من عجالتاً معترض این مفهوم نمیشوم)، شناخت چنین اعیانی مشروط به این است که آنها در چنین رابطهای قرار بگیرند. اما این به معنی آن نیست که شناخت چنین اعیانی مستلزم این است که ببینیم زمینهشان چیست. شناخت مستقیم از تصورات بهمثابهٔ اعیان قطعاً مشروط به این است که آن اعیان روابط قانونمانندی داشته باشند، اما شبیه شناخت انتزاعی نیست و به این بستگی ندارد که ببینیم روابط قانونمانند چه هستند.»
حجم
۶۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۶۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه