کتاب برادران جمال زاده
معرفی کتاب برادران جمال زاده
کتاب برادران جمال زاده نوشتهٔ احمد اخوت است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک مجموعه داستان از این نویسندهٔ نامدار ایرانی را در بر گرفته است. این کتاب در سال ۱۳۸۲ برندهٔ جایزهٔ ادبی اصفهان در بخش «بهترین مجموعه داستان» شد.
درباره کتاب برادران جمال زاده
کتاب برادران جمال زاده بیش از ۱۰ داستان کوتاه را در بر گرفته است. عنوان برخی از این داستانها عبارتاند از «خداحافظ میرزا حبیب»، «گوش ونسان ونگوگ»، «همین، و نه چیزی دیگر»، «اروپا پس از باران» و «برادران جمالزاده». این داستانها فضایی شاعرانه دارند که بهشکلی نوستالژیک درمورد خاطرات گذشته و بازتاب آنها در زمان حال سخن میگوید.
این مجموعه شامل ۱۶ داستان کوتاه میشود که در بیشتر آنها شخصیتهای تاریخی نقش داشتهاند. زبان این داستانها سرشار از ترکیبها، تشبیهها و استعارههای بکر است که در یک فضای شاعرانه خلق شدهاند. این زبان شاعرانه باعث خلق فضایی نوستالژیک شده که در بیشتر داستانها به گذشتهای خاطرهانگیز و دوستداشتنی ارجاع داده شده است؛ گذشتهای که در این مجموعه داستان درمورد آن صحبت میشود، با زمان حال که در انزوا و غربت میگذرد، در تقابل قرار گرفته است. احمد اخوت بهخوبی توانسته است داستانهایی تازه و متفاوت خلق و توجه مخاطبین را به خود جلب کند.
به گفتهٔ نویسنده، این اثر در اوایل دههٔ ۱۳۷۰ نوشته شده اما زمان انتشار آن در اواخر این دهه یعنی در سال ۱۳۷۹ بوده است.
خواندن کتاب برادران جمال زاده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره احمد اخوت
احمد اخوت در سال ۱۳۳۰ در اصفهان به دنیا آمد. او داستاننویس، داستانشناس، مترجم و منتقد ادبی است که مدرک دکترای زبانشناسی و نشانهشناسی دارد. او از یاران حلقهٔ ادبی جُنگ اصفهان بوده و همچنین عضو شورای نویسندگان فصلنامهٔ زندهرود بوده است.
احمد اخوت در زمینهٔ نقد ادبی کتابهایی مانند «دستور زبان داستان»، «نشانهشناسی مطایبه» و «دو بدن شاه (تأملاتی دربارهٔ نشانهشناسی بدن و قدرت)» را نوشته است. او کتابهایی مانند «سپتامبر بی باران» نوشتهٔ ویلیام فاکنر، «موجودات خیالی» نوشتهٔ خورخه لوئیس بورخس و «قصیده کافه غم» نوشتهٔ کارسون مک کولرز را نیز ترجمه کرده است. مجموعه داستان «برادران جمالزاده» نیز اثر اوست.
بخشهایی از کتاب برادران جمال زاده
«دقیقاً یادم نیست از کِی ولی فکر کنم از صبح تابهحال جملهای مرتب در ذهنم تکرار میشود: «far be not can end the». همان جملهٔ معروف رابرت اسکات، کاشف قطب جنوب، که پیش از آنکه از سرما و گرسنگی یخ بزند در دفترچهٔ خاطرات روزانهاش نوشت؛ آخرین نوشتهای که از او باقی ماند. هر چه فکر میکنم یادم نمیآید ماجرا چگونه آغاز شد. فقط میدانم اول از همه شمارهٔ تلفن دفترم را به خاطر نیاوردم و بعد اسم شهری را که سالهاست دارم در آن زندگی میکنم. اسمش را از آن پرسیدم. با وحشت نگاهم کرد و چیزی گفت ولی حالا هر چه فکر میکنم یادم نمیآید. خیلی ترسیدهام. اول فکر میکردم این حالاتم به خاطر بیماری آلزایمر است، ولی نیست. حافظهام دارد آرامآرام محو میشود، مثل نواری که جابهجا پاک شده باشد، مانند یک تابلوی نقاشی که کسی آن را از وسط پاره کند. تکهتکه چیزهایی مانده. شاید همهٔ اینها به خاطر نوشتن کتابم خطای خاطره است، به گمانم آخرین کتابی که نوشتم. میدانم باور نمیکنید ولی برای آنکه اسمش را فراموش نکنم در دفترچهٔ یادداشتم نوشتم. آن محبت کرد و همهٔ یادداشتهایم را از دفترم آورد. خوب به خاطر میآورم سالها پیش در یکی از تمثیلهای کنفوسیوس خواندم که اگر خاطرههایت را مرور کنی و یا بنویسی از بین میرود. پاک میشود. مانند وقتی که نواری را که برایت خیلی عزیز است در ضبطصوت بگذاری اما ناخواسته دکمهٔ ضبط را فشار دهی و همهٔ نوار پاک شود. و باز خیلی دقیق به خاطر میآورم که اول بار این آلوئیس آلزایمر، عصبشناس و روانپزشک آلمانی بود که کشف کرد سلولهای مغز انسان بهاصطلاح از بالا به پایین میمیرند. بالا و پایینی که در واقع وجود ندارد ولی همینطور مصطلح شده. در بیماری آلزایمر اول حافظهٔ کوتاهمدت آسیب میبیند و بعد آرامآرام همهٔ خاطره از میان میرود. غریب است که شماره تلفن خانهام را فراموش کردهام اما تاریخ تولد آلزایمر را دقیق به یاد دارم: ۱۸۶۴. با همهٔ اینها بیماری من هر چه هست بخشهایی از حافظهٔ نزدیکم سالم مانده. نمیدانم. باید چیزهایی را حتماً به خاطر بیاورم.»
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه