کتاب مارگریتا دلچه ویتا

کتاب الکترونیکی «مارگریتا دلچه ویتا» نوشتهٔ استفانو بنی با ترجمهٔ حانیه اینانلو در انتشارات کتاب خورشید چاپ شده است. این کتاب داستان دختربچهٔ ۱۴-۱۵ساله‌ای را روایت می‌کند به اسم مارگریتا. مارگریتا بسیار سرزنده و پرانرژی و شاد است و البته کمی هم تپل! نمادسازی‌های استفانو بنی در این کتاب بسیار عیان است و تقابل سنت و مدرنیته را به‌خوبی نشان می‌دهد. مکعب سیاه که شکل و موجودیتی عجیب و مرموز دارد، فرار کولی‌ها، قطع درختان، بازی‌های کامپیوتری، سیستم‌های محافظتی و سایر مظاهر مدرنیته، زندگی آرام و دوست داشتنی و البته سنتی خانواده مارگریتا را تهدید می‌کنند.

درباره کتاب مارگریتا دلچه ویتا

مارگریتا دلچه ویتا دختری است چهارده‌ساله، خیال‌پرداز و سرزنده. دختری است که در شروع داستان، رویاپرداز و خیال‌باف به نظر می‌رسد ولی باید با او همراه شوید تا بفهمید که چقدر شبیه همه دخترها هست یا نیست. می‌تواند شما را تا حد دل درد بخنداند، وقتی که از دختربچهٔ غبار سخن می‌‌گوید شما را به گریه بیندازد، جواب‌های دندان‌شکن به دخترک گستاخ و لاغر مردنی همسایه بدهد، با کولی‌ها دوست شود و از همه مهم‌تر، داستانی که پشت تمام این قضایا به چشم می‌خورد، او حافظ و طرفدار سنت در برابر مدرنیته است. استفانو بنی نویسنده ایتالیایی، در این کتاب برای اولین بار دست به تجربه‌ای پرخطر زده و راوی رمانش را یک دختر نوجوان قرار داده است. خواندن کتاب می‌تواند تجربه‌ای بی‌تکرار برای خوانندگان و به‌خصوص دختران نوجوان و جوان باشد.

کتاب مارگریتا دلچه ویتا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این داستان پر‌هیجان هم برای نوجوانان و هم برای بزرگسالان جذاب خواهد بود.

بخشی از کتاب مارگریتا دلچه ویتا

نوبت می رسه به خودِ من، مارگریتا دُلچه ویتا. پونزده سالمه. بورم، با موهای فرفری کمی عجیب. راستش موهام شبیه یه زمین کشت ماکارونی پیچ پیچیه. چشم های آبی و فریبنده ای دارم اما یه کم وزنم زیاده. دوست دارم از اون جین های تنگ و فاق کوتاهی بپوشم که ناف آدم بیرون می افته. اما اون باری که امتحان کردم، شلوارم تو اتوبوس تو تنم ترکید و سه نفر رو با ترکش دکمه هام زخمی کردم. بعضی وقت ها فکر می کنم باید رژیم بگیرم اما بعدش فکر می کنم اگه لاغر بشم همیشه تو هول و هراس اینم که مبادا دوباره چاق بشم. عوضش الان خیالم راحته. درس های مدرسه ام خوبن و می خوام وقتی بزرگ شدم شاعر بشم. تخصص من تو شعرهای افتضاحه. خوب فکر کنین: دنیا پر از شاعرهای متوسطه اما یه شعر واقعا افتضاح نادره