کتاب بازداری ها، نشانگان و اضطراب
معرفی کتاب بازداری ها، نشانگان و اضطراب
کتاب الکترونیکی «بازداریها، نشانگان و اضطراب» رساله و شرحی از زیگموند فروید به کوشش ساموئل اربیسر و یورگه اشنایدر و با ترجمهٔ سیاوش طلایی زاده است که در انتشارات نگاه چاپ شده است. فصول مختلف این کتاب را روانکاوانی با پارادایمهای مختلف از سراسر جهان به رشتهٔ تحریر درآوردهاند و این کتاب کوششی است در جهت نشاندادن غنای این منظومهٔ ناهمگن که قطعات مختلف آن با ریسمان نامرئی شالودهٔ فروید در کنار هم قرار گرفتهاند.
درباره کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب
هرچند فروید یکی از «خدایگان تردید و سوءظن» یا پیشگامان پستمدرنیسم سدهٔ بیستم به شمار میرود، به باور ساموئل اربیسر او هرگز روح انتقادی و عقلانیت مدرنیستی خود را کنار نگذاشت. بسیاری روانکاوان با این گزاره دمساز نیستند، زیرا کشف ناخودآگاه حکم زیر سؤال بردن ذهن خودآگاه عقلانی را دارد. بهزعم اربیسر این کشف سرنوشتساز نیاز به ذهنِ آگاه و حتی نیاز به عقلانیت در دستیابی به تدقیق نظری و مفهومی، را به پرسش نمیکشد و کنار نمیگذارد. نظریهٔ اضطراب فروید که در کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب به کمال رسیده است، نمودی از وفاداری مستمر او به آن روح انتقادی و عقلانی و اقناع او از جایگاه ممتاز حقایقی است که در طول سالها با رنج و زحمت به آن دقت و انسجام بخشیده است. فروید نظریهٔ عمومی عواطف خود را صورتبندی میکند، اضطراب را در آن میگنجاند، فرضیهٔ «هیستری انواع» را مطرح میسازد و راهی بهسوی دلالت زیستشناختی این عاطفه میگشاید. در ایستگاه بعدی در مسیر این سفر کوتاه به بازداریها، نشانگان و اضطراب (فروید، ۱۹۲۶) میرسیم. این کتاب از ده فصل تشکیل شده است که توضیحات هر فصل را در ادامه میبینیم:
فصل اول به قلم هاراسیو روتمبرگ این بحث را پیش میکشد که زیگموند فروید در سراسر عمرش بر مبنای الزامات کار بالینی خود در دیدگاههای نظریاش تجدیدنظر میکرد و برخی مقالات او گواه روشن لحظاتی است که تفکر نظری دگرگونشوندهای را برجسته میکند.
ریچل بلاس در فصل دوم بررسی دقیقی از صورتبندیهای فروید در مورد خاستگاه اولیهٔ اضطراب در بازداریها، نشانگان و اضطراب و فاصلهگیری کلاین از این صورتبندیها، بهویژه دررابطهبا نقش ترس از مرگ، به دست میدهد.
در فصل سوم کنت نیومن خاطرنشان میسازد که در نظریههای وینیکات و کوهات مرکز ثقل توجه از محوریت تعارض رانهها با سوپرایگو به اختلال دررابطهبا مراقب اولیه تغییر میکند.
وسیانه فالکائو در فصل چهارم پیشنهاد میکند از رهگذر فهم حرکتهای غریزی - زندگی و مرگ - درک خود را از آنچه فروید اضطراب آغازین میخواند ارتقا دهیم.
در فصل پنجم نوبت به لئوناردو پسکین میرسد که به گفتهٔ او فروید در بازداریها، نشانگان و اضطراب نظریههای پیشین خود را مجدداً سازماندهی میکند و ادای دینی به موضوعات بالینی و نظری مختلف دارد.
ادوارد نرسسیان در فصل ششم استدلال میکند که اندیشهٔ فروید دربارهٔ اضطراب مراحل متفاوتی را پشت سر گذاشته تا اینکه او در بازداریها، نشانگان و اضطراب به جمعبندی در مورد مفهوم اضطراب هشدار میرسد. نشانگان __ از آغاز روانکاوی __ بهعنوان پیامد تعارض دیده میشد و ازاینرو ایدهٔ اضطراب هشدار به بهترین شیوه نحوهٔ شکلگیری دفاع و سازش را توصیف میکرد. این ایدهٔ بنیادین در پرتو یافتههای علوم اعصاب مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد.
السا اشمید - کیدسیکیس در فصل هفتم به ملاحظات فروید دربارهٔ پیوند میان بازداری و اضطراب میپردازد و بر این باور است که این مفاهیم پیشاپیش در بستر نظریهٔ نخست فروید در مورد اغوا و کشف او دربارهٔ عملکردیابی روانی هیستریایی (۱۸۹۴، ۱۸۹۵) حضور داشته است.
جیوانی فورستی در فصل هشتم هدف خود را یافتن نقطهٔ تعادل میان پیوستگی و گسست تعریف میکند. عنوان فصل، «نوشتههای فروید در دههٔ بیست میلادی: ساخت نظریه و پژوهش بالینی در بازداریها، نشانگان و اضطراب»، حکایت از ضرورت بازبینی نتیجهٔ کار فروید (مجموعهٔ آثار او) و فرایند تدقیق آن دارد (هنگام خواندن مردی را میبینیم که مینویسد).
فصل نهم به قلم یورگه اشنایدر به پرسشی میپردازد که فروید در بازداریها، نشانگان و اضطراب مطرح میکند: چه زمانی ازدستدادن ابژه اضطراب میآفریند و چه زمانی سوگواری. این پیشدرآمدی است بر مقالهٔ «سوگواری و ماخولیا»ی فروید.
درنهایت فصل دهم که فصل آخر است به قلم ساموئل اربیسر نسخهٔ انگلیسی بهروزشدهٔ مقالهای است که در سال ۲۰۰۴ در مجلهٔ آپدبا منتشر کرده و به بررسی کشف اتفاقی تومور مغزی عروقی مادرزادی در یک بیمار با نشانگان فوبیا میپردازد و فرصتی را برای بازبینی پیدایش و عملکرد ابزارهای معطوف به کشف خطر فراهم میکند. در این فصل بر پایهٔ تحلیل اضطراب و عواطف چونان مکانیسمهای روانی ضروری در راستای جهتدهی به رفتار ما در جهان، پیوستگی و گسست این مکانیسمها در جهان حیوانی مورد بررسی قرار میگیرد.
کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میشود.
درباره زیگموند فروید
زیگموند شلومو فروید (۱۸۵۶ - ۱۹۳۹)، عصبشناس اتریشی و پدر علم روانکاوی است. برای روبهرو شدن با علم آسیبشناسی روانی از طریق گفتوگو بین بیمار و روانکاو، فروید تکنیکهایی را مثل استفاده از «تداعی آزاد» (به روشی گفته میشود که در آن بیمار هرآنچه را به ذهنش خطور میکند، بیان مینماید) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن بیمار و روانشناس خاطرات کودکی خود را با هم در میان میگذارند) و همچنین فرایند تحلیلی روانشناسی ارائه کرد. بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم میشد به او اجازه داد که عقده ادیپ (احساسات جنسی بچه نسبت به والدین جنس مخالف خود) را بهعنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی درآورد. تجزیهوتحلیل فروید از خود و رؤیاهای بیمارانش، بهعنوان یک آرزوی تحققیافته، او را به یک مدل برای تجزیهوتحلیل علائم بالینی و سازوکار سرکوب رهنمون شد و همچنین برای بسط نظریهاش مبنی بر اینکه ناخودآگاه یک مرکز برای ایجاد اختلال در خودآگاه است از آن استفاده کرد. فروید وجود زیستمایه (لیبیدو) را قطعی میدانست. به نظر او لیبیدو انرژی روانی - جنسی است و منبع آن اروس، یعنی مجموع غرایز زندگی، است. لیبیدو با مرگ میجنگد و میکوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند؛ این نیرو را شهوت نیز مینامند. متأسفانه سوءتفاهم بسیاری در مورد اغلب مفاهیم فرویدی وجود دارد. از جمله مفهوم «لیبیدو» که با شهوت یکی دانسته شده است. یعنی به فروید اینطور نسبت میدهند که گویی او همه چیز را بر اساس سکس میدانسته درحالیکه فروید بهجای واژه عشق، واژه سکسوالیته را انتخاب کرد.
بخشی از کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب
«این توصیف پرسش دیگری را پیش پای ما میگذارد: از دیدگاه اقتصادی، چگونه ممکن است یک فرآیند محض اجتناب و تخلیه، همچون اجتناب و بازگیری یک نیروگذاری پیشآگاهانهٔ ایگو، نالذت و اضطراب ایجاد کند؟ نظر به اینکه مطابق فرض ما نالذّت و اضطراب فقط در نتیجهٔ تشدید نیروگذاری ایجاد میشود، پاسخ این است که این پیامد تصادفی را نباید از چشمانداز اقتصادی توضیح داد. اضطراب محصولی نیست که بهتازگی از طریق سرکوبی بهوجود آمده باشد، بلکه بازتولید حالتی عاطفی مطابق با یک تصویر یادآورانهٔ از پیش موجود است. اگر پیشتر برویم و خاستگاه آن اضطراب __ و بهطورکلّی عواطف __ را بررسی کنیم باید قلمرو روانشناسی محض را ترک کنیم و به سرحدّات فیزیولوژی قدم بگذاریم. حالات عاطفی بهعنوان رسوبات تجارب تروماتیک آغازین وارد ذهن میشوند و وقتی وضعیت مشابهی رخ میدهد همچون نمادهای یادآورانه زنده میشوند. تصور میکنم که در همانند دانستن آنها با حملات هیستریایی اخیر و اکتسابی فردی و در این باور که آنها را بهمنزلهٔ پیشنمونهٔ بهنجار آن در نظر گرفتهام برخطا نبودهام. بهنظر میرسد در انسان و نمونههای عالیتر حیوان عمل تولد بهعنوان نخستین تجربهٔ اضطراب فردی، اشکال خاص و مشخصی از بیان را به عاطفهٔ اضطراب بخشیده است. اما ضمن تصدیق این پیوند، ما نه باید تأکید نابجایی بر آن بگذاریم و نه از این واقعیت چشم بپوشیم که ضرورت زیستشناختی طلب میکند که یک خطر_ موقعیت باید برخوردار از نمادی عاطفی باشد، بهگونهای که چنین نمادی بههرروی باید آفریده شود. افزون بر این، گمان نمیکنم مجاز به این فرض باشیم که هرجا حملهٔ اضطرابی در کار است چیزی همچون موقعیت تولد در ذهن بازتولید میشود. حتی در مورد حملات هیستریایی نیز نمیتوان با قطعیت گفت که این خصلت پیوسته حفظ میشود، هرچند این حملات اساساً بازتولید تروماتیکی از این قسم هستند.
چنانکه جای دیگری نشان دادهام بیشتر سرکوبیهایی که در کار درمان با آنها دست و پنجه نرم میکنیم موارد پس_ فشار هستند. آنها عملیات قبلی، یعنی سرکوبی نخستین را پیشفرض میگیرند که بر موقعیت اخیر کششی را اعمال میکند. دانش ما تا این لحظه در مورد پیشینه و مراحل آغازین سرکوبی ناچیز بوده است. این خطر وجود دارد که نقشی را که سوپرایگو در سرکوبی بازی میکند بیشازحد تخمین بزنیم. در حال حاضر نمیتوانیم بگوییم که آیا ظهور سوپرایگو خط مرزبندی میان سرکوبی نخستین و پسفشار را ایجاد میکند یا نه. در هر صورت نخستین حملات اضطراب که بسیار شدیدند پیش از تمایزیابی سوپرایگو رخ میدهند. این احتمال قوی وجود دارد که علل شتاببخش فوری سرکوبیهای نخستین عوامل کمّیای همچون میزان شدید تهییج و رسوخ در سپر حفاظتی مقابل محرک است»
حجم
۳۱۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۱۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
نظرات کاربران
در این کتاب با جمع آوری مقالاتی بدیع و کمتر چاپ شده ای درباره ی بازداری ها، سمپتوم ها، و اضطراب آنهم با یک ترجمه ی روان آن را به کتابی کلینیکال برای روانکاوان تازه کار دراورده
ترجمه بد