دانلود و خرید کتاب راهنمای کمبریج، لکان آلنکا زوپانچیچ ترجمه فرزام پروا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب راهنمای کمبریج، لکان اثر آلنکا زوپانچیچ

کتاب راهنمای کمبریج، لکان

معرفی کتاب راهنمای کمبریج، لکان

کتاب راهنمای کمبریج، لکان مجموعه مقالاتی نوشتهٔ آلنکا زوپانچیچ و الیزابت رودینسکو و جمعی دیگر از محققان با ویرایش ژان میشل راباته و ترجمهٔ فرزام پروا و ویراستهٔ آهو الوند و امیرحسین حیدری است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است.

تمام مقالات این کتاب راهنما متمرکزند بر اصطلاحات کلیدی لکان در مسیر توسعهٔ دشوار و خاص و منحصربه‌فرد روان‌کاوی به‌دست او. این مجموعه چشم‌اندازهای تازه و در دسترسی درمورد آثار این متفکر پرجبروت و تأثیرگذار می‌گشاید. این مقالات شامل گاه‌شمار مفیدی از زندگی لکان و راهنمایی برای مطالعهٔ بیشتر است و برای مطالعهٔ دانشجویان و استادان به یک اندازه سودمند است.

درباره کتاب راهنمای کمبریج، لکان

کسانی که با ادبیات روان‌کاوی آشنایی دارند، در مواجهه با کتاب لکان، راهنمای کمبریج، دچار حسی از اعجاب و تحسین می‌شوند. گرد هم آوردن چنین جمعی از روان‌کاوان نام‌آشنای خلاق، مانند کولت سولر، الیزابت رودینسکو، دایانا رابینوویچ و داریان لیدر و... در کنار روان‌پزشکان و ادیبان و زبان‌شناسان دیگر از چهار قارهٔ دنیا، که هریک مؤلف و نویسندهٔ بی‌مدعای چندین جلد کتاب و گشایندهٔ مسیرهای نوین در دانش توأم با خلق و تحول روان‌کاوی هستند، آن‌هم در یک گروه و برای یک کتاب، به‌ظاهر تنها از انتشارات دانشگاه کمبریج بر می‌آید. به نظر می‌آید اگر بنا باشد برای شخصیتی چندوجهی مانند ژک لکان راهنمای جامع‌ومانعی نوشته شود، جای آن همین‌جاست. البته وقتی پانزده نفر اهل قلم برای کاری گرد هم می‌آیند، هریک ممکن است سبک نگارشی خود را داشته باشد؛ از سبکی غزل‌وار و شاعرانه مانند سبک ویراستار مجموعه، ژان‌میشل راباته، تا سبکی ساده و روان مانند سبک کولت سولر که ازقضا مشهورترین روان‌کاو این مجموعه نیز هست. خود ناشر این کتاب را دربردارندهٔ قلمروهای کلیدی زندگی و آثار لکان معرفی کرده است.

روان‌کاوی لکانی از تمام انواع دیگر روان‌کاوی جداست. هدف این نوع روان‌کاوی تطابق فرد با اجتماع نیست، چراکه واقعیت جامعهٔ سرمایه‌داری را فریب‌کارانه، ریاکارانه و بر پایهٔ نوعی مناسبات ارباب‌بنده می‌بیند و به همین دلیل به «شادمانی» ای که از دل این مناسبات اجتماعی بیرون می‌آید، مشکوک است. از همین رو، این نوع روان‌کاوی با جنبش‌هایی که درصدد انحلال این مناسبات‌اند، مارکسیسم، فمینیسم و جنبش‌های هنری‌، پیوندهای محکمی دارد. اگر می‌بینید که در این کتاب برخلاف عمدهٔ کتاب‌هایی که دربارهٔ لکان در ایران چاپ شده در فصل‌هایی مانند نُهم، سیزدهم و چهاردهم به چنان جنبش‌هایی پرداخته‌اند، تعجب نکنید. البته که بیشتر فصل‌های کتاب شامل دو دغدغهٔ اصلی روان‌کاوی هستند: دانش کلمات یا دال‌ها و سکسوالیته یا عشق. بحث‌های زبان‌شناسی، بحث سمپتوم و شوق در پی دغدغهٔ اول و بحث عشق، انتقال، سائق، ژوئیسانس (لذت شدید آمیخته با درد و رنج) و جنسیت و هویت جنسی و فمینیسم در دنبالهٔ دغدغهٔ دوم هستند. طبیعتاً بخش مهمی از آرای لکان نیز پیوند میان این دو دغدغهٔ به‌ظاهر جدا از هم است که در مقالات مختلف دنبال می‌شود.

در مقالات کتاب راهنمای کمبریج، لکان، برخلاف بسیاری از کتاب‌هایی که درمورد لکان چاپ می‌شود و در آن‌ها بخش‌های غامض تئوری لکانی، ازجمله سمینارهای آخر لکان را درز می‌گیرند، لکان متأخر حضوری قابل‌توجه دارد. ازجمله طولانی‌ترین مقاله، یعنی مقاله هشتم، «لکان و فلسفه»، که در آن از یک سو پیوند میان دو دغدغه‌ای که در بالا به آن اشاره شد شکافته شده و به زیبایی هرچه تمام‌تر مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر، اظهاراتی روشن درمورد یکی از مهم‌ترین و غامض‌ترین نقاط عطف تئوری لکان متأخر، یعنی سمینار بیستم (هنوز)، در آن انجام شده است.

موضوع «جنسیت‌یابی» که از مباحث سمینار بیست‌ویکم است (بازی‌نخوردگان سرگردان‌اند)، به‌زیبایی در مقالهٔ دوازدهم شرح داده شده است. و موضوع سه بُعد خیالی، سمبلیک و واقع، که مربوط به سمینار بیست‌ودوم، و «جویس سنتوم»، که مربوط به سمینار بیست‌وسوم است، در فصل ششم شکافته شده‌اند. فصل سیزدهم نه‌تنها اشاراتی به سمینار بیستم لکان دارد، بلکه بحثی که درمورد «فالوس»، «شوق» و «هدف روان‌کاوی» در این فصل شده کم‌نظیر است. فصل دوازدهم علاوه بر طرح مجدد «جنسیت‌یابی» و نسبت آن با انواع عشق، گویی واژگون‌سازی و تخریب تمام توهم‌هایی را هدف قرار داده که حول‌وحوش روان‌کاوی وجود دارد. به همین جهت خواندن آن را به تمام کسانی که تصور می‌کنند روان‌کاوی را می‌توان در مقام یک «حرفه» آموخت، توصیه می‌کنیم. مهم‌ترین این توهم‌ها، به‌ویژه در میان دانشجویان روان‌شناسی و رزیدنت‌های روان‌پزشکی، این توهم است که روان‌کاوی، مانند شاخه‌های مختلف «درمان» از یک سری تکنیک ساخته شده که آن‌ها را می‌توان حتی به‌صورت خودآموز و با صرف زمانی کوتاه (چندهفته‌ای تا چندساله) آموخت. شاید بتوان بحث فصل یازدهم دربارهٔ «انحراف جنسی» را نیز متن قاطعی در این زمینه به حساب آورد. این مقاله برای روان‌کاوانی که زیاد در دفتر خود با انحراف جنسی مواجه نمی‌شوند، نکات فراوانی در بر دارد. در همین فصل، تحت‌عنوان «هدف روان‌کاوی»، تمایز روان‌کاوی لکانی با سایر انواع روان‌کاوی با چنان وضوحی در چند خط تبیین شده که از نظر جامعیت و مانعیت حیرت‌انگیز است. فصل چهاردهم کتاب نوشتهٔ خانم کاترین لیو است و قارهٔ کهن هم به‌واسطهٔ ایشان، که علی‌الظاهر تایوانی‌الاصل هستند، در این کتاب مشارکت کرده است. بداعت مقاله در آنجاست که هنرمند نقاشی مانند وارهول را، که به‌زعم نویسنده دغدغهٔ موفقیت، شهرت و پول دارد، با کسی چون لکان مقایسه کرده که خود مقولهٔ «موفقیت» در جامعهٔ سرمایه‌داری را پوشالی و کوته‌فکرانه می‌داند. البته شباهت‌هایی هم وجود دارد: هر دوی این‌ها شورشی به‌حساب می‌آمده‌اند و از اداواصول روشن‌فکری (یا همان دانش تصویری توخالی که ازقضا در جامعهٔ ما پرطرف‌دارترین شکل دانش است) گریزان بوده‌اند. 

در بخش گاه‌شمار زندگی لکان، اطلاعات قابل‌توجهی از مبارزات و طوفان‌های زندگی بیرونی لکان آورده شده است که او را به‌صورت قهرمانی یکه‌وتنها در عرصهٔ روان‌کاوی معرفی می‌کند.

خواندن کتاب راهنمای کمبریج، لکان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های روان‌شناسی، روان‌پزشکی، فلسفه، جامعه‌شناسی و زبان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب راهنمای کمبریج، لکان

«ازآنجاکه درمورد لکان و ازاین‌رو دربارهٔ روان‌کاوی صحبت می‌کنیم، با یک خاطره و چه‌بسا اعتراف آغاز خواهم کرد. این خاطره می‌تواند عنوان خود را از رمان شوخی میلان کوندرا بگیرد، چراکه کل ماجرا با شوخی احمقانه‌ای شروع شد. پاییز سال ۱۹۶۸، وقتی دانشجوی تازه‌وارد اکول نرمال سوپریور بودم، برحسب اتفاق شنیدم که دوستان در حال تدارک یکی از شیطنت‌های غیرمتعارفی بودند که پیش‌تر از مزیت‌های این کلیسای جامع آموزش در فرانسه بود. آن‌ها با حسادتی پرتب‌وتاب دیده بودند که چگونه روان‌کاو مشهور شانه‌به‌شانهٔ زنی زیبا به ورودی اکول هدایت می‌شد تا راه خود را به‌سوی دفتر لویی آلتوسر، دبیر اجرایی وقت اکول، بگشاید. در تضاد با سبک محصل‌مآب و بی‌رنگ‌وبوی مدرسه، لکان معروف بود به اینکه جمعیت زیادی را از محله‌های ممتاز شهر به خود جلب می‌کند؛ آمیزه‌ای پرجنب‌وجوش از روشن‌فکران، نویسندگان، هنرمندان، فمینیست‌ها، رادیکال‌ها و روان‌کاوان. دست‌کاری کردن بلندگوهای متصل به میکروفون کار آسانی بود. نوار کاستی شامل جیغ‌های حیوانات و ناله‌های پورنوگرافیک به‌سرعت سرهم شد. اکنون وقتش بود ببینیم چگونه استاد و مخاطبانش به این گستاخی واکنش نشان می‌دهند. زمانی برای تمام کردن ناهار نداشتم و هنوز یک ظرف ناتمام ماست را در دستم محکم گرفته بودم و توطئه‌گران را می‌پاییدم. دیر به آن اتاق شلوغ رسیدیم (نوار ویدئویی ممنوعهٔ ما قرار بود اواخر سمینار پخش شود)، اتاقی که در آن دوجین ضبط‌صوت در ردیف اول میزها روبه‌روی سن کوچکی قرار گرفته بود. در آنجا لکان با گام‌های بلند راه می‌رفت و با جنگلی از میکروفون‌ها صحبت می‌کرد. پشت سرش، تخته‌سیاهی قرار داشت که رویش نوشته شده بود: «جوهر تئوری روان‌کاویْ گفتاری بدون کلمات است.» فضا جان می‌داد که بی‌ادبانه وسط حرف‌هایش بپریم! درست لحظه‌ای که وارد اتاق شدم، لکان با شوروحرارت جستارش را دربارهٔ ظرف‌های خردل یا اگر دقیق‌تر بگویم، آن ظرف خردل، l’pot d’moutard’، شروع کرد. طرز بیانش غیرعادی، محکم، ژرف و رازورزانه بود. به‌رغم منگی بعد از غذا، اولین جملاتی که موفق شدم یادداشت کنم، این‌ها بودند:

این ظرف، آن را ظرف خردل خواندم تا خاطرنشان کنم بدون اینکه ضرورتاً محتوی چیزی باشد، دقیقاً به‌دلیل خالی بودنش است که ارزش خود را به‌عنوان ظرف خردل پیدا می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، به همین دلیل است که «خردل» [mustard] بر روی آن نوشته شده است، درحالی‌که «خردل» در اینجا به‌معنای «باید باتأخیر باشد.» [moult me tarde] است، چراکه درواقع این ظرف قبل از رسیدن به زندگی ابدی‌اش به‌عنوان ظرف، باید منتظر بماند؛ زندگی‌ای که تنها هنگامی آغاز می‌شود که این ظرف سوراخی داشته باشد. چراکه وقتی مقبره‌ها را به جست‌وجوی چیزی می‌کاویم که گواه وضعیت تمدنی باشد، پس از مدت‌های مدید آن را به این شکل در محل‌های کاوش می‌یابیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

حجم

۵۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان