کتاب جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی
معرفی کتاب جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی
کتاب الکترونیکی «جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی» نوشتهٔ زیگموند فروید با ترجمهٔ مهدی حبیب زاده در انتشارات نگاه چاپ شده است. در این کتاب مکانیسم روانی پدیدههای هیستریک بررسی شده، مکانیسم روانی و سببشناسی وسواسها و ترسهای مرضی مورد مطالعه قرار گرفته و همچنین تبیینی از سمپتومهای بیماران عصبی، منشأ فکرهای آسیبشناسانه و سایکوز توهمی ارائه شده است.
درباره کتاب جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی
گام مهمی که در ابتدا فروید را از حدود نظریههای شارکو، ژانه و بروئر فراتر میبرد، نوعی جهش تفسیری است که بهجای بسندهکردن به امور رؤیتشده و قرائتشان، آنها را نشانههایی از اموری رؤیتناپذیر تلقی میکند و در عین حال، به برداشت بیسابقهای از نقش زبان در رؤیتپذیرکردن این امور قائل است. در واقع یکی از ریشههای پیدایش روانکاوی به رویکرد مشخصی نسبت به دادههای بصری و زبانی برمیگردد که بهتدریج خط تمایز قاطعی را میان فروید و دیگر عصبشناسان اواخر قرن نوزدهم و مهمتر از همه شارکو ترسیم کرد.
جستارهای گردآوریشده در این کتاب، شامل طیف متنوع اما پیوستهای از مطالعات فروید دربارهٔ نِوروزها و بهطور عمده هیستری و نِوروز وسواس است که از خِلال آنها میتوان از تحولات صورتگرفته در رویکرد فروید نسبت به اختلالهای روانی، ریشهها و چگونگی پیدایش آنها، نحوهٔ دستهبندی و شیوهٔ درمانشان تصوری پیدا کرد.
کتاب جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میشود.
درباره فروید
زیگموند شلومو فروید (۱۸۵۶ - ۱۹۳۹)، عصبشناس اتریشی و پدر علم روانکاوی است. برای روبهرو شدن با علم آسیبشناسی روانی از طریق گفتوگو بین بیمار و روانکاو، فروید تکنیکهایی را مثل استفاده از «تداعی آزاد» (به روشی گفته میشود که در آن بیمار هر آنچه را به ذهنش خطور میکند، بیان مینماید) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن بیمار و روانشناس خاطرات کودکی خود را با هم در میان میگذارند) و همچنین فرایند تحلیلی روانشناسی ارائه کرد.
بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم میشد به او اجازه داد که عقده ادیپ (احساسات جنسی بچه نسبت به والدین جنس مخالف خود) را به عنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی درآورد.
تجزیه و تحلیل فروید از خود و رویاهای بیمارانش، به عنوان یک آرزوی تحقق یافته، او را به یک مدل برای تجزیه و تحلیل علائم بالینی و سازوکار سرکوب رهنمون شد و همچنین برای بسط نظریهاش مبنی بر اینکه ناخودآگاه یک مرکز برای ایجاد اختلال در خودآگاه است از آن استفاده کرد.
فروید وجود زیستمایه (لیبیدو) را قطعی میدانست. به نظر او لیبیدو انرژی روانی-جنسی است و منبع آن اروس، یعنی مجموع غرایز زندگی، است.
لیبیدو با مرگ میجنگد و میکوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند؛ این نیرو را شهوت نیز مینامند.
متأسفانه سوءتفاهم بسیاری در مورد اغلب مفاهیم فرویدی وجود دارد. از جمله مفهوم «لیبیدو» که با شهوت یکی دانسته شده است.
یعنی به فروید این طور نسبت میدهند که گویی او همه چیز را بر اساس سکس میدانسته در حالی که فروید به جای واژه عشق، واژه سکسوالیته را انتخاب کرد.
بخشی از کتاب جستارهایی درباره تکوین بیماری های روانی
«با اینهمه، این نمونهٔ آخر وجود پیچیدگی بیشتری را به ما گوشزد میکند. چیزی حدود بیش از هجده ماه بعد از نگارش مقالهٔ حاضر، فروید پارهنوشتهٔ نظرگیری را که به «طرح یک روانشناسی علمی» (یا پروژه) معروف است و پیشتر به آن اشاره شد، برای فلیس فرستاد. در اینجا برای اولین و آخرین بار فرضیهٔ نیروگذاری روانی بهتفصیل موضوع بحث قرار گرفته است. این بحث مفصل بهوضوح چیزی را روشن میکند که خیلی راحت به دست فراموشی سپرده شده است. ظاهراً فروید در کل این دوره، چنین فرایندهای نیروگذاریای را وقایعی مادی در نظر میگرفته است. در «طرح یک روانشناسی علمی» دو فرض پایهای مطرح شدهاند. اولین فرض مؤید درستیِ این کشف متأخر در حوزهٔ بافتشناسی بود که سیستم عصبی از زنجیرهٔ نورونها تشکیل شده است؛ دومین فرض نیز متضمن این ایده بود که تحریکشدگی نورونها را باید همچون «یک کمیّت» تلقی کرد «که در معرض قوانین عامِ حرکت است». با تلفیق این دو فرض «به این ایده میرسیم که یک نورونِ «نیروگذاریشده» از کمیّت مشخصی پر شده، هرچند در دیگر مواقع احتمالاً خالی است» («طرح یک روانشناسی علمی»، بخش اول، قسمت دوم). ولی با آنکه نیروگذاری روانی به این ترتیب عمدتاً بهمنزلهٔ یک رویداد عصبشناسانه تعریف میشد، وضع به این سادگیها نبود. تا همین اواخر علایق فروید متمرکز بر حوزهٔ عصبشناسی بود، و حالا که تفکراتش هرچه بیشتر معطوف به روانشناسی میشد، طبیعتاً اولین قدمش آن بود که میان این دو حوزهٔ علاقهاش مصالحهای ایجاد کند. او بر این باور بود که امور واقعِ روانشناسی را میشود بر حسب مؤلفههای عصبشناسی بیان کرد و کوششهایش در این راستا دقیقاً در همین «طرح یک روانشناسی علمی» به منتهادرجه رسید. این تلاش با شکست مواجه شد؛ «طرح یک روانشناسی علمی» را کنار گذاشت؛ و طی سالهای بعد، البته جز در پیوند با مسئلهٔ «نِوروزهای بالفعل»، چندان مباحث بیشتری در رابطه با مبنای عصبشناسانهٔ رویدادهای روانشناختی از او شنیده نشد. با این حال این پاپسکشیدن (از عصبشناسی) متضمن یک انقلاب همهجانبه نبود. بیتردید واقعیت آن بود که فرمولبندیها و فرضیههایی که فروید در قالب مؤلفههای عصبشناسانه مطرح کرده بود، عملاً با گوشهٔ چشمی به رویدادهای روانشناختی ساخته شده بودند، و هنگامی که نوبت به کنارگذاشتن عصبشناسی رسید، معلوم شد که بخش عمدهٔ این مفاد و محتوای نظری را میشود طوری فهمید که برای پدیدههای کاملاً ذهنی مصداق داشته باشد، و به واقع نیز مصداقداشتنِ آن در مورد پدیدههای ذهنی پشتوانهٔ منطقی بیشتری داشت.»
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۱۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه