کتاب سه دختر حوا
معرفی کتاب سه دختر حوا
سه دختر حوّا نوشتۀ الیف شافاک در انتشارات نون چاپ شده است. سه دختر حوا در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و بر خلاف کتابهای «عشق»، «پنهان»، «محرم» و بعضی کتابهای دیگر شافاک، رویکردی عرفانی و فلسفی ندارد. این رمان به کاوش در یکی از مهمترین موضوعهای روز ما انسانهای قرن بیستویکم پرداخته است. موضوع تفاوت آرا و عقاید انسانها و تضادها و تنشهایی که انسانها بر اثر تحمل نکردن عقاید هم دارند.
درباره کتاب سه دختر حوّا
سه دختر حوّا داستان زندگی زنی است که میان عشق و باورهایش قرار گرفته، باورهایی که نمیداند کدامشان درست و کدامشان غلط است. جستوجوی او برای درک مفهوم زندگی و عشق او را به ورطههای تازه و ماجراهای گوناگون میکشاند.
الیف شافاک، نویسندة مشهور و جسور ترک، این روزها نامی آشنا برای مخاطبان ادبیات در سراسر دنیا است. کارهای او به زبانهای مختلف ترجمه میشوند و در صدر پرفروشهای بازار کتاب در اروپا و امریکا و دیگر نقاط جهان قرار دارند. ازجمله، کتاب ملّت عشق او در ایران هم با استقبال شگفتانگیزی مواجه شده و کمتر کتابدوستی است که آن را نخوانده باشد. این نویسندة چیرهدست در کنار اورهان پاموک نقش بسزایی در شناساندن ادبیات ترکیه به مخاطبان جهانی داشته و جوایز متعددی را هم دریافت کرده است.
کتاب سه دختر حوّا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات ترکیه پیشنهاد میشود
بخشی از کتاب سه دختر حوّا
ترافیک کموبیش شروع به پیشروی کرد؛ اما آن جلو با توقف یک «رنج رووِر» برای تعویض لاستیکهایش دوباره ترافیک کُند شد. بر اساس اطلاعات کاتالوگها، رنگ ماشین باید «آبی مونتو کارلو» میبود. البته داخل بروشور رنگهای دیگری هم وجود داشت: سفید یخچالی، بنفش یاسی، قرمز اژدهای خاور دور،۶ صورتی چرک، سبز تیم هاکی یا سبز کیسهای. خدا میداند چه کسی این اسامی را برای این رنگهای بیچاره انتخاب میکند! آخر این اسمها به عقل چه کسی میرسند؟ پری کنجکاو شد که بداند آیا صاحبان این اتومبیلهای لوکس و گرانقیمت میدانند که اینطور فرارکردن از دست پلیس و اینطور ویراژدادن در شهر چیزی کمتر از رانندگی در گلولای و شنهای صحرایی ندارد؟
اتومبیلهای لوکس و اشرافی حالا از هر رنگی در استانبول جولان میدادند و سگهای اصلاحنژادشده آدم را فریب میدادند. درست است که آنها برای زندگی راحت و اشرافی به دنیا آمده بودند، اما حالا آنها بهجای سگهای بومی و اصیل کشور خودمان، سر از این اتومبیلهای لوکس درآورده بودند.
پری درحالیکه از پیداکردن جایی برای فرار خسته و کلافه شده بود به جیپهای بزرگ و بدقوارهای نگاه میکرد که فقط در فیلمهای قدیمی آمریکایی دیده بود. در میان آن همه اتومبیل لوکس و گرانقیمت، جیپها بسیار ناخوش جلوه میکردند و به دنبال جایی برای پارک میگشتند. این ترافیک اصلاً قصد جلورفتن نداشت و بیتابش کرده بود. اینجا شهری بود که جلال و جبروتی ظاهری داشت، شهری فریبکار.
پری گفت: «جایی خواندم که ما بدترین جای ممکن را برای زندگی انتخاب کردیم.»
«چی؟»
حجم
۴۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۴۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
نظرات کاربران
ادبیات دریچه ای به پیوندهای فرهنگی است هیچ کتابی بی ارزش نیست آنچه ما از یک اثر برداشت میکنیم بستگی به سواد ما دارد
من دو سال پیش نسخه چاپی این کتاب رو خوندم. از بین آثار دیگری که از این نویسنده خوندم این کتاب و ملت عشق رو خیلی دوست داشتم. داستان راجع به سه دختر و زندگیشون هست و بنظرم داستان قشنگی
من نسخه چاپیشو خوندم به شدت خسته کننده و طولانی نویسنده الکی فقط کش میده داستانو و در دخرم با نحو مضخرفی کتابو تموم کرد
به نظرم ارزش خوندن نداره
بعضی جاها خیلی داستان رو کش داده و طول و تفصیل داده ولی درکل قشنگه و ارزش خوندن داره
کتابشو دارم و به شدت لذت بردم .
این کتاب رو بیشتر از کتاب ملت عشق دوست داشتم. به نظرم این کتاب خیلی پخته تر از کتاب ملت عشقه. دغدغه پری توی این رمان ، میتونه دغدغه خیلی از انسان های تو دنیا مخصوصا کشور های مسلمان باشه
بسیار بسیار از خوندن سطر به سطر این کتاب لذت بردم مخصوصا برای ما دختران خاورمیانه ای که این کتاب را زندگی کردیم