دانلود و خرید کتاب فرزانگی در عصر تفرقه الیف شافاک ترجمه پگاه فرهنگ مهر
تصویر جلد کتاب فرزانگی در عصر تفرقه

کتاب فرزانگی در عصر تفرقه

نویسنده:الیف شافاک
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۶۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فرزانگی در عصر تفرقه

کتاب فرزانگی در عصر تفرقه اثری از الیف شافاک، نویسنده محبوب ترک است که در ایران با کتاب ملت عشق شناخته و مشهور شد. این کتاب به انسان‌ها کمک می‌کند تا با درک روابط جهان و همچنین به کارگیری چندین عنصر ارزشمند، ایمان به آینده‌ای روشن را از دست ندهند.

این اثر کم‌حجم به عنوان کتاب برتر سال ۲۰۲۰ و یکی از آثار منتخب جایزه بوکر اعلام شده است. این کتاب را با ترجمه پگاه فرهنگ مهر می‌خوانید. 

درباره کتاب فرزانگی در عصر تفرقه

الیف شافاک که در ایران با کتاب ملت عشق شناخته و مشهور شد در فرزانگی در عصر تفرقه به سراغ موضوعی رفته است که ذهن تمام افراد دغدغه‌مند را به خود مشغول کرده است. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که بسیار مضطرب است. به نظر می‌رسد نظم قدیم جهانی در حال فروپاشی و تغییر است و نظم جدیدی در حال شکل گرفتن. همین موضوع سبب شده تا ما در اطرفمان چیزهای عجیبی را به چشم ببینیم و یا خود تجربه کنیم: بی‌عدالتی، درد و بحران‌های پی در پی که در هر لحظه رخ می‌دهند.

سوال اینجاست که در چنین وضعیتی، با تماشای جهان در چنین حالتی، با احساساتی که ممکن است تجربه کنیم و از اندوه و غم عمیق ما ناشی می‌شود، چگونه باید چراغ ایمان به آینده و امیدواری را همچنان در دل و ذهنمان روشن نگاه داریم؟ الیف شافاک در کتاب فرزانگی در عصر تفرقه به این سوال پاسخ می‌دهد:

او ما را به خوش بینی آگاهانه دعوت می‌کند. ما می‌توانیم با کمک گرفتن از خاطرات خود، قصه‌ها و قدرتی که از آن به دست می‌آوریم، به انسان‌های دیگر نزدیک شویم. در اصل امیدواری و ایمان به آینده و همچنین رسیدن به آینده‌ای بهتر در گرو فراموش نکردن چند عنصر مهم است. عناصری مانند: خرد، تفکر و آگاهی، مهربانی و با هم بودن.

کتاب فرزانگی در عصر تفرقه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

تمام علاقه‌مندان به مطالعات جامعه شناسی از خواندن کتاب فرزانگی در عصر تفرقه لذت می‌برند. اگر دوست دارید کتابی بخوانید که ذهنتان را نسبت به دنیای کنونی ما و آینده آن روشن کند این اثر انتخاب خوبی برای شما است.

درباره الیف شافاک

الیف شافاک (شفق) در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در فرانسه از پدر و مادری ترک زاده شد. در پی جدایی والدینش همراه مادرش به ترکیه برگشت و مشغول به تحصیل در رشته‌ روابط بین‌الملل در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا شد. او لیسانس و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. همزمان با تکمیل تحصیلاتش کتاب‌هایش را نیز منتشر می‌کرد. الیف شافاک در سال ۱۹۹۸ با رمان «پنهان» برنده جایزه «رومی»، که به بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه تعلق می‌گیرد، شد.

او نشان شوالیه را که از مدال‌های فرهنگی کشور فرانسه است دریافت کرده. نام شافاک بارها به فهرست نهایی و اولیه جوایز جهانی مانند جایزه ادبیات داستانی زنان «اورنج» (بیلیز)، جایزه دستاوردهای زنان آسیایی، جایزه مهم «ایمپک دوبلین»، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جایزه بین‌المللی روزنامه‌نگاری و … راه پیدا کرده ‌است. کتاب‌های او مانند «ملت عشق» و «سه دختر حوا» در ایران هم خوانندگان بسیاری دارد.

بخشی از کتاب فرزانگی در عصر تفرقه

در جهانی که هر روز در حال تغییر است و هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست، باور دارم نداشتن احساس خوب، کاملاً طبیعی ا‌ست. عیبی ندارد اگر حال‌مان خوب نباشد. حقیقت این است که اگر گاهی غرق بلاتکلیفی و نگرانی و خستگی و التهاب نشوید، شاید واقعاً نمی‌دانید در دنیا چه خبر است. ما دلایلی حقیقی برای دلسرد‌شدن داریم. زمانی که هیچ چیز دیگر به‌ نظرمان استوار و مستحکم نمی‌رسد، ضروری ا‌ست ماهیت متنوع و متغیر احساسات خود را تصدیق کنیم، اما تصدیق جنبه‌ تیره‌ احساسات تنها شروع راه است.

نباید کار را همان‌جا خاتمه دهیم.

پس اگر چالش اولمان این باشد که به خود اجازه دهیم هرگونه آشفتگی ذهنی را صادقانه و بی‌پرده تجربه کنیم، و احساسات منفی را در زندگی خود به رسمیت بشناسیم، مرحله‌ بعدی تصمیم‌گیری در این مورد است که با این شناخت چه کنیم و چطور آن‌ را به چیزی سازنده و سلامت‎بخش تبدیل کنیم؟

هرطور که نگاه کنید، در لحظه سرنوشت‌سازی قرار داریم. در نقطه‌ای مرزی. فاصله‌ای گیج‌کننده میان پایانی به‌ تأخیر افتاده و شروعی ناشناخته. آنتونیو گرامشی، روشنفکرِ ایتالیایی و متفکر سیاسی که توسط موسولینی دستگیر شد، در سلولِ زندان خود نوشت: «بحران ایجادشده دقیقاً حاکی از این واقعیت است که سنت قدیم دارد می‌میرد و سنت جدید نمی‌تواند متولد شود؛ در این دوران بلاتکلیفی، انواع مختلفی از علائم مرض ظاهر می‌شوند.»

«مرض» در معنایی که گرامشی به کار برده، به معنای «ارتباط بیماری» است؛ و ما نیز شاهد بیمارشدن خود به سبب عدم اطمینانی هستیم که ما را فراگرفته است. در میانه و درمانده، نه قادریم نظم قدیمی را که ما را ناراحت می‌کرد رها کنیم، نه می‌توانیم جهانی جدید با توسل به درس‌هایی که آموختیم، بسازیم. از اضطراب خسته‌ایم، مملو از خشمیم؛ ذهن‌ها و دفاعیات‌مان غالباً در هم شکسته‌اند.

معرفی نویسنده
عکس الیف شافاک
الیف شافاک
ترکیه‌ای | تولد ۱۹۷۱

الیف شافاک ترک-بریتانیایی زاده‌ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در شهر استراسبورگ فرانسه؛ رمان‌نویس، مقاله‌نویس، سخنران، فعال سیاسی و فعال در حوزه‌ی حقوق زنان و اقلیت‌ها است. شافاک همچنین دارای مدرک دکترای علوم سیاسی است.

Makoto
۱۳۹۹/۱۲/۰۵

این کتاب شبیه صحبت کردن با یک دوسته ،خیلی وقتا ما با بقیه صحبت میکنیم نه به این خاطر که راهکاری درباره مشکلات هم داشته باشیم و داده باشیم ،بلکه تا فقط چیزی که ذهنمون رو درگیر کرده رو باهم

- بیشتر
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

کتاب مختصر و در عین حال بسیار مفهومی👌 شافاک با نگاهی عمیق کرونا و بحران معنایی که بعد از اون تجربه خواهیم کرد رو بررسی کرده و توصیه های قشنگی رو عنوان کرده. حتما یکبار دیگه میخونمش

هستیا
۱۳۹۹/۱۱/۱۷

بنظرم کلا قلم الیف شافاک گیراست و آدم رو همرا خودش میکنه. کتاب درباره مشکلاتی که الان در تمام جهان وجود داره صحبت میکنه و سعی میکنه کمی موضوع رو و این حالت گیجی ای رو که این روز ها

- بیشتر
باغبان 🤗🌱
۱۴۰۰/۰۴/۰۱

چقدر قشنگ ، عمیق و مورد نیاز بود ممنون خانوم شافاک💚 تو جامعه ای مثل ما که دو قطبی ها پدرِ ادمهارو دراروده مهربون بودن رو ازمون گرفته صفت شنوا بودن و پذیرای تفاوت ها بودن و صفر و صدی فکر نکردن رو

- بیشتر
vesal_d
۱۳۹۹/۱۲/۲۱

این کتاب از لحاظ محتوایی بی نظیره و دقیقا روی نقاطی از افکار ما دست میذاره که سال هاست اون ها رو دفن کردیم و صرف نظر از اینکه میدونستیم وجود دارن اما بهشون بی توجهی کردیم. با خوندن این

- بیشتر
zahrasalimpour
۱۴۰۰/۰۶/۲۳

در این کتاب درباره‌ی عصری که درآن زندگی می‌کنیم میخوانیم.عصری که با موج شدید اطلاعات روبه‌رو هستیم .یک سری اطلاعات از سمت حکومت‌ها دراختیار ما قرار میگیرد که لزوما همان چیزیست که حکومت‌ها می‌خواهند مابدانیم. این کتاب درباره امروز و آینده‌ی

- بیشتر
Mina
۱۴۰۰/۰۵/۱۵

کوتاه ولی قدرتمند و عمیق . از خواندن این کتاب خیلی لذت بردم. بسیار عالی بود.

Mary gholami
۱۴۰۰/۰۲/۱۰

جالب بود

M.P
۱۴۰۰/۰۱/۲۵

یکی از بهترین کتاب هایی بود که اخیرا خوندم و به همه پیشنهاد میکنم 👌🏻

کاربر ۲۱۶۴۹۶۸
۱۳۹۹/۱۲/۱۵

خیلی ملموس بود دوسش داشتم

اگر تمامِ دوستان و آشنایانِ من طرز فکری شبیه به خودم داشته باشند، همچون من رأی بدهند و مانند من سخن بگویند، اگر من تنها از کتاب‌ها، روزنامه‌ها و مجلاتی تغذیه کنم که با آنچه پیشتر خواندم همراستا هستند، اگر تنها وب‌گاه‌هایی را دنبال کنم که با پیش‌فرض‌های ذهنی‌ام جور درمی‌آیند، اگر تنها ویدیوها یا برنامه‌هایی را تماشا کنم که اساساً دیدگاه مرا تصدیق می‌کنند، اگر تمامِ اطلاعاتم از منابعِ محدود و مشابه به دست آیند، معنایش این است که در اعماقِ وجودم، دوست دارم تمامِ روز تصویرم در آینه مرا محاصره کند. این، نه‌تنها محیطی خفقان‌آور و کلاستروفوبیک است بلکه مرا به موجودی خودشیفته تبدیل می‌کند. اما مسأله اینجاست: گاهی خودشیفتگی تنها یک ویژگی فردی نیست، بلکه مشخصه‌ای جمعی است: توهمی مشترک که ما در مرکزِ جهان قرار داریم.
کاوشگر
نقطهٔ مشترک میانِ همهٔ این نویسندگان این بود که همگی شاهدِ ظهورِ ملی‌گرایی، وطن‌پرستی افراطی، بیگانه‌هراسی و تمامیت‌خواهی بودند. هشدارهایِ آنان امروز هم مناسب و درخور هستند. در مرکزِ خودشیفتگیِ گروهی، باور متکبرانه‌ای در باب تمایزِ صریح و عظمت غیرقابل انکار «ما» در برابر «آن‌ها» قرار دارد. یکی از عواقب نه‌چندان عجیب این عقیده، خشم پایدار و همیشگی نسبت به دیگران است. اگر من متقاعد شدم قبیله‌ام برتر است، هرگاه کسی از تصدیق این برتری امتناع کند، ابتدا او را مورد سوءظن و سپس مورد دشنام قرار می‌دهم. در جهانی که بسیار پیچیده و مسئله‌ساز است، خودشیفتگی گروهی به نوعی تلافی سرخوردگی‌ها، نقص‌ها و شکست‌های‌مان است، اما از همه مهمتر، وزنهٔ تعادلی برای دو احساس نگران‌کننده ایجاد می‌کند: سرخوردگی و سرگشتگی.
کاوشگر
در میانه و درمانده، نه قادریم نظمِ قدیمی را که ما را ناراحت می‌کرد رها کنیم، نه می‌توانیم جهانی جدید با توسل به درس‌هایی که آموختیم، بسازیم. از اضطراب خسته‌ایم، مملو از خشمیم؛ ذهن‌ها و دفاعیات‌مان غالباً در هم شکسته‌اند. زنانِ سالخوردهٔ ترک و کُرد در آناتولی می‌گویند: «از مرزها برحذر باشید.» چراکه آن‌ها نقطهٔ گذر از محیطی به محیط دیگر را قلمرویِ جن‌ها می‌دانند، موجوداتی که از آتش بدونِ دود خلق شده و به ناپایداری و بی‌ثباتی معروف هستند.
کاوشگر
بنابراین متن هر چه هم که بود یوموشاک گ ساکت باقی می‌ماند. با این حال هرچه توجه بیشتری به این حرفِ مبهم داشتم، بیشتر باور می‌کردم سعی دارد به من چیزی بگوید. شاید بالاخره به شیوهٔ خودش زبان می‌گشود اما هیچ‌کس دوست نداشت آنچه را می‌گوید بشنود. به نوعی مغزِ هفت‌سالهٔ من این حرفِ ناخواسته را با دستِ چپِ ناخواسته‌ام مرتبط می‌دانست. احساس می‌کردم هیچ‌کدام در کلاسِ درس چندان محبوب نیستند ولی شاید بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. پس بعدازظهرها می‌نشستم و نوشتنِ حرفِ یوموشاک گ را اول با دستِ چپ و گناهکارم برای خود و بعد با دستِ راست و محترمم برای تمرینِ مدرسه، می‌نوشتم. کلماتی خیالی ساخته بودم که در مقابله با قوانینِ دستور زبان با حرفِ بی‌صدا شروع می‌شدند. برای این مقصود، تغییراتِ کمی را در املاهای موجود لحاظ کرده بودم.
کاوشگر
یک انسان، هر که باشد، بی‌حدومرز است و جمعیتِ کثیری را در خود دارد.
F_A
باید تلاش کنیم به خانه‌به‌دوشانی خردمند تبدیل شویم، مدام حرکت کنیم، مدام یاد بگیریم، خود را در زاغه‌های فرهنگی یا ذهنی محدود نکنیم و زمان بیشتری را نه در مرکز بلکه در حاشیه‌ها صرف کنیم، جایی که تغییر واقعی همیشه از آنجا حاصل می‌شود.
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
ممکن است مصمم به ترکِ سرزمینِ مادری خود باشیم، چون از سفاهت‌ها و پوچی‌ها و خصومت‌ها و ظلم‌وستم‌هایش خسته شده‌ایم ولی واقعیت این است که آن‌ها هرگز ما را رها نخواهند کرد
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
احساسِ شنیده‌نشدن در صورتی که تداوم بیابد و به امری عادی تبدیل شود، به تدریج گوش‌ها و بعد قلب‌های‌مان را می‌بندد.
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
«هیچ عذابی بالاتر از این نیست که داستانی ناگفته را در سینه نگاه داری.»
بردوئی
«هیچ عذابی بالاتر از این نیست که داستانی ناگفته را در سینه نگاه داری.»
Saba
داستان‌ها ما را به هم نزدیک می‌کنند و داستان‌های ناگفته ما را از هم دور می‌سازند. ما از داستان‌ها ساخته شده‌ایم؛
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
برخلافِ انتظار، ساده‌ترین واژگان، سخت‌تر تعریف می‌شوند.
sarv
خلافِ آنچه سیاستمدارانِ ما اخیرا در گوش‌مان می‌خوانند، دوست دارم خود را شهروندی متعلق به تمامِ جهان بدانم، شهروندی از این سیاره، روحی جهانی.
هستیا
عصرِ ما عصرِ اضطرابِ مسری است. اضطراب و دلواپسی عمیق و فزاینده در مورد وضعیت جهان و جایگاهی که ما در آن داریم، یا ترس از اینکه جایگاهی در آن نداشته باشیم.
F_A
دیدنِ دیوارهایی که هر روز از روز قبل بلندتر می‌شوند، مرا بسیار مضطرب می‌کند.
F_A
زمانی که احساسِ تنهایی می‌کنید به درونِ خود نگاه نکنید، اطراف را بنگرید و دیگرانی را جستجو کنید که همین احساس را دارند، چراکه همواره دیگرانی هستند که اگر بتوانید با آن‌ها و داستان‌شان ارتباط برقرار کنید، می‌توانید همه‌چیز را با دیدِ جدیدی بنگرید.
Saba
«بحرانِ ایجادشده دقیقاً حاکی از این واقعیت است که سنت قدیم دارد می‌میرد و سنت جدید نمی‌تواند متولد شود؛ در این دوران بلاتکلیفی، انواع مختلفی از علائمِ مرض ظاهر می‌شوند.»
ܦ߭ܝ‌ܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
ما در عصری زندگی می‌کنیم که اطلاعات بیش از حد است، دانش کمتر و خِرَد از آن هم کمتر است.
saeedeh
همین امروز رهبرانِ مستبد از اختلال‌ها به‌عنوان بهانه‌ای برای تثبیتِ قدرت، کنترلِ جامعهٔ مدنی و عقب‌نشینی به‌سمت انزواطلبی استفاده می‌کنند.
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
اگر نتوانی داستانِ خود را تعریف کنی، اگر صدایت را خفه کنند، بدین معناست که انسان‌بودنت را از تو گرفته‌اند. این محرومیت به تک‌تکِ اجزایِ وجودت آسیب می‌زند و باعث می‌شود عقلانیت و صحتِ دیدگاه خود به رویدادهایی را که رخ داده‌اند زیر سؤال ببری و در نهایت اضطرابِ وجودیِ عمیقی تو را فرابگیرد
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷

حجم

۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰
۷۰%
تومان