کتاب پابلو نرودا
معرفی کتاب پابلو نرودا
کتاب پابلو نرودا نوشته جورج دی. اسکید است و با ترجمه رویا رضوانی در نشر نو منتشر شده است. این کتاب را میتوانید از طاقچه دریافت کنید. این کتاب یکی از آثار مجموعه نسل قلم است.
مجموعه نسل قلم «زندگینامه» نیستند، بلکه شرح و تفسیر و نقد آثار و اندیشههای نویسندگان هستند. با این کتابها به یک تصویر کلی از آثار این نویسندگان میرسید.
درباره کتاب پابلو نرودا
ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتو با نام مستعار پابلو نرودا متولد ۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴ است و در ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشته است. او دیپلمات، سناتور و شاعر نوگرای شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل است.
شعر نرودا، از نخستین کتابهایش در دهه ۱۹۲۰ تا کتابهایی که پس از مرگش در ۱۹۷۴ از او به چاپ رسید ــ حدود پنجاه کتاب طی بیش از پنجاه سال نوشتن نهتنها به دلیل کمیت شگفتیانگیزش، بلکه به دلیل کیفیت والای زیباییشناختی آن قابل توجه است. این کتاب به آثار این شاعر و نویسنده مشهور میپردازد. او از طرفداران آلنده بود که کمی پس از روی کار آمدن پینوشه از دنیا رفت که همین موضوع فرضیه مسموم شدن او را بسیار تقویت میکند.
خواندن کتاب پابلو نرودا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار پابلو نرودا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پابلو نرودا
در ۱۹۰۶، زمانی که نرودا هنوز بچه کوچکی بود، پدرش که میخواست سر و سامانی به زندگی خود بدهد، با احراز شغل جدید ریاست قطار، خانوادهاش را به منطقهای بسیار جنوبیتر، به شهر مرزی تموکو برد. آنجا نرودا در سرزمینی پوشیده از جنگلهای انبوه، که تقریبآ همیشه غرق در باران بود، بزرگ شد. تصویر جنگل و آب که این سرزمین در خاطر کودک حساس بهجا گذارد بعدها وسواسگونه در شعر نرودا تکرار شد. نرودا در کودکی پرسه زدن در جنگلها را دوست میداشت و در این گشت و گذارها رفتهرفته به سرخپوستان آن منطقه، که سعی میکردند بقایای فرهنگشان را حفظ کنند، سخت علاقهمند شد. کار دیگری که وی بسیار دوست میداشت خواندن کتاب بود؛ در بخش اولِ خاطراتش چنین اعتراف میکند: «برایم فرقی نمیکرد که چه کتابی باشد، هرچه دَمِ دستم میرسید مثل شترمرغ میبلعیدم». بهعلاوه، او بهتر از اقتضای سنش مینوشت؛ بهطوری که نخستین اشعارش را زمانی بر کاغذ آورد که پسربچهای بیش نبود. پدرش که همیشه با پسر خود رفتاری خشک داشت، از همان ابتدا روی خوش به گرایش او به شعر نشان نداد. در همین سالهای آغازین، نرودا با انسانی همدل آشنا شد: گابریلا میسترال ــ که او نیز بعدها جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد.
میسترال چند سالی مدیریت دبیرستان دخترانه تموکو را به عهده داشت. وی که استعداد نرودا را تشخیص داده بود او را تشویق میکرد که شعر بگوید و به او کتاب قرض میداد.
هنگامی که در ۱۹۲۱ نرودا تحصیلات متوسطهاش را در تموکو به پایان رساند، عزمش را جزم کرد که روی پای خود بایستد و به سانتیاگو، شهر بزرگ شیلی، برودــ ظاهرآ برای آنکه تحصیلاتش را ادامه دهد و معلم زبان فرانسه بشود. این سفر آغازِ تحولی اساسی در زندگی نرودا و خود گام اول از یک رشته تحولات اساسی دیگر بود که وی بعدها با سفرهای متعدد و اقامت در سرزمینهای دوردست در زندگی خود ایجاد کرد. در سانتیاگو نرودا زندگی کولیوار و بیقیدوبندی داشت و به زحمت نانِ بخورونمیری درمیآورد. به جای دنبال کردن تحصیلش در دانشگاه، که هرگز هم آنرا به پایان نرسانید، با دوستانِ جدیدش که اکثرآ شاعر و شادخوار بودند، خوش بود.
حجم
۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه