دانلود و خرید کتاب هزار و یک سال شهریار مندنی‌پور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب هزار و یک سال اثر شهریار مندنی‌پور

کتاب هزار و یک سال

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هزار و یک سال

کتاب هزار و یک سال نوشته نویسنده مشهور شهریار مندنی‌پور است. این کتاب که شبیه به داستان‌های عامیانه فارسی نوشته شده است روایت دلیل غم ور نج‌های آدم‌ها است.

درباره کتاب هزار و یک سال

این کتاب در زمان‌های دور اتفاق می‌افتد زمانی که شش خواهر و شش برادر ستاره‌ای، از آن بالا از آسمان به زمین نگاه می‌کردند و از خودشان می‌پرسیدند که این صداهای غمگین چرا از زمین به گوش می‌رسد، آن‌ها نمی‌فهمیدند مردم زمین برای چه غمگینند و مشکلشان از چیست و چرا کاری از دست آن‌ها برنمی‌آید؟ جواب سوال ستاره‌ها روی زمین بود و ستاره‌ها تصمیم گرفتند دسته جمعی به زمین بیایند و آمدند.

تا به حال، درباره آمدن ستاره‌ها به زمین، قصه‌هایی و داستان‌های قشنگی نوشته شده. همان‌طور که مثلا درباره آمدن یک غریبه به یک محلی، یا رسیدن یک خبر مهم، یا آمدن پرنده‌ها، قصه و داستان‌های زیادی نوشته شده اما چون ستاره‌ها زیاد هستند داستان برای‌ آن‌ها هم زیاد است. این کتاب داستان ستاره‌های دیگری است که تصمیم می‌گیرند به زمین بیایند و می‌فهمند در دنیا چه خبر است. 

خواندن کتاب هزار و یک سال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره شهربار مندنی‌پور

شهریار مندنی‌پور متولد ۲۶ بهمن ۱۳۳۵ در شهر شیراز است. اولین مجموعه داستان او به نام سایه‌های غار در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. او سال‌ها سردبیر هفته‌نامهٔ توقیف‌شدهٔ عصر پنجشنبه بود و شهریار مندنی‌پور که این روزها درآمریکا زندگی می‌کند مدرس داستان نویسی و از  مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم داستان‌نویسی ایران است. او تا به‌حال در دانشگاه‌های هاروارد و بوستون کالج و تافتس تدریس کرده‌ است.

آثار او به شرح زیر است:

  • س‍ای‍ه‌ه‍ای غ‍ار
  • ه‍ش‍ت‍م‍ی‍ن روز زم‍ی‍ن
  • م‍وم‍ی‍ا و ع‍س‍ل (م‍ج‍م‍وع‍ه داس‍ت‍ان)
  • راز. با ن‍ق‍اش‍ی پ‍ژم‍ان رح‍ی‍م‍ی‌زاده
  • م‍اه ن‍ی‍م‍روز
  • دلِ دل‍دادگ‍ی
  • ش‍رق ب‍ن‍ف‍ش‍ه
  • آب‍ی م‍اورای ب‍ح‍ار 
  • ه‍زار و ی‍ک س‍ال
  • ک‍ت‍اب ارواح ش‍ه‍رزاد: س‍ازه‌ه‍ا، ش‍گ‍رده‍ا و ف‍رم‌ه‍ای داس‍ت‍ان ن‍و. ت‍ه‍ران
  • عقرب‌کِشی
  • هفت ناخدا

بخشی از کتاب هزار و یک سال

اما، ستاره‌های بال‌ها همیشه خدا هم نمی‌توانستند خوشحال باشند، چون یک وقت‌هایی گردبادهای زمینی آن قدر بالا می‌رفتند که وصل می‌شدند به گردبادهای فضا، و این طوری صداهای زمینی می‌رسیدند به آن‌ها... و لابلای این صداهایی که به شش خواهر و برادر می‌رسیدند، صداهای آه و گریه و فریاد هم به آن‌ها می‌رسیدند. و آن‌ها از همدیگر می‌پرسیدند: چرا؟ برای چی با وجود آسمان به این زیبایی بالای سرآدم‌ها، با وجود زمین به آن قشنگی زیر پای آدم‌ها، باز از زمین صداهای رنج و غمگینی به گوش می‌رسند؟ و البته، در آسمان، جوابی برای این پرسش پیدا نمی‌کردند.

یک شبِ یک زمستان که ابرهای ضخیم و سیاه آسمان را پوشانده بودند، طوری که از آسمان کورسوی حتی یک فانوس زمینی دیده نمی‌شد، و از زمین هم، سوسوی یک ستاره به چشم نمی‌آمد، خواهر برادرها به هم گفتند: امشب هم فرصت خوبی است که به زمین برویم. دیگر نباید مهلت برگشتن به زمین را عقب بیندازیم. (حالا می‌شود حدس زد که آن‌ها موقع گفتن این حرف غمگین بوده‌اند) و گفته‌اند: راز ما نمی‌تواند بیش‌تر از این منتظر بماند. پس ما باید به زمین برگردیم همین امشب...

و این طور شد که آن بال بزرگ، باز شد، بسته شد، باز و بسته شد، و آن‌ها سرازیر شدند سمت زمین. وقتی رسیدند به زمین قبل از هر کاری، هر دوازده تا، سر بالا کردند که جای خالی خودشان را در آسمان ببینند، اما فقط ابرهای ضخیم و تیره را می‌دیدند. پس سپس، راه افتادند، و آمدند سمت آن شهر و همان‌طور که می‌آمدند به سمت این شهر، برادرها قدم‌هایشان تند می‌شد. ولی خواهرها قدم‌هایشان سست می‌شد و کند می‌شد. بالای تپه‌ای، چسبیده به شهر، برادرها ایستادند تا خواهرها برسند. تاریکی خیلی تاریک بود، و از آن‌جایی که آن‌ها ایستاده بودند، خانه‌های شهر مثل نوشته‌هایی بودند که با رنگ سیاه، خط خورده بودند. اما جاهایی، تک و توکی روشنایی دیده می‌شد. این‌ها پنجره خانه‌هایی بودند که کسانی در آن‌ها بیدار بودند... برادرها از خواهرها پرسیدند:

ــ خواهرها! انگار دلتان نمی‌خواهد برسیم...

خواهرها گفتند:

ــ نه... حالا که نزدیک شده‌ایم... راستش را بخواهید، نه... ما دیگر دلمان نمی‌خواهد برسیم...

برادرها گفتند:

ــ مگر ما تصمیم خودمان را نگرفته بودیم؟ بله ما یک تصمیم مهم گرفته بودیم... حالا هم نباید وقت را از دست بدهیم. شب زود تمام می‌شود، و آن وقت... 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

حجم

۵٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان