دانلود و خرید کتاب خانه روشنی غلامحسین ساعدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خانه روشنی

کتاب خانه روشنی

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خانه روشنی

«خانه روشنی» نمایشنامه‌ای از غلام‌حسین ساعدی معروف به گوهر مراد، نویسنده و نمایشنامه‌نویس معاصر ایرانی است. در دانشگاه ‌های تبریز و تهران پزشکی و روان‌پزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روانی آنان، توانست به خوبی از این کارکترها در داستانهای خود بهره‌گیرد. فضای داستانها و نمایشنامه‌هایش آکنده از درهم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می‌دهد. اولین مجموعه داستانش در (۱۳۲۹) به نام شب نشینی باشکوه منتشر شد. در مجموعه داستان به هم پیوسته عزاداران بیل (۱۳۴۲)، توپ و ترس و لرز (۱۳۴۶) از بدویت جغرافیایی برای ترسیم فضایی شگفتی آفرین و ترسناک به خوبی بهره می‌جوید. ساعدی در ۱۳۶۴ در فرانسه در گذشت و در جوار صادق هدایت به خاک سپرده شد.

معرفی نویسنده
عکس غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی
ایرانی | تولد ۱۳۱۴ - درگذشت ۱۳۶۴

غلامحسین ساعدی (۱۳۱۴ - ۱۳۶۴ )، معروف به گوهر مراد، از نویسندگان معاصر ایرانی است. او در نوجوانی به سازمان جوانان فرقه دموکرات آذربایجان پیوست و در هفده سالگی مسئولیت انتشار روزنامه‌های «فریاد»، «صعود» و «جوانان آذربایجان» را بر عهده گرفت.

راقم این سطور
۱۳۹۴/۰۵/۰۶

عالی

نیلوفر
۱۴۰۱/۱۲/۰۹

چرا راجع به داستان هیچ توضیحی ندادید فقط مدام نوشتید پزشکی خونده و بعدش روان پزشکی و بلا بلا راجع به داستان که در مورد چیه بنویسید

پيرمرد: اين حرفا که فايده‌ای واسه‌ش نداره. پيرزن: بهتر از اينه که هی بهش بگيم ذليل‌مرده، خاک بر سر، جون به جون شده، بهتر نيس؟ پيرمرد: چرا، بهتره ولی اين چيزا که واسطه فاطی تنبون نميشه.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
ناگهان متوجه سر و وضع پيرمرد می‌شود] اينا چيه تنت کردی؟ ناراحت نمی‌شی؟ دلت به هم نمی‌خوره؟ عُق‌ات نمی‌شينه؟ عجب آدمايی هستين.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عرب دوم: بالابلند؟ عرب اول: نه. عرب دوم: ميان‌باريک؟ عرب اول: نه. عرب دوم: فربه؟ عرب اول: نه. عرب دوم: کشيده؟ عرب اول: نه. عرب دوم: نوسال؟ آهوچشم؟ سرو قد؟ رامشگر؟ مجلس‌افروز؟ عرب اول: نه، نه، نه. عرب دوم: پس چی؟ عرب اول: شيخ زن دانا می‌خواهد، زن دانا.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عرب دوم: زن دانا؟ اين ديگر چگونه زنيست. نشانه‌اش چيست؟ عرب اول: نشانه آشکاری ندارد. عرب دوم: کجا می‌توان يافتش؟ عرب اول: همه جا و هيچ جا. عرب دوم: شيخ چه گفت؟ عرب اول: گفت زن دانا نمی‌ترسد. عرب دوم: از چه؟ عرب اول: از هيچ چيز، شيخ گفت زن دانا تور و طناب نمی‌خواهد. عرب دوم: جز اين چه گفت؟ عرب اول: شيخ گفت زن دانا را نوای نی نمی‌فريبد. عرب دوم: چطور می‌توان او را به حضور شيخ برد؟ عرب اول: شيخ گفت زن دانا با پای خود می‌آيد.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عرب دوم: اين زن به چه کار شيخ می‌آيد؟ عرب اول: هر زنی را که شيخ آزموده و در مجالست خود نشانده، همه اسير ترس و جهل بودند و اگر تسليمش می‌شدند برای آن بوده که از وحشت رهايی پيدا کنند. اما شيخ اين بار خواستار زنی است که ترس را به دل او راه نباشد و از مصاحبتش چيزها بياموزد و خاطر خوش کند. عرب دوم: چنين زنی کجا يافت می‌شود؟ عرب اول: من هم نيافتم! عرب دوم: من نااميدم. عرب اول: من هم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عرب دوم: پس تور و طناب و شلاق، زن دانا را به دام نمی‌آورد؟ عرب اول: نه، چه چاره کنم؟ عرب دوم: [از کيسه‌اش پارچه‌ای بيرون می‌آورد] اين حرير؟ عرب اول: فريب نمی‌خورد. عرب دوم: [يک کيسه خرما بيرون می‌آورد] اين پنگ خرما؟ عرب اول: شکمباره نيست. عرب دوم: [چند جواهر و عطر بيرون می‌آورد] عطر و زيور؟ عرب اول: نه، شيخ گفته دانايی زيور اوست. عرب دوم: من تاکنون زن‌ها را با اينها می‌فريفتم، با اينها و وعده‌های خوب و خوش. عرب اول: اما من به زور می‌بردم، ولی شيخ گفته که زن دانا خودش خواهد آمد.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
عرب دوم: و اين‌بار لابد زنی خواسته که چنين نباشد. عرب اول: و دانا و شجاع باشد. عرب دوم: تو دانايی و شجاعتش را چگونه می‌شناسی؟ عرب اول: گفتم که با پای خودش می‌آيد. عرب دوم: اگر بيايد شجاع است، اما دانا بودنش چه؟ عرب اول: زن دانا از هيچ تجربه‌ای روگردان نيست، به هرکاری دست می‌زند و هر پيش‌آمدی را به فال نيک می‌گيرد، و دانايی را از حاصل اين تجربه‌ها فراهم می‌آورد و از هيچ چيز هراس ندارد. عرب دوم: از هيچ‌چيز؟ عرب اول: شيخ چنين گفته.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
تيمسار: فضولی موقوف. تو فقط صبر کن و منتظر باش ببين من چی ميگم. [فکر می‌کند و زور می‌زند] بنويس، بنويس پنج، بنويس ماده پنج، بنويس آدم، آدم است. آدم ... آدم است. استوار: [متعجب و در حال نوشتن هجی می‌کند] آدم ... آدم است. تيمسار: [با رضايت‌خاطر و خندان] اين ديگه خيلی عالی شد ... نه؟ ... هيچ‌کس تا به حال همچو حرف خوبی نزده، آدم آدم است. فکرشو بکن، اين حرف چقدر معنی ميده. استوار: بله قربان، خيلی معنی ميده.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹

حجم

۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان