کتاب پنجره مخفی، باغ مخفی
معرفی کتاب پنجره مخفی، باغ مخفی
کتاب پنجرهی مخفی، باغ مخفی نوشته استیون کینگ است که با ترجمه احسان رئیسی منتشر شده است. استیون کینگ با بیش از شصت رمان در ژانر وحشت و فانتزی دارد. این کتاب برنده جایزه ادبی برام استوکر سال ۱۹۹۰ است.
درباره کتاب پنجرهی مخفی، باغ مخفی
نویسندهای مشهور از همسرش جدا میشود و برای زندگی به شهری دیگر میرود، روزی مردی سراغش میآید و او را متهم به دزدی ادبی میکند. این مرد طبیعی نیست و کمکم زندگی قهرمان داستان را به هم میریزد. گویی داستان جناییای که نوشته است کمکم وارد زندگی حقیقیاش میشود. از این کتاب یک اقتباس سینمایی هم وجود دارد که جانی دپ در آن بازی کرده است. تعلیق و کشش داستان مانند دیگر آثار کینگ خواننده را تا انتها با خودش همراه میکند و در او لذت حل یک معما را بهوجود میاورد.
خواندن کتاب پنجرهی مخفی، باغ مخفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات جنایی و هیجانانگیز پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پنجرهی مخفی، باغ مخفی
مجلهرو با خودم ندارم."
شووتر میخواست چیزی بگوید، امّا بهطرف آسمان نگاه کرد و به خندهای کوتاه و ناگهانی بسنده کرد. صدایش به سردی صدای برخورد تبر با تکهچوبی خشک بود.
او گفت: "نه." نفرت هنوز در چشمانش میدرخشید و میرقصید، امّا به خودش مسلط بود." نه، شرط می بندم، نداری." "به من گوش کن،" مورت ادامه داد: "اینجا خونهایه، که من و همسرم فقط تابستونا توش هستیم. من فقط چندتا کپی از کتابام، و نسخههای خارجی رو اینجا دارم. امّا من توی روزنامهها و مجلههای زیادی مطلب نوشتم- غیر از داستان، مقاله هم نوشتم-اون مجلههارو تو خونه دارم، توی دِری."
شووتر پرسید:"پس چرا اینجا هستی؟" مورت درون چشمان شووتر در عین حال بیاعتمادی و نوعی رضایت بیشرمانه را مشاهده میکرد- واضح بود که شووتر انتظار داشتهباشد، مورت با تلاش زیاد دستو پای خود را جمع کند، و در نظر شووتر، این دقیقاً همان کاری بود که مورت انجام میداد. یا سعی در انجامش داشت.
" من اینجام برای اینکه..." مورت ساکت شد."چطور فهمیدی من اینجام؟"
"فقط به پشت کتابی که خریده بودم، نگاه کردم." شووتر اینرا گفت، و مورت از فرط انزجار از اینکه چرا زودتر نفهمیده بود، خواست با کف دست محکم به پیشانیاش بکوبد. عکسی از مورت پشت جلد هردو چاپ کتابش، هم جلد مقوایی وهم جلد قطور، وجود داشت. از قضا عکس را اَمی گرفتهبود، که خیلی زیبا هم از آب درآمده بود. او جلوی خانه ایستادهبود، کمی عقبتر، نمای خانه و در زمینهٔ عکس، دریاچهٔ تاشمور دیده می شد. در عنوان عکس هم نوشته شده بود، مورتون رینی در خانهٔ خود، واقع در مِین غربی. بنابراین شووتر به مین غربی آمده بود، و صد البته، احتمالاً زیاد دچار زحمت نشده تا از میان محلیهای درون رستورانها یا داروخانهها، با این پاسخ روبرو شود که: "مورت رینی؟ خدای من، البته. خونش کنار دریاچهٔ تاشموره. در واقع رفیق صمیمی خودمه."
خوب، حداقل یکی از سؤالها پاسخ داده شد.
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب یبار توی هالیوود بازسازی شده با بازی جانی دپ به اسم پنجره مخفی👍
اگه فیلمش رو قبلا دیدید، نگران اسپویل نباشید چون آخر کتاب با فیلم فرق داره. درباره ترجمه هم باید بگم: غلط املایی! غلط املایی! غلط املایی! واقعا اینقدر سخته دوتا آدم باسواد اول کتاب رو ویرایش کنند و بعد چاپ شه؟؟؟
متاسفانه اول فیلم رو دیدم بعد کتاب رو خوندم که همین باعث شد دیدم نسبت به داستان منفی بشه. چون برخلاف داستان این کتاب فیلم با بدترین و منفی ترین وجه ممکن به پایان رسید. ولی خدا رو شکر کتاب
ایده و داستان پردازی بسیار عالی
کتابش رو دوست داشتم.ترجمه خوب بود.شخصیتها کم بودن .از اواسط داستان میشد حدس زد داستان جیه ولی آخر داستان غافلگیر کننده بود .کتاب خوبی بود
داستان جذابی دارد و تا انتها شما را درگیر خود میکند. حتی اگر فیلم ساخته شده براساس این داستان را دیدهاید، همچنان این کتاب را پیشنهاد میکنم.
به نظر من جذابیت خاصی نداشت و کاملا پایان بندیش به سبک استیون کینگی و قابل حدس بود. شخصیت اصلی داستان نسخه دیگه ای از جک تورنس "شاینینگ" یا "درخشش" رو به ذهن میاورد. از ترجمه خوب و روان اثر ممنونم.