
کتاب ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک
معرفی کتاب ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک
کتاب الکترونیکی ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک نوشتهٔ استیون کینگ با ترجمهٔ امیرحسین قاضی در انتشارات آذرباد چاپ شده است. این کتاب رمانی کوتاه در ژانر درام و روانشناختی است که به زندگی در زندان، امید و رهایی پرداخته و از جمله آثاری است که جنبههای ترسناک در آن کمتر به چشم میخورد. این اثر یکی از چهار داستان مجموعه فصلهای گوناگون است و مبنای فیلم سینمایی مشهور رستگاری در شاوشنک به کارگردانی فرانک دارابونت قرار گرفته است.
درباره کتاب ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک
ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک داستانی دربارهٔ اندی دوفرین، بانکداری موفق است که بهاشتباه به جرم قتل همسرش به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنک محکوم میشود. او که شخصیتی آرام، متفکر و زیرک دارد، در زندان بهتدریج ارتباطاتی ایجاد میکند و با کمک اِلیس بوید "رد" ردینگ، یک زندانی کهنهکار، زندگی خود را در محیط خشن و بیرحم شاوشنک سامان میدهد. اندی از مهارتهای بانکی خود برای جلب اعتماد مقامات زندان استفاده کرده و در عین حال، نقشهای برای رهایی از بند میچیند.
این داستان درونمایهای قوی از امید، صبر و آزادی دارد و برخلاف بسیاری از آثار دیگر استیون کینگ که در ژانر وحشت نوشته شدهاند، بیشتر بر جنبههای روانشناختی و اجتماعی تمرکز دارد. کینگ در این اثر به بررسی اثرات زندان بر شخصیت انسانها، فساد نظام قضایی و قدرت امید در برابر ناامیدی میپردازد.
این کتاب نخستین حضور زندان خیالی شاوشنک در جهان داستانهای کینگ است، که بعداً در آثار دیگری از جمله دولورس کلربون، آن، کیسههای استخوان، زیر گنبد و ۱۱/۲۲/۶۳ نیز به آن اشاره شده است. استیون کینگ نویسندهٔ سرشناس آمریکایی است که بیشتر بهخاطر آثارش در ژانر وحشت، فانتزی و علمیتخیلی شهرت دارد. او نویسندهٔ کتابهای پرفروشی همچون درخشش، مسیر سبز، آن و مقبره حیوانات است. بسیاری از آثار او به فیلمها و سریالهای موفقی تبدیل شدهاند و او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات عامهپسند شناخته میشود.
کتاب ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دوستداران داستانهای درام و روانشناختی، علاقهمندان به ادبیات زندان و افرادی که به دنبال روایتی دربارهٔ امید و پایداری در برابر سختیها هستند، پیشنهاد میشود. همچنین، اگر از فیلم رستگاری در شاوشنک لذت بردهاید، خواندن این کتاب تجربهای ارزشمند برای شما خواهد بود.
درباره استیفن کینگ
استیوِن اِدْوین کینْگ (استیفن کینگ) در سال ۱۹۴۷ میلادی در پورتلند در آمریکا متولد شد. روزی پدر استیفن بهبهانهٔ خرید سیگار، خانه را برای همیشه ترک کرد. مادر، استیفن و برادرخواندهاش «دیوید» را بهتنهایی و با مشقت بسیار بزرگ کرد. استیون در سال ۱۹۵۹ پس از نوشتن مقالهای برای یک روزنامهٔ محلی کمتیراژ به نویسندگی علاقهمند شد. او درمورد برنامههای تلویزیونی نقد و مقاله نوشت. رفتهرفته داستانهای کوتاه آغازین خود را به ۳۰ سِنت به آدمهای محلی فروخت؛ بعضی از داستانها را نیز به همشاگردیهای مدرسه میفروخت که معلمها پس از آگاهی از جریان مانعش شدند. بیشتر آثار ابتدایی این نویسنده، علمی - تخیلی بودند. پس از خواندن مجلات ترسناکِ خالهاش، در سال ۱۹۵۹ به ژانر وحشت علاقهمند شد. او از نویسندگانی همچون هاوارد فیلیپس لاوْکرَفْت، رابِرتْ بلاچ وجک فینی الهام گرفت و سپس داستان ترسناک I Was a teenage GraveRobber را نوشت.
استیفن در سال ۱۹۶۷ که توانست داستان «کف شیشهای» را چاپ کند، مسیر زندگیاش تغییر کرد و از سال دوم دانشگاه شروع به نوشتن مقالات هفتگی برای روزنامهٔ دانشگاه کرد. استیون در فعالیتهای سیاسی - دانشجویی نیز شرکت میکرد. او یکی از اعضای تشکلهای دانشجویی بود؛ ابتدا با این عقیدهٔ محافظهکارانه که جنگ با ویتنام برخلاف قانون اساسی است و سپس در مقام یکی از حامیان فعال جنبش ضدجنگ در دانشگاه اورونو. او در سال ۱۹۷۰ در رشتهٔ زبان انگلیسی لیسانس گرفت. پس از ازدواج، وضع مالی خوبی نداشت و نتوانست بهدلیل فشار خون، قدرت بینایی ضعیف، کف پای صاف و قدرت شنوایی ضعیف، کار متناسب با رشتهاش پیدا کند. او کارگر یک کارخانهٔ تولید مواد شوینده شد.
کینگ اولین داستان کوتاهش را پس از فراغت از تحصیل نوشت و پس از ازدواج هم تعداد بسیاری از این داستانها را فروخت. در سال ۱۹۷۳ بالأخره یکی از داستانهای بلند استیون با عنوان «کری» فروش خوبی داشت و او بالأخره دست از کارهای جانبی کشید و نویسندهای تماموقت شد. موضوعاتی از قبیل ترسهای شبانگاهی، ارواح شیطانی، بیماران روانی خودآزار و دگرآزار ساختار اصلی بیشتر داستانهای استیفن کینگ را تشکیل میدهد؛ در حقیقت او به نویسندهٔ داستانهای ترسناک مشهور است. بر اساس بسیاری از داستانهای استفن کینگ فیلم ساخته شده است؛ داستانهای مشهوری مانند «مسیر سبز»، «جآنی»، «درخشش»، «منطقهٔ مرده»، «رهایی از شاوشنگ» و «کری و کریستین».
بخشی از کتاب ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک
«بیست سالم بود که وارد شاوشنک شدم و یکی از معدود آدمای جمع شاد و کوچیکمون هستم که به جرمی که مرتکب شده، اعتراف میکنه. من مرتکب قتل شدم. زنم رو که سه سالی از من بزرگتر بود، با مبلغ بالایی بیمه کردم و بعدش ترمزهای شورولت کوپهای رو که پدرش بهعنوان هدیه ازدواجمون به ما داده بود، دستکاری کردم. درست همونطور که انتظارش رو داشتم پیش رفت، فقط اینکه توقع نداشتم همسرم تو مسیرش به سمت کَسِل هیل و شهر توقف کنه و زن همسایه و نوزاد پسرش رو هم سوار کنه. ماشین ترمز برید و درحالیکه سرعت میگرفت از میان بوتههای فضای سبز پارک حومهٔ شهر گذشت. رهگذرها میگفتن وقتی ماشین به پایه مجسمهٔ جنگ داخلی برخورد کرد و آتیش گرفت، سرعتش احتمالاً هشتاد کیلومتر یا بیشتر بوده.
همچنین انتظارش رو نداشتم که دستگیر بشم؛ اما شدم. بلیت اومدنم به اینجا صادر شد. ایالت مِین مجازاتی به اسم مجازات اعدام نداره؛ اما دادستان ناحیه مطمئن شد که برای هر سه مرگ محاکمه میشم و سهتا حبس ابد برام بریده میشه، سه حبس ابد پشت سرهم. این کار شانس هر نوع عفو مشروطی که ممکن بود در مدتزمان خیلیخیلی طولانی نصیبم بشه رو فراهم کرد. قاضی کاری رو که مرتکب شده بودم "جنایتی شنیع و فجیع" نامید و همینطور هم بود؛ اما این اتفاق حالا مربوط به گذشتهست. میتونید دنبالش توی پروندههای ندای کسل راک که دارن زرد میشن، بگردین؛ جایی که تیترهای درشت اعلام محکومیت من، جلوی اخبار هیتلر و موسولینی و حروف اختصاری گیجکنندهٔ آژانسهای طرح اف.دی. آر، یهجورایی خندهدار و قدیمی به نظر میآد.»
حجم
۱۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه