دانلود و خرید کتاب شهربازی استیون کینگ ترجمه زهرا چفلکی
تصویر جلد کتاب شهربازی

کتاب شهربازی

نویسنده:استیون کینگ
انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شهربازی

کتاب الکترونیکی «شهربازی» نوشته استیون کینگ با ترجمه زهرا چفلکی در نشر روزگار چاپ شده است. کتاب شهربازی به قلم نویسنده‌ٔ نام‌آشنای آمریکایی، استیون کینگ به روایت داستان دوین جونز می‌پردازد؛ مردی که به‌عنوان شغلی تابستانی در یک کارناوال مشغول به کار می‌شود. دوین با قلبی شکسته به شهربازی می‌رود و امیدوار است کارکردن بتواند زخم‌هایش را التیام ببخشد. اما شهربازی مخوف‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. دختری در مسیر تونل وحشت به طرز وحشیانه‌ای کشته شده و حالا کارگران شهربازی گمان می‌کنند روح آن دختر، برای انتقام برگشته است. تمام زندگی دوین تغییر می‌کند. قتل‌ها مثل شبکه‌ای تار عنکبوت به هم می‌پیوندند و خیانت‌های خون‌آلود برملا می‌شود. این اثر افتخارات متعددی از جمله پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز را از آن خود کرده است. از دیگر آثار پرفروش‌ استیون کینگ می‌توان به قبرستان حیوانات خانگی، احساسی که فقط به زبان فرانسه قابل بیان است، هرآنچه دوست داری، از دست خواهی داد، مرگ جک همیلتون و خواهران کوچک ایلوریا اشاره کرد.

شاید کینگ ترسناکترین داستانش را برای دکتر اسلیپ نگه داشت، ولی در نهایت شهربازی از آن هم بهتر بود.

Complex's Best Books of 2013

درباره کتاب شهربازی

داستان شهربازی در یک شهر کوچک در کارولینای شمالی در سال ۱۹۷۳ روایت می‌شود. وین جونز که دانشجوی کالج است، تصمیم می‌گیرد در تعطیلات تابستان سر کار برود. او که به‌تازگی یک شکست عشقی را تجربه کرده، اصلاً اوضاع‌واحوال خوبی ندارد. سر کار رفتن او نیز با حوادثی عجیب همراه است از جمله: روبه‌رو شدن با میراث یک قتل شرورانه، مواجهه با یک کودک در حال مرگ، گرفتاری دانشجویان در دستان قاتلی دیوانه و بسیاری از ماجراهای دیگر که خواب را از چشمانتان می‌ربایند. نیمه‌ی اول داستان شیرین و البته همراه با نشانه‌هایی تهدیدآمیز است. نیمهٔ دوم، کتاب مهیج‌تر می‌شود و شما با یک معمای قتل کامل روبه‌رو خواهید شد. کلاف سردرگمی که هر چه تلاش کنید نمی‌توانید از آن سر در بیاورید. در روایت این داستان از کلماتی استفاده شده است که در دنیای واقعی بر چیزی دلالت نمی‌کنند.

شهربازی‌ای که چیزی به جمع‌شدنش باقی نمانده، یک شبح و یک قاتل زنجیره‌ای را در خودش جای داده است اما نقطهٔ عطف داستان، جایی دیگر نهفته است. شهربازی کینگ به طرز عجیبی من را به جوانی خودم، زمانی که روی دستگاه‌های عمو میلتی در بایون کار می‌کردم برگرداند.

George R.R Martin

جوایز و افتخارات کتاب شهربازی:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز

- بهترین کتاب آمازون

- نامزد جایزه گودریدز در سال 2013

- نامزد جایزه ادگار

- نامزد جایزه آنتونی در سال 2014

کتاب شهربازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به ژانر وحشت و رمان‌های هیجانی و معمایی علاقه دارید و شهامت دنبال‌کردن ماجراها را دارید، این کتاب را از دست ندهید.

بخشی از کتاب شهربازی

سپتامبر و اوایل اکتبر، آسمان شمال کارولینا صاف و هوا گرم بود. حتی ساعت هفت صبح هم گرما را حس می‌کردی. من آن ساعت‌ها از پله‌های خارج از اتاقم که در طبقهٔ دوم قرار داشت، پایین می‌آمدم. اگر قبل از رفتن ژاکت نازکم را همراهم برمی‌داشتم؛ در نیمهٔ مسیر سه مایلی بین شهر تا شهربازی، محکم آن را دور کمرم می‌پیچیدم.

اولین ایستگاهم قنادی بتی بود. یکی دوتایی از آن کروسان‌های تازه و گرم می‌خریدم. سایه‌ام کمی آن‌طرف‌تر روی شن‌ها دنبالم می‌آمد. گال‌های ۲ امیدوار با حس بوی کروسان‌ها و کاغذهای روغنی‌شان، بالای سرم پرواز می‌کردند.

دور و بَر ساعت‌های پنج که از شهربازی برمی‌گشتم (گاهی کمی دیرتر می‌آمدم. در خلیج بهشت هیچ‌کس منتظرم نبود. انگار شهر با تمام شدن فصل تابستان، آمادهٔ عزیمت به خواب زمستانی می‌شد.) سایه‌ام روی آب قدم می‌زد. اگر دریا موج می‌خورد، سایه می‌لرزید و دور خودش چرخ می‌زد. انگار هولا هولا می‌رقصید.

با اینکه کاملاً مطمئن نیستم اما به نظرم برای اولین بار آن پسر بچه، زن و سگشان را در همان پیاده‌روی‌ها دیدم. ساحلی که بین شهر و وسایل چشمک‌زن شهربازی فاصله می‌انداخت، با چند ردیف خانهٔ ساحلی و تابستانی تزیین شده بود. خیلی از خانه‌های ساحلی شیک و گران‌قیمت بودند اما بیشترشان بعد از روز کارگر، تخلیه شدند. این که می‌گویم ربطی به بزرگ‌ترین خانهٔ ساحلی نداشت. آن خانه مثل یک قلعهٔ چوبی سبز به نظر می‌رسید. پیاده‌روی باریکی از پانسیون بزرگ پشت خانه جدا شده و به سمت گیاهان دریایی و شن‌های سفید ساحل می‌رفت. انتهای پیاده‌رو، میز پیک‌نیکی قرار داشت که آفتابگیر ساحلی سبز رنگی روی آن سایه می‌انداخت.

معرفی نویسنده
عکس استیون کینگ
استیون کینگ
آمریکایی | تولد ۱۹۴۷

استیون کینگ در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در پورتلند واقع در ایالات متحده‌ی آمریکا متولد شد. او فرزند دوم «نلی روث و دونالد پیتزبری کینگ» بود و یک برادر بزرگ‌تر از خودش داشت. زمانی که استیون خردسال بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند. استیون و برادر بزرگ‌ترش که دیوید نام داشت در خانه‌ی مادرشان بزرگ شدند.

kiarasch47
۱۴۰۰/۰۹/۲۶

استیون کینگ از اون دسته نویسنده هاست که خیلی ها با آثار ژانر وحشت میشناسنش ولی بارها ثابت کرده که در ژانرهای دیگه هم میتونه به خوبی یک داستان رو روایت کنه. این کتاب هم در واقع فرصتی بود تا

- بیشتر
آلیس در سرزمین نجایب
۱۴۰۰/۱۰/۱۳

دوین جونز تنها یه ویژگی تو‌ خودش می‌بینه: این‌که عاشق وندی کیگان باشه. وقتی وندی و دوین برای مدتی از هم دور میشن، دوین تصمیم می‌گیره برای کار بین ترم‌های دانشگاه به خلیج بهشت بره و تو یه شهربازی کار کنه. از

- بیشتر
philo
۱۴۰۲/۰۱/۲۳

این اولین کتابی بود که از کینگ خوندم و میشه گفت واقعا لذت بردم. بیشتر جنایی و راز الود و غمگینه تا ترسناک. اولای کتاب روند کندی داره و طول میکشه تا داستان سر و پا بگیره ولی همون هم برای

- بیشتر
زیبای پاییز 🍁
۱۴۰۱/۰۳/۰۱

من چاپی این کتاب رو همین امروز تموم کردم و می‌خوام تا حال و هواش از ذهنم نپریده نظرم رو بگم. من قبلا از این نویسنده چیزی نخونده بودم. تو نمایشگاه کتاب یه آقایی با اصرار فراوان گفت این رو بخر و

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۲/۱۲/۲۰

کتابی عالی همراه با عشق،طنز،جنایت،معما و وحشت است، من نه فیلمهای وحشتناک میبینم ونه کتابهایشان رامیخوانم ولی این کتاب چیزدیگریست، ازخواندنش واقعن لذت بردم.

بهار
۱۴۰۳/۰۱/۳۱

ای کاش میتونستم بازم بخونمش

استودیوس
۱۴۰۲/۱۰/۰۹

داستانی از دهه دوم زندگی مردیست ک اکنون در سنین میانسالی است . و اتفافاتی ک ان زمان در شهر بازی ک مشغول کار شده بوده روی داده است ک مهمترین آن کشف قاتل و مرگ صورت گرفته در گذشته ودر

- بیشتر
Elham
۱۴۰۰/۰۹/۰۹

کتاب خوبی بود ، این اولین تجربه من از کتاب الکترونیک و لذت بردم👌

Ali.Mousavi
۱۴۰۰/۱۲/۱۷

ارزش یکبار مطالعه داره ولی چیزی که انتظار داشتم نبود

m.m
۱۴۰۰/۱۱/۱۱

موضوع داستان خوبه ولی ترجمه خوب و روان نیست. غلط تایپی هم زیاد داره. فکر کنم اگه ترجمه بهترشو بخونید، کتاب جالبیه

«نمی‌دونم چرا مردم با استفاده از مذهب می‌خوان به هم صدمه بزنن. دنیا همین‌جوری هم پر از درد و رنجه. قرار بود مذهب انسان رو به آرامش برسونه.»
استودیوس
وقتی بیست سالت باشد، فکر می‌کنی زندگی یک جادهٔ صاف و دقیق است که از روی نقشهٔ تو جلو می‌رود. وقتی بیست و پنج سالت می‌شود با خودت می‌گویی نکند نقشه را برعکس گرفته‌ام. تا چهل سالگی طول می‌کشد تا بفهمی واقعاً نقشه را برعکس گرفته بودی. از من که شصت ساله‌ام بشنوید، وقتی شصت سالتان بشود، کاملاً گم شده‌اید.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
اولین باری که قلبت می‌شکند دردناک‌ترین، وخیم‌ترین و زشت‌ترین زخم‌ها را برای خودش به یادگار برمی‌دارد. آخر کجای این زخم وحشتناک، شیرین است؟
استودیوس
یاد حرفی که مامانم همیشه می‌گفت افتادم: «شیطان هم می‌تونه کتاب مقدس رو بخونه.» خانم شاپ‌لو موافق بود: «اون هم با صدای بلند!»
m.m
وقتی بیست سالت باشد، فکر می‌کنی زندگی یک جادهٔ صاف و دقیق است که از روی نقشهٔ تو جلو می‌رود. وقتی بیست و پنج سالت می‌شود با خودت می‌گویی نکند نقشه را برعکس گرفته‌ام. تا چهل سالگی طول می‌کشد تا بفهمی واقعاً نقشه را برعکس گرفته بودی. از من که شصت ساله‌ام بشنوید، وقتی شصت سالتان بشود، کاملاً گم شده‌اید.
eameli
شیطان هم می‌تونه کتاب مقدس رو بخونه
میم الف
«نمی‌دونم چرا مردم با استفاده از مذهب می‌خوان به هم صدمه بزنن. دنیا همین‌جوری هم پر از درد و رنجه. قرار بود مذهب انسان رو به آرامش برسونه.»
AS4438
«تاریخ، جمع‌آوری یه مشت خاطره و تجربه از کثافت‌کاری گذشتگانه.
AS4438
وقتی بیست سالت باشد، فکر می‌کنی زندگی یک جادهٔ صاف و دقیق است که از روی نقشهٔ تو جلو می‌رود. وقتی بیست و پنج سالت می‌شود با خودت می‌گویی نکند نقشه را برعکس گرفته‌ام. تا چهل سالگی طول می‌کشد تا بفهمی واقعاً نقشه را برعکس گرفته بودی. از من که شصت ساله‌ام بشنوید، وقتی شصت سالتان بشود، کاملاً گم شده‌اید.
Aerwyna
دخترها و پسرهای جوون بزرگ می‌شن اما زن‌ها و مردهای بزرگ فقط پیرتر می‌شن و هر چقدر که بگذره، فکر می‌کنن بیشتر حق با خودشونه. اگه سواد داشته باشن که دیگه بدتر!»
AS4438
وقتی بیست سالت باشد، فکر می‌کنی زندگی یک جادهٔ صاف و دقیق است که از روی نقشهٔ تو جلو می‌رود. وقتی بیست و پنج سالت می‌شود با خودت می‌گویی نکند نقشه را برعکس گرفته‌ام. تا چهل سالگی طول می‌کشد تا بفهمی واقعاً نقشه را برعکس گرفته بودی.
AS4438
آن‌قدر نقش پررنگی در آن روزهای زندگی‌ام داشتند که نمی‌توانم دقیق دستم را به طرف یک صحنه برگردانم و بگویم اولین بار آن‌جا متوجه حضورشان شدم. هیچ چیز مثل تکرار یک واقعه نمی‌تواند خاطرات ذهن را عوض کند.
Aerwyna
به عنوان دوستت دارم می‌گم، تو نمی‌تونی زخم قلبت رو شفا بدی. فقط زمان می‌تونه این کار رو بکنه. ولی می‌تونی بدنت رو سرحال نگه داری. پس غذا بخور.
Aerwyna
رد زخم‌های عشق تا همیشه می‌ماند.
Aerwyna
معمولاً زن‌ها دوست دارند عشق مردهای جوان‌تر از خودشان را تجربه کنند.
استودیوس
یاد حرفی که مامانم همیشه می‌گفت افتادم: «شیطان هم می‌تونه کتاب مقدس رو بخونه.» خانم شاپ‌لو موافق بود: «اون هم با صدای بلند!»
ali fattahi
«نمی‌دونم چرا مردم با استفاده از مذهب می‌خوان به هم صدمه بزنن. دنیا همین‌جوری هم پر از درد و رنجه. قرار بود مذهب انسان رو به آرامش برسونه.»
ali fattahi
تاریخ، جمع‌آوری یه مشت خاطره و تجربه از کثافت‌کاری گذشتگانه. بزرگ‌ترین کوه به گند کشیده شدهٔ جهان. فعلاً ما نوک قلهٔ این کوه هستیم اما خیلی زود زیر کثافت‌کاری نسل‌های بعد ناپدید می‌شیم
میم الف
داس مرگ اول از همه پولدارها، خوشحال‌ها و کسانی را که از زندگی‌اشان لذت می‌برند درو می‌کند.
AS4438
مرگ چیزی است که به آن عادت می‌کنیم. مجبوریم که این‌طوری باشیم. به قول و.ه. آودن داس مرگ اول از همه پولدارها، خوشحال‌ها و کسانی را که از زندگی‌اشان لذت می‌برند درو می‌کند. ولی می‌دانید چیست؟ شروع لیست آودن از جوانان بی‌گناه بود.
Aerwyna

حجم

۴۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۴۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان