برای خرید و دانلود کتاب صوتی سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار نوشته مصطفی مستور و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب صوتی سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار رمانی جذاب از مصطفی مستور نویسنده معلاصر ایران است که همزمان در ایران و ایتالیا منتشر شده است. مستور در این کتاب ماجرای سه روز از زندگی یک خواهر و برادر را روایت میکند. این کتاب با صداهای هوتن شکیبا، حمیرا افشار و نیما رئیسی منتشر شده است..
مستور پیش از این شخصیت را نگار را در یکی از اپیزودهای کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی هم معرفی کرده است. این رمان درفضای تهران امروز میگذرد و سفری به لایههای زیرین جامعه امروز پایتختنشین دارد.
نوید و نگار و رحمت خواهر و برادرند، نوید رشته مکانیک را در دانشگاه تهران رها کرده و الهیات خوانده است. نگار ۱۹ ساله است او دانشجوی عکاسی است و رحمت برادر دیگر دچار یک نوع اختلال ذهنی است و در ۸ سالگی خود مانده است.
داستان از جایی شروع میشود که نگار شبی به خانه نمیآید و هرچه با او تماس میگیرند تلفنش خاموش است. پس از آن نوید هم شروع به روایتهای مختلفی از زندگی خود میکند و از حال و روز و تفکراتش و خانوادهاش میگوید.
سبک رمان سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار، داستان در داستان است و روایت هر یک از دو راوی قصه، یعنی «نوید» و «نگار» به تنهایی میتواند داستانی مستقل باشد.
مستور در این رمان از موضوعاتی نظیر ترس، فقر، بیپناهی، اضطراب سخن میگوید.
علاقهمندان به رمانهای ایرانی با موضوعات اجتماعی را به خواندن این رمان جذاب دعوت میکنیم.
مصطفی مستور متولد ۱۳۴۳ است. او در اهواز متولد شده، در رشتهی مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران اهواز تحصیل کرده و مدرک کارشناسی ارشد او زبان وادبیات فارسی است. مستور نخستین داستان خود را با عنوان دو چشمخانه خیس در سال ۱۳۶۹ نوشت و در همان سال در مجلهٔ کیان به چاپ رساند. از معروفترین کتابهای این نویسنده میتوان روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دستهای جذامی، عشق روی پیادهرو، من دانای کل هستم، دویدن در میدان تاریک و حکایت عشقی بی شین، بی قاف، بینقطه را نام برد.
جملاتی از کتاب سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار
آذرماه سال پیش از پاسگاه زنگ زدند تا برای شناسایی جسد الیاس بروم پزشکی قانونی. شمارهام را مادر الیاس به آنها داده بود. گفتهبود خودش تحمل دیدن جسد را ندارد. افسر نگهبان گفت الیاس چاقو را از آبدارخانهی پاسگاه برداشته و بعد رفته است توی دستشویی و رگ مچ چپش را با آن بریده است. با رضا رفته بود پاسگاه تا از بازجویی مردی که دو بچهاش را کشته بود فیلم بگیرد. طرف، بچههایش را به بهانهی سینما برده بود کنار رودخانه و آنها را انداخته بود توی آب. توی بازجویی گفته بود قبل از این که بچهها را بیندازد توی رودخانه، جیبهایشان را پرُ از سنگ کرده تا سنگین بشوند و زودتر بروند ته آب. بازجوی پاسگاه میگفت وقتی قاتل این حرف را زده الیاس از اتاق بازجویی رفته است بیرون. میگفت وقتی رضا جسد الیاس را توی دستشویی دیده، اول چند دقیقه بهتزده به آن خیره شده و بعد شروع کرده است به هذیان گفتن. گفت رضا آن قدر هذیان گفته که مجبور شدهاند او را ببرند درمانگاه.
دستهبندی | |
زمان | ۰۴ ساعت و ۲۴ دقیقه |
قابلیت انتقال | دارد |
حجم | ۴۰۴٫۹ مگابایت |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۴)خیلی دوستش دارم،مخصوصا با این گویندگی بی نظیر.
اگر نویسنده را نمی شناختم و کتاب را میخواندم، باز هم می فهمیدم یکی از نوشته های مصطفی مستور است؛ انسان، عشق، زندگی، مرگ و سوال! نوشته هایش را دوست دارم. صدای نیما رئیسی شنیدنی است.
خوانش نیمارئیسی عالی بود، آدم مشتاق بود گوش کنه.. هوتن شکیبا رو هم دوست داشتم.. اما خوانش خانم افشار خیلی خسته کننده و یکنواخت بود
غمگین اما قشنگه🥺🥺