دانلود و خرید کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، اثری نوشته‌ی نادر ابراهیمی، نویسنده‌ی مشهور معاصر است. داستان روایت عاشقی پسر مردی کشاورز است که سخت دلباخته دختر خان شده بود. این کتاب سرشار از جملات عاشقانه و لطیف است.

تجربه‌ی گوش دادن به نسخه صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم با صدای پیام دهکردی و موسیقی کارن همایونفر بدون تردید تجربه‌ای ناب و لذت‌بخش است.

درباره‌ی کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

نادر ابراهیمی در کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، داستان عاشقانه‌ی دیگری را برای مخاطبانش تعریف کرده است. عاشقانه‌های پسر مردی کشاورز که دل به مهر دختر خان داده است. و به خاطر این عشق از شهری که دوستش می‌داشت به همراه معشوق فرار کرده بود. او هنگامی این داستان را روایت می‌کند که عشقش پس از فرارشان او را تنها رها کرده و به خانه بازگشته است. حالا مرد عاشق به شهری که روزگاری به خاطر عشقش از آن گریخته بود بازگشته اما از آن طرد شده است. حالا او می‌گوید هیچ عشقی ماندگارتر از عشق به خاک نیست...حتی عشقی که به خاطرش از خاکت بگذری.

بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، با روایت دلنشین و جذاب نادر ابراهیمی، این توانایی را دارد که انسان را به رویا فرو ببرد. این کتاب سه بخش دارد. باران رویای پاییز ، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پایان باران رویا. شاید اگر عاشقانه‌ترین بخش کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم را بخش اول آن بدانیم، پر بیراه نگفته‌ایم.

کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم برای هرکسی که به دنبال لذت بردن و غرق شدن در خیال و رویا است، همچنین علاقه‌مندان به رمان‌های صوتی عاشقانه ایرانی جذاب و خواندنی است.

درباره‌ی نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت. پیوستن او به یک سازمان سیاسی باعث شد تا بارها دستگیر و زندانی شود. ابراهیمی در زندگی خود به کارهای بسیار زیادی پرداخته است که شرح مفصل آن را در کتاب ابوالمشاغل نوشته است. نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از سخنوران ایرانی به‌شمار می‌رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده‌اند. وی همچنین در زمینه ادبیات کودک و بازسازی افسانه‌های قدیمی هم دستی بر آتش داشت و بسیاری از کارهای او، جوایز مختلف جهانی را برنده شده‌اند. کتاب‌های او مانند، یک عاشقانه‌ی آرام، بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم و چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم از زیباترین و مشهورترین نوشته‌های معاصر عاشقانه‌ی ایران است.

نادر ابراهیمی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، در تهران دار فانی را وداع گفت.

جملاتی از کتاب صوتی بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم

هلیا بِدان که من به‌سوی تو باز نخواهم‌ گشت. تو بیدار می‌نشینی تا انتظارْ پشیمانی بیافریند. بگذار تا تمام وجودت تسلیم‌شدگی را با نفرین بیامیزد، زیرا که نفرینْ بی‌ریاترین پیام‌آور درماندگی‌ست.

شب‌های اندوهبارِ تو از من و تصویر پروانه‌ها خالی‌ست.

ملخ‌های سبزرنگ به تصرّفِ بوته‌های پنبه آمده‌بودند. صدای آب‌های به‌زهرآلوده‌یی را می‌شنوم که در هوا گَرد می‌شوند و به روی بوته‌ها می‌نشینند. ملخ‌های سبزرنگ، کنار پنبه‌ها، بر خاک انباشته‌شده‌اند. بلوچ‌ها می‌خندند.

دیر است برای بازگشتن، برای خواندنِ تصنیف‌های کوچه‌ و‌ بازار

برای بوییدنِ کودکانه‌ی گل‌ها...

هلیا، برای خندیدن، زمانی‌ست بی‌حصار و گریزا.

آیا هنوز می‌انگاری که من از پای پنجره‌ات خواهم‌گذشت؟ یا کنار پلّه‌ها خواهم‌نشست؟ من جیب‌های کهنه‌ام را از بادام‌زمینی پُرمی‌کنم و فریادمی‌زنم: هلیا بیا برویم توی باغِ قصر بگردیم.

پنجره باز می‌شود. تو می‌خندی.

ــ هنوز عصرانه نخورده‌ام، کمی صبرکن.