دانلود کتاب صوتی بیگانه با صدای اشکان عقیلی‌پور + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی بیگانه

دانلود و خرید کتاب صوتی بیگانه

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی بیگانه

کتاب صوتی بیگانه نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ کاوه میرعباسی است. اشکان عقیلی پور گویندگی این رمان صوتی را انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی بیگانه

کتاب صوتی بیگانه از مهم‌ترین و پربحث‌ترین رمان‌های قرن بیستم بوده است. آلبر کامو با نوشتن این رمان، سنگ‌بنای ادبیات اگزیستانسیالیستی و پوچ‌گرا را گذاشت؛ ادبیاتی که از تنهایی، بیگانگی، ترس و اضطراب انسان و وضعیت او در جهان می‌گوید. در این داستان «مرسو» مردی تنها است. او نگرش خاص خود را به زندگی دارد و سعی نمی‌کند به قواعد و اصول اجتماعی تن دهد. تظاهر به اندوه یا عشق نمی‌کند و یک لذت‌جوی صرف است که پایبند به اخلاق هم نیست و همین باعث انزوا و در نهایت طرد او می‌شود. قصهٔ کتاب صوتی «بیگانه» در ۲ قسمت روایت می‌شود. در بخش اول مرسو پوچی و بی‌معنایی همه‌چیز را به رخ می‌کشد و پیوسته بر فلسفه‌اش اصرار دارد. همین نگرش به جنایتی منتهی می‌شود که حتی آن هم بی‌معنا است. خودِ مرسو هم نمی‌تواند دلیلی برای کارش بیان کند. در قسمت دوم او در مقابل تبعات رفتارش قرار می‌گیرد. حالا همهٔ آن جامعه‌گریزی‌ها و عقاید منحصربه‌فرد، علیه او شهادت می‌دهند؛ تا جایی که گریه‌نکردن بر بالین مادر هم دلیلی بر مجرم‌بودن او می‌شود. این‌چنین جامعه او را بیگانه‌ای محض حساب می‌آورد و انتقامش را می‌گیرد. مرسو کارمندی فرانسوی - الجزایری است که در شهر الجزیره به‌تنهایی زندگی می‌کند.

رمان بیگانه در سال ۱۹۴۲ میلادی انتشار یافته است. از پس‌زمینه و جان‌مایهٔ این رمان، اغلب به‌عنوان مثالی از فلسفهٔ ابزورد و هستی‌گرایانهٔ آلبر کامو یاد شده است؛ گرچه خودِ او، اگزیستانسیالیست‌بودن این اثر را رد کرده است. روشنفکران فرانسوی نخست بر این گمان بودند که سرنوشت مورسو حدیث فرانسویانی است که گرفتار ارتش اشغالگر شده‌اند، اما بسیاری، پس از درنگ بر وضع بشر و اوضاع تمدن اروپا، آن را به کلّ فرهنگ غربی تعمیم دادند و سپس مورسو نماد انسان مدرنی شد که دست خالی به مصاف تقدیری می‌رود که منکر آن است.

شنیدن کتاب صوتی بیگانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ فرانسه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آلبر کامو

آلبر کامو در ۷ نوامبر سال ۱۹۱۳ در خانواده‌ای فقیر در الجزایر متولد شد. آن زمان الجزایر تحت استعمار فرانسه بود. پدرش کارگری فقیر بود و مادرش خدمتکار بود. آن‌ها صاحب ۲ فرزند به نام «لوسین» و «آلبر» بودند. پدرش در جنگ کشته شد. مسئولیت نگهداری ۲ بچه بر عهدهٔ مادرش افتاده بود. کامو به‌خاطر خانواده‌اش مدرسه را رها کرد و به کارگری مشغول شد. معلمش به استعداد او پی برد و او را به ادامهٔ تحصیل تشویق و کمک کرد تا بتواند بورسیهٔ تحصیلی شود. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم است، همواره این برچسب خاص را رد می‌کرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود، دروازه‌بان تیم فوتبال این دانشگاه بود. کامو در بعدازظهر چهارم ژانویهٔ ۱۹۶۰ و در ۴۷سالگی بر اثر سانحهٔ تصادف نزدیک سن در شهر ویل‌بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده‌نشده پیدا شد. ابتدا قرار بود با قطار و همراه با همسر و فرزندانش به سفر برود، ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندهٔ اتومبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو نیز در این حادثه کشته شدند. آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.

پس از مرگ آلبر کامو، همسر و فرزندانش حق تکثیر آثار او را در اختیار گرفتند و ۲ اثر باقی‌ماندهٔ او را منتشر کردند. اولین آن‌ها کتاب «مرگ شاد» بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد یک اثر ناتمام به نام «آدم اول» بود که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگی‌نامه دربارهٔ دوران کودکی نویسنده در الجزایر است. از دیگر آثار این نویسندهٔ مشهور می‌توان به رمان‌های «بیگانه»، «سقوط»، «طاعون»، نمایشنامه‌های «کالیگولا»، «سوءتفاهم»، «حکومت نظامی» و کتاب نظریِ «افسانهٔ سیزیف» اشاره کرد.

بخشی از کتاب صوتی بیگانه

«خسته بودم. سرایدار مرا به منزل خودش برد و توانستم کمی به سر و وضعم برسم. باز شیرقهوه نوشیدم، که خیلی خوشمزه بود. قدم که بیرون گذاشتم، کاملاً روز شده بود. بر فراز تپه‌ها که بین مارنگو و دریا فاصله می‌اندازند، آسمان پوشیده از رگه‌های سرخ‌فام بود و بادی که بر آن‌ها می‌وزید، بوی نمک را به اطراف می‌پراکند. روزی زیبا از راه می‌رسید. آخرین باری که به ییلاق رفته بودم، خیلی وقت پیش بود و احساس می‌کردم چقدر گردش در آن جا کیف می‌داد اگر قضیه‌ی مامان نبود. اما توی حیاط، زیر یک چنار به انتظار ایستادم. رایحه‌ی خاک را به مشام می‌کشید و دیگر خواب از سرم پریده بود. یاد همکاران اداره افتادم. این وقت روز بلند می‌شدند سر کار بروند.»

کاربر ۳۲۴۸۸۸۷
۱۴۰۲/۰۴/۲۰

خوب بود

افسانه خالقی
۱۴۰۳/۰۴/۱۱

توصیه میشه حتما گوش بدین.

زمان

۴ ساعت و ۳۶ دقیقه

حجم

۶۳۳٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۴ ساعت و ۳۶ دقیقه

حجم

۶۳۳٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۴۳,۲۰۰
۴۰%
تومان