دانلود و خرید کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی
معرفی کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی
کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی نوشتهٔ میلان کوندرا و ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی و با صدای فریبا فصیحی است و نیکو نشر آن را منتشر کرده است. سبکی تحمل ناپذیر هستی مشهورترین اثر میلان کوندراست که در سال ۱۹۶۸ نوشته شده. این داستان که مفاهیم فلسفی و روانشناختی زیادی دربردارد، به زندگی مردی به نام توماس میپردازد؛ پزشکی که به علت گرایشهای ضد کمونیستی، کارش را از دست میدهد.
این اثر را میتوان بهترین و تأثیرگذارترین اثر این نویسنده دانست. در سال ۱۹۹۸ فیلمی جذاب با بازی ژولیت بینوش و دنیل دی لوئیس بر اساس این داستان ساخته شد.
درباره کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی
کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی دربارهٔ دو زن، دو مرد، یک سگ و زندگی آنها در دورهٔ بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ در چکسلواکی است. این کتاب صوتی زندگی هنری و فکری جامعهٔ چک را از بهار پراگ ۱۹۶۸ تا حملهٔ اتحاد جماهیر شوروی و سه کشور دیگر پیمان ورشو به چکسلواکی و پیامدهای آن را بررسی میکند. شخصیتهای این کتاب صوتی از این قرار هستند:
توماس: جراح و روشنفکری اهل چک است. توماس رابطههای خاص با زنان دارد، اما تنها همسرش ترزا را دوست دارد. او هیچ تناقضی بین این دو موضع نمیبیند. توماس زنانگی را به عنوان امری ضروری برای کشف ویژگیهای خاص زنانه میشناسد. پس از پیمان ورشو، او و همسرش به زوریخ فرار میکنند. ترزا که دلتنگ سگش است، به پراگ برمیگردد. توماس هم نزد او برمیگردد. توماس و ترزا که در نهایت از زندگی در پراگ تحت رژیم کمونیستی خسته شدند، به حومهٔ شهر نقل مکان میکنند. او بالاخره خوشبختی واقعی را با ترزا کشف میکند.
ترزا: همسر جوان توماس. او که یک عکاس مهربان و روشنفکر است، در طول اشغال پراگ توسط شوروی، عکاسی خبری میکند که شغلی خطرناک محسوب میشود. ترزا توماس را به خاطر خیانتهایش محکوم نمیکند، در عوض خود را فردی ضعیفتر معرفی میکند. هنگامی که توماس و ترزا به روستا میروند، او خود را وقف پرورش گاو و مطالعه میکند. در این مدت ترزا از طریق ستایش حیوانات خانگی در مورد آنیمای خود میآموزد و سعی میکند به فلسفهٔ زندگیاش پی ببرد.
سابینا: معشوقه و نزدیکترین دوست توماس. او نقاش است و سعی میکند از این طریق به مخالفت سیاسی بپردازد. او نیز مانند توماس و ترزا به دنبال یافتن فلسفهای برای تحمل هستی است.
فرانتس: معشوقهٔ سابینا و استاد ژنو و ایدئالیست است. زندگی او کاملاً حول محور کتاب و دانشگاه میچرخد. با شرکت در راهپیماییها و اعتراضات به دنبال سرمستی است که آخرین آن راهپیمایی در تایلند تا مرز کامبوج است. در بانکوک پس از راهپیمایی، او در جریان یک سرقت مجروح میشود.
کارنین: سگ توماس و ترزا. اگرچه او سگی ماده است، اما نامش مردانه است و اشارهای به الکسی کارنین، شوهر آنا کارنینا دارد. کارنین بیزاری شدید از تغییر نشان میدهد. هنگامی که به حومهٔ شهر نقل مکان میکنند، کارنین راضی میشود زیرا میتواند از توجه بیشتر همراهان خود لذت ببرد. او همچنین بهسرعت با خوکی به نام مفیستو دوست میشود. در طی این مدت توماس متوجه میشود که کارنین سرطان دارد و حتی پس از برداشتن تومور مشخص است که کارنین در حال مرگ است.
شیمون: پسر جداشده توماش از ازدواج قبلی.
کوندرا در این رمان روانکاوانه، دغدغهها و درگیریهای ذهنی و روحی شخصیتهایش دربارهٔ زندگی و مرگ و آنچه را که سبکی تحمل ناپذیر هستی مینامد، با زبانی روشن بیان کرده است. شخصیتهای این رمان با حالاتی که دارند، تنهاییها، اضطرابها و حیرتهایشان، سرگشتگی انسان در برابر هستی را نشان میدهند. او در این رمان با پیوندزدن شخصیتها با مفاهیم و برداشتهای درونیشان از زندگی، تصویری زیبا و عمیق از هستی بشر را نشان میدهد.
میتوان گفت که میلان کوندرا در این کتاب به دنبال پاسخدادن به بسیاری از سوالات بشر بوده است؛ باری که در زندگی تحمل میکنید، سبک است یا سنگین؟ او مرتبا شخصیتها و قهرمانهای داستانش را در موقعیتهای متفاوت قرار میدهد تا جوابی برای این پرسش بیاید. اما شاید نتوان این اثر را کتابی برای پیداکردن پاسخها دانست، بلکه کتابی است برای به وجود آوردن سوال و درگیر کردن ذهن با مفاهیم عمیق بسیار. در ذهن کوندرا امکانی برای تشخیص صحیح و غلط از یکدیگر وجود ندارد، بنابراین معتقد است که اساسا اشتباهی از انسانها سر نمیزند.
شنیدن کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی اثری شنیدنی برای تمام علاقهمندان به مطالعهٔ رمانهای با درونمایهٔ فلسفی و روانشناسی است.
درباره میلان کوندرا
میلان کوندرا، متولد ۱ آوریل ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی، نویسندهٔ اهل چک است که در سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و نهایتا در سال ۱۹۸۱ تابعیت فرانسوی گرفت. او خود را نویسندهای اهل فرانسه میداند و تاکید دارد آثارش باید در طبقهبندی آثار فرانسوی قرار بگیرند.
کوندرا چندین بار نامزد جایزهٔ نوبل ادبیات شده است. او از خانوادهای فرهیخته است و پدرش نوازندهای مشهور بوده است. علاقهٔ کوندرا به موسیقی را میشود در آثارش دید. مشهورترین اثر کوندرا سبکی تحمل ناپذیر هستی است که در فارسی با نام بار هستی هم ترجمه شده است. کتابهای دیگر او عبارتاند از هویت، جاودانگی، زندگی جای دیگری است، جشن بیمعنایی و عشقهای خندهدار.
بخشی از کتاب صوتی سبکی تحمل ناپذیر هستی
«توماس تنها دو سال با همسرش زندگی کرد و آنها یک پسر داشتند. در موقع طلاق، دادگاه حکم داد که پسر با مادرش زندگی کند و همچنین توماس را موظف کرد که یکسوم از حقوقش را برای بزرگ کردن پسرش به مادر کودک واگذار کند. او همچنین حق داشت یک هفته در میان فرزندش را ملاقات کند.
اما هر بار که توماس میخواست پسرش را ببیند، مادر کودک بهانهای میآورد تا پسرک را از او دور کند. او بزودی متوجه شد که دادن هدایای گرانقیمت به آنها رابطه را سادهتر میکند؛ از او انتظار میرفت که بهخاطر عشق به پسرش به مادر پسرک رشوه دهد. او نتیجهٔ این تلاشهای خیالبافانهاش را جایگزین کردن دیدگاه خودش در پسرک میدید. دیدگاهی که از هرجهت با دیدگاه مادر پسرک متضاد بود. فکر کردن به این موضوع او را خسته میکرد. و در یک آخر هفته، وقتی مادر پسرک یکبار دیگر برنامهٔ ملاقات را لغو کرد، توماس در همان لحظه تصمیم گرفت که دیگر پسرش را نبیند.
چرا او باید به این بچه نسبت به دیگر بچهها احساسات بیشتری داشته باشد؟ کودکی که جز یک بیاحتیاطی شبانهٔ ساده، ارتباط دیگری با او ندارد. باید دربارهٔ پرداخت مقرری محتاط میبود؛ توماس نمیخواست هر کسی به نام احساسات پدرمادری با او بر سر پسرش بحث و جدل کند!
نیازی به گفتن نیست که هیچکس با او همدردی نکرد. پدر و مادر خودش هم آشکارا او را محکوم کردند: اگر توماس منکر علاقه به پسرش است، آنها، پدر و مادر توماس، هم دیگر علاقهای به پسرشان نخواهند داشت. آنها نمایشی عالی از رابطهای خوب با عروسشان عرضه و برداشتِ خاص خودشان از عدالت را در بوق و کرنا کردند.
بنابراین در عمل هیچوقت خودش را از زن، پسر، پدر و مادرش رها نکرد. تنها وصیت آنها به او ترس از زنان بود. توماسْ هم از آنها لذت میبرد و هم از ایشان میترسید. او برای ایجاد سازشی میان ترس و تمایل چیزی را خلق کرد که آن را دوستی شهوانی نامیده بود. او به معشوقههایش میگفت: تنها رابطهای که میتواند دو طرف را خوشحال کند، رابطهای است که در آن احساسات جایی نداشته باشد و هیچکدام از طرفین ادعایی بر زندگی و آزادی دیگری نداشته باشند.
توماس برای اطمینان از اینکه رابطهٔ شهوانی به تجاوز عشق منتهی نمیشود، با هر کدام از معشوقههایش دیربهدیر ملاقات میکرد. او این روش خود را بیعیب میدانست و آن را میان دوستانش ترویج میکرد. عدد سه در این میان نقش مهمی ایفا میکرد. شما یا باید معشوقهتان را سه بار پیاپی ببینید و دیگر او را ملاقات نکنید؛ و یا اینکه سالها با او باشید، ولی فاصلهٔ دو دیدارتان نباید از سه هفته کمتر باشد.»
زمان
۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
حجم
۳۵۰٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
حجم
۳۵۰٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
یکی از عمیقترین، عجیب ترین و در عین حال جالبترین قصه هایی بود که شنیده بودم پر از حوادثی که شنیدنش جایه تامل داره دوسش داشتم و شنیدنشو به افرادی پیشنهاد میکنم که اهل مطالعه و کتاب هستن شاید برای
لذت بردم. همه چی خوب بود. صدا و خوانش خانم فصیحی هم مناسب این متن.
کتابی خاص و عالی، که برای کسانی که دنبال نگرشهای مختلف هستند توصیه میکنم.البته اگه دنبال رمانی با خط سیر داستانی هستین،مناسب نیست، و نباید دنبال وقایع و اتفاقات خاص باشید،به نظر من شخصیتها و وقایع داستان بیشتر جنبه فرعی