دانلود و خرید کتاب چارلی دانیل کیز ترجمه مهدی قراچه‌داغی
تصویر جلد کتاب چارلی

کتاب چارلی

نویسنده:دانیل کیز
انتشارات:نشر آسیم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چارلی

کتاب چارلی، گل برای الجرنون نوشتهٔ دانیل کیز با ترجمهٔ مهدی قراچه‌داغی در نشر آسیم به چاپ رسیده است. داستان به شکل گزارشهای روزانه چارلی گوردون روایت می شود که بهره هوشی پاینی دارد و دچار فراموشی است ولی توسط دو روانپزشک تحت عمل جراحی ارتقا هوش قرار می گیرد و به بهره هوشی بسیار بالایی دست می یابد. چارلی داستانی علمی تخیلی از نویسنده آمریکایی دانیل کیز  است .

درباره کتاب چارلی؛ گل برای الجرنون

 کتاب چارلی؛ گل برای الجرنون رمانی علمی تخیلی نوشتهٔ دانیل کیز است که نخستین بار در سال 1959 به چاپ رسید. داستان این رمان به یک تکنیک پزشکی در افزایش توانایی های ذهنی افراد می پردازد. آلجرنون، موشی آزمایشگاهی است که پس از این آزمایش، ضریب هوشی اش چند برابر شده است؛ قرار شده تا مردی به نام چارلی که به معلولیت ذهنی دچار است، اولین انسانی باشد که این آزمایش بر رویش انجام می شود. با انجام آزمایش، هوش چارلی گسترش پیدا می کند و پس از مدتی از هوش دکترهایی که این آزمایش را طراحی کرده بودند نیز فراتر می رود. در ابتدا به نظر می رسد که این آزمایش، نقطهٔ تحولی در تاریخ پزشکی باشد اما زوال ناگهانی و غیرمنتظره ی شرایط آلجرنون، همه چیز را تغییر می دهد. آیا همین سرنوشت برای چارلی نیز رقم خواهد خورد؟

کتاب چارلی؛ گل برای الجرنون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های علمی - تخیلی جذاب خواهد بود.

بخشی از کتاب چارلی؛ گل برای الجرنون

گزارش پیشرفت شماره ۵

۶ مارس- اونا خواهرم نورمارو که با مادرم تو بروکلین زندگی می‌کنه پیدا کردن و اون اجازه عمل جراحی‌رو داد. با این حساب از من استفاده خواهند کرد. به قدری هیجان دارم که نمی‌تونم چیزی بنویسم امّا بعد پروفسورنمور و دکتر اشتراوس درباره من مشاجره کردن. من تو اتاق پروفسور نمور نشسته بودم که دکتر اشتراوس و برت سلدن به اونجا اومدن. پروفسور نمور از اینکه از من استفاده کنه نگران بود امّا دکتراشتراوس گفت من بهترین کسی هستم که اونا تا حالا پیداش کرده‌ان. برت گفت دوشیزه کینیان گفته من بهترین محصلش هستم.

دکتر اشتراوس گفت من چیزی دارم که خیلی خوبه. گفت من انگیزه خوبی دارم. نمی‌دونستم که اینو دارم. وقتی گفت بهره هوشیم ۶۸ است خیلی خوشحال شدم. من نمی‌دونم بهره هوشی چیه نمی‌دونم اونو از کجا آوردم. امّا گفت که الجرنون هم اینو داره. انگیزه الجرنون پنیرییه که اونا توجعبه‌اش می‌گذارن. امّا فکر نمی‌کنم این‌جوری باشه. من این هفته اصلا پنیر نخورم.

پروفسور نمور نگران بود که بهره هوشی من که حالا خیلی کمه خیلی زیاد بشه و منو مریض بکنه و دکتر اشتراوس به پروفسور نمور چیزی گفت که من نفهمیدم. وقتی اونا با هم حرف می‌زدن چند کلمه از حرفهاشون‌رو توی دفترچه‌ام یادداشت کردم تا تو گزارشم بنویسم.

بعد پروفسور نمور گفت به خاطر داشته باش اون اوّلین انسانیه که با عمل جراحی هوشش بالا می‌ره. دکتر اشتراوس گفت این دقیقآ همون چیزیه که من می‌گم. از کجا می‌تونیم یه کودن پیدا کنیم که انقدر انگیزه داشته باشه که چیز یاد بگیره. ببین با این کند ذهنیش چقدر خوب یاد گرفته که چطور بخونه و بنویسه. این موفقیت فوق‌العاده‌ایه.

من متوجه همه حرفهاشون نشدم. خیلی تند حرف می‌زدن امّا به نظر می‌رسید که دکتر اشتراوس و برت طرف من بودن ولی پروفسور نمور نبود.

برت مرتب می‌گفت آلیس کینیان معتقده که اون بیش از اندازه خواهان چیز یاد گرفتنه. اون حتی التماس کرده که ازش استفاده کنیم. حرفش درسته من می‌خوام باهوش بشم. دکتر اشتراوس بلند شد چند قدمی تو اتاق راه رفت و بعد گفت من می‌گم از چارلی استفاده می‌کنیم. برت سرش‌رو به نشونه تأیید پایین آورد. پروفسور نمور سرش‌رو خاروند و بعد با انگشت شستش دماغش‌رو لمس کرد و گفت شاید حق با شما باشه. ما از چارلی استفاده می‌کنیم امّا اون باید بفهمه که ممکنه اشکالات زیادی براش پیش بیاد.

وقتی این حرف‌رو زد من خیلی خوشحال شدم. از جام پریدم و دستش‌رو گرفتم و تکون دادم. گفتم اون با من خیلی خوبه. فکر می‌کنم وقتی این کاررو کردم ترسیدم.

اون گفت چارلی ما مدتهاست که روی این موضوع کار می‌کنیم. امّا تاکنون روی حیوونات مثل الجرنون آزمایش کرده‌ایم. ما مطمئنیم تو آسیب جسمانی نمی‌بینی امّا ممکنه اشکالات دیگه‌ای بروز کنه که بعدآ می‌فهمیم. حالا چیزی معلوم نیست. می‌خوام بدونی که ممکنه عمل با موفقیت انجام نشه و تو تغییری نکنی. دیگه اینکه ممکنه موقتآ تأثیر خوب بذاره و بعد تو دوباره به شرایط امروزت برگردی. آیا متوجه منظور من هستی. اگه این اتفاق بیفته باید تورو به وارِن برگردونیم تا مثل گذشته زندگی کنی.

گفتم برام مهم نیست. من از چیزی نمی‌ترسم. من خیلی قوی هستم و همیشه کارهای خوب می‌کنم. از اون گذشته غذای خرگوش‌رو که شانس می‌آره همیشه تو جیبم دارم. من تا حالا هیچ آیینه‌ای‌رو تو زندگیم نشکستم. فقط یه بار سینی از دستم افتاد. که اونم به خاطر بدبیاری بود.

بعد دکتر اشتراوس گفت چارلی حتی اگه عمل موفقیت‌آمیز نباشه تو خدمت بزرگی به علم کرده‌ای. این عمل روی بسیاری از حیوونات با موفقیت انجام شده امّا تاکنون روی انسانها این عمل صورت نگرفته. تو اوّلین کسی خواهی بود که این عمل‌رو می‌کنی.

گفتم متشکرم دکتر. شما از اینکه به قول دوشیزه کینیان شانس دوّم به من می‌دین ضرر نخواهین کرد. حرف دلمو به اون زدم. بعد از عمل باهوش می‌شم. همه تلاشمو می‌کنم.

Alireza Mahmoodi
۱۴۰۲/۰۹/۳۰

برای سرگرم شدن رمان بامزه ایه داستان یه ناتوان ذهنی که توانمند میشه و ماجراهای خودشه

کاربر ۴۴۳۸۰۵۶
۱۴۰۲/۰۴/۱۸

بنظر من که جذابیت نداشت

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

حجم

۱۸۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان