دانلود و خرید کتاب گریز از آزادی اریک فروم ترجمه عزت‌الله فولادوند
تصویر جلد کتاب گریز از آزادی

کتاب گریز از آزادی

معرفی کتاب گریز از آزادی

کتاب گریز از آزادی نوشته اریک فروم، جامعه‌شناس و روان‌کاو آمریکایی- آلمانی و از بلنداوازگان مکتب فرانکفورت است. فروم در آثارش می‌کوشید تا رابطه میان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را تشریح کند. او معتقد بود به کار بستن اصول روان‌کاوی علاج مشکلات و بیماری‌های فرهنگی انسان است.

 درباره کتاب گریز از آزادی

اریک فروم در گریز از آزادی درباره عناصر مخالف با رشد و پرورش انسان و انسانیت در جهان ما سخن می‌گوید. انها را به پای میز محاکمه می‌کشاند و می‌کوشد تا از دشمنان آزادی انسان پرده براندازد.

 عوام‌فریبی خودکامگان و ساده‌دلی مردمان در قرون مختلف باعث شده تا کشف معنای راستین آزادی محال بنماید و یا اگر هم محال نباشد، به دقتی عمیق و موشکافانه و امانت‌داری زیاد نیازمند شود زیرا تا به حال در نوشته‌ها و سخنان و اظهارنظرهای گوناگون افراد مختلف آزادی همیشه مورد بی‌مهری وقع شده و مظهر فتنه‌های گوناگون دانسته شده است به طوری که آزادی پس از عشق سیاهکارترین دزد سعادت انسان معرفی شده است.

 بعضی از نابه‌سامانی‌ها و آشفتگی‌ها درباره معنای آزادی معلول بداندیشی و برخی نتیجه کاربرد وسیع و گاه نابه‌جای این لفظ است. عارف و سیاستمدار و روانشناس هر سه از آزادی نام می‌برند و همه از ظن خود یار آن می‌شوند، ولی تحلیل مباحثاتشان نشان خواهد داد که غالبآ معنایی که هریک از این لفظ در نظر دارد، اگر ناقض مراد دیگری نباشد، لااقل ارتباطی نیز با آن ندارد.

غرض از آزادی در این کتاب مفهوم مابعدالطبیعی این لفظ نیست و نویسنده قصد ندارد در باب جبر و تفویض نکته‌ای تازه بیاموزد. مشکل این نیست که در تصمیماتی که می‌گیریم تا چه اندازه به گفته حکما مختار و تا چه حد مجبور بوده‌ایم و سعادت و شقاوت از ازل مقدر شده یا نتیجه اعمال خود ماست. فرض براین است که موجودی با طبیعت کلی آدمی به جهان آمده و در عرصه آن در تنازع بقاست. این تلاش موجد عادات و خصایص و مؤسساتی شده که پایه آنها بر غرایز اصلی و تعبیر آدمی از خواسته‌های اوست. نکته اینجاست که ببینیم مفهوم آزادی، به عنوان یکی از بزرگترین غایات زندگی، در نظر آدمی چه بوده و چگونه این تعبیر به بحران دنیای پرخروش امروز منتهی شده است.

فروم براین اعتقاد است که ارزیابی بحران کنونی و چاره‌یابی بر مخاطراتی که تمدن امروز با آنها روبه‌روست وابسته به فهم معنای آزادی در نظر آدمی و فهم معنای آزادی تابع درک خوی یا منش انسان این عصر است. این فرض خود آشکار می‌کند که نویسنده بر روان و اجتماع هردو نظر دارد و معتقد است که تحلیل آزادی جز از راه بررسی تأثیر متقابل عوامل روانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تاریخی بر یکدیگر میسر نیست. اجتماع را از افراد مرکب می‌داند و فهم قوای محرکه اجتماع را وابسته به فهم قوای محرکه روانشناسی فردی می‌بیند.

اریک فروم در این کتاب ابعاد روانی و اجتماعی آزادی را بررسی می‌کند. دغدغه انسان نوین را درباره آزادی موشکافی می‌کند و مکانیسم‌های گریز از آزادی را به بحث می‌کشاند که از لحاظ فرهنگ اجتماعی حایز اهمیت هستند و فهم آنها باید مبنای تحلیل روانشناسی پدیده‌هایی اجتماعی چون دستگاه فاشیسم و دموکراسی نوین قرار گیرد.

 خواندن کتاب گریز از آزادی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 پژوهشگران و علاقه‌مندان به جامعه‌شناسی و روان‌شناسی مخاطبان این کتاب‌اند.

 درباره اریک فروم

اریک فروم به سال ۱۹۰۰ در آلمان زاده شد و در دانشگاه‌های فرانکفورت و هایدلبرگ و مونیخ و مؤسسه روانکاوی برلین آموزش یافت و به دریافت درجه دکترا در روانکاوی نایل آمد. پس از مهاجرت به ایالات متحده امریکا در مؤسسات عالی آن کشور از جمله دانشگاه‌های میشیگان و نیویورک و کلمبیا و کالج بنینگتن به تدریس پرداخت.

کار فروم در روانشناسی ولی گرایش وی اجتماعی بود. چون ارسطو، آدمی را جانوری اساسآ اجتماعی می دیدکه نیاز به ارتباط با انسان‌های دیگر و شعایر و مؤسسات در وی حالت غریزی یافته است. بر مشاهدات اساسی فروید به چشم قبول می نگریست، از هگل و مارکس هم تأثیر می‌گرفت و معتقد بود که تاریخ آدمی داستان تلاش برای آزادی است، ولی در هیچ زمینه بدون قید و شرط از این استادان تبعیت نمی‌کرد و سعی می‌نمود با نقادی و استنتاجات تازه راه نوینی بگشاید و تا آنجا که ممکن است بینش جدیدی عرضه کند و از برج عاج دستگاههای نظری به میان مردم رود.

بخشی از کتاب گریز از آزادی

پیش از گفتگو در روانشناسی نازیسم، باید این موضوع سنجیده شود که ارتباط عوامل روانشناسی با فهم نازیسم چیست. در بحثهای علمی و گفتگوهای مردم درباره نازیسم غالبآ دو نظریه متضاد وجود دارد: نخست آنکه روانشناسی قادر به توجیه پدیده‌ای اقتصادی و سیاسی چون فاشیسم نیست، دوم آنکه فاشیسم مسئله‌ای است کاملا روانی.

دسته نخست نازیسم را نتیجه تحرکی صرفآ اقتصادی می‌دانند، و یا در آن به عنوان محصول تمایلات توسعه‌طلبی امپریالیسم آلمان یا به صورت پدیده‌ای اصولا سیاسی می‌نگرند که هدف از آن تسخیر دستگاه دولت به دست یک حزب متکی به صاحبان صنایع و نجبا و اشراف پروس۲۶۳ بوده

است. مختصر آنکه، برحسب این عقیده، نازیسم محصول شیادی و زور اقلیتی بر اکثریت مردم است.

دسته دوم معتقدند که توجیه نازیسم فقط از راه روانشناسی یا حتی آسیب‌شناسی روانی ممکن است و در هیتلر به چشم یک دیوانه یا «نوروتیک» و در پیروانش به نظر مجانین و محرومین از تعادل ذهنی نگاه می‌کنند. این نظریه، بر طبق بیانی که ال. مامفورد به دست می‌دهد، سرچشمه‌های حقیقی فاشیسم را «در روح آدمی» می‌داند، «نه در اقتصادیات». رأی مامفورد آن است که: «غرور مفرط و حظ از بیرحمی و از هم‌پاشیدگی نوروتیک است که فاشیسم را توجیه می‌کند، نه پیمان ورسای و بی‌کفایتی جمهوری آلمان.»۲۶۴ به نظر ما، هیچ‌یک از این دو رأی ـیعنی تکیه بر عوامل سیاسی و اقتصادی و حذف عوامل روانی یا بالعکس ـ صحیح نیست. درست است که نازیسم مسئله‌ای روانی است، ولی باید دانست که عوامل روانی آن خود به وسیله عوامل اجتماعی ـ اقتصادی شکل یافته‌اند، و با وجود آنکه نازیسم مسئله‌ای اقتصادی و سیاسی است، اما نفوذی که این مسلک بر افراد یک قوم یافته باید برحسب ملاحظات روانشناسی سنجیده و فهمیده شود. آنچه در این فصل بدان می‌پردازیم همین جنبه روانی یا بنیان انسانی نازیسم است که خود دو مسئله به پیش می‌آورد: نخست ساختمان خوی مردمی که به نازیسم روی آوردند و سپس خصایص روانشناسی ایدئولوژی که، در معامله با آن مردم، از این ساختمان خوی وسیله‌ای چنان مؤثر ساخت و به کار بست.

در سنجش اساس روانی موفقیتی که نازیسم کسب کرد، باید از ابتدا گفت که قسمتی از مردم بدون مقاومتی شدید در برابر نازیسم سر فرود آوردند، ولی ستایشگر ایدئولوژی و روش سیاسی آن نیز نشدند، حال آنکه بخش دیگر سخت فریفته گشتند و با تعصب در منادیان آن آویختند. گروه نخست که بیشتر از طبقه کارگر و بورژواهای لیبرال و کاتولیک تشکیل می‌یافت علی‌رغم داشتن سازمانی عالی (به‌خصوص در میان طبقه کارگر) و خصومت تقریبآ مداومی که از ابتدای کار نازیسم تا سال ۱۹۳۳ در برابر این ایدئولوژی بروز داد، در درون اعضای خود فاقد آن مقاومتی بود که انتظار می‌رفت در نتیجه اعتقادات سیاسی دارا باشد. عزم ایستادگی آن به سرعت رو به تحلیل رفت، و از آن پس نیز مشکلی در راه رژیم ایجاد نکرده است (البته به استثنای اقلیت کوچکی که در سراسر این سالیان در مقابل نازیسم قهرمانانه جنگیده است).۲۶۵ از لحاظ روانشناسی، به نظر می‌رسد این آمادگی

برای تسلیم در برابر رژیم بیشتر محصول حالتی از خستگی درونی و تسلیم و رضا باشد که، همان‌گونه که در فصل بعد خواهیم دید، از خصایص مردم این عصر حتی در کشورهای دموکراتیک است. در مورد آلمان، موجبی که علاوه بر شرایط دیگر از لحاظ طبقه کارگر وجود داشت شکست این طبقه پس از پیروزیهای آن در انقلاب سال ۱۹۱۸ بود. وقتی طبقه کارگر وارد دوره پس از جنگ شد، نسبت به تحقق سوسیالیسم یا لااقل بهبود وضع سیاسی و اجتماعی خود امید فراوان داشت، ولی سبب هرچه بود، نتیجه آنکه یک سلسله شکست بلاانقطاع بالاخره منجر به برباد رفتن کامل این امیدها گشت. ثمرات پیروزیهای نخستین این طبقه تا اوایل سال ۱۹۳۰ تقریبآ همه از میان رفته بود، و به عوض آن، احساسی از تسلیم و رضا در کارگران به جای مانده بود که اعتقاد آنان را به رهبران سیاسی خویش و یقینشان را نسبت به ارزش هرگونه سازمان و فعالیت سیاسی درهم می‌کوفت. البته هنوز از عضویت در احزابی که بدانها تعلق داشتند و اعتقاد ظاهری به تعالیم سیاسی این احزاب دست برنداشته بودند؛ ولی در عمق وجود، امیدشان از تأثیر فعالیت سیاسی سلب شده بود.


Hormoz Sohrabi
۱۴۰۰/۰۳/۱۳

چه چیزی موجب می‌شود آدمی بخواهد آزادی را کنار بگذارد و حتی از آزادی گریزان باشد؟ ممکن است بگوییم چنین نیست و ما انسان‌ها در جستجوی آزادی هستیم. البته فقط یک برداشت سطحی از آزادی چنین چیزی را تداعی می‌کند. اریک فروم

- بیشتر
مازیار
۱۴۰۱/۰۲/۰۵

در هر سن و موقعیتی ، اگر دچار بحران هویت هستید، حتما این کتاب را مطالعه کنید. عالیه

gena
۱۴۰۱/۰۸/۰۴

بذارید تو بی نهایت

1984
۱۴۰۱/۱۰/۱۴

مطالب بسیار مفید و مهم اما ترجمه گاهی ‌سنگین و مسخره میشه.

Daniel Talebi
۱۴۰۳/۰۲/۳۰

کتاب موضوع بسیار جالب و حساسی رو مطرح مکنه ولی کاش ترجمه کمی روان تر بود. گاهی جملات انقدر سنگین و بلند میشن که حتی با چندین بار خوندن جمله هم ارتباط معنایی برقرار نمیشه. واقعا ترجمه نقش مهمی در خوشخوان

- بیشتر
hamidranji1990
۱۴۰۲/۰۱/۰۵

کتاب تمرین واقعی از اندیشه ، اندیشیدن است نویسنده یک جراح برجسته هست که ذهن را جراحی می کند و این جراحی بسیار سخت هست. توصیه میکنم.

reza
۱۴۰۱/۱۰/۱۸

امشب مقدمه مترجم راخواندم الحق که به زیبایی وروانی مطالبی رااراءه نمودند که بسیار مفید و عالی بود

وقتی به مرحله‌ای از عمر رسیدیم که علایق نخستین میان کودک و والدین کم‌کم می‌گسلد و سیر تعین و تشخص شروع می‌شود و باید رفته‌رفته در برابر جهان و حوادث تنها بایستیم، دو راه پیش پا داریم: یا اینکه برای اجتناب از تنهایی و ناتوانی به دیگران تسلیم شویم و زمام اختیار در کف آنان بگذاریم تا هم از مسئولیت تصمیم برهیم و هم احساس ایمنی کنیم، یا با عشق و کار خلاق و خودانگیخته با جهان و جهانیان مرتبط شویم و بر موجودیت آنان به دیده احترام بنگریم ولی فردیت خویش را نیز از دست ننهیم. بیماری انسان عصر ما به تشخیص فروم ناشی از انتخاب راه اول است.
Farzaneh Parsinejad
تلقین و تبلیغ زیرکانه در همه بخشهای زندگی رسوخ یافته است و مردم ناهشیار، تسلیم جادوی کلام و تصویر شده‌اند.
imaanbaashtimonfared
از نظر افراد متوسط ظاهرآ تحمل هیچ چیز مشکل‌تر از آن نیست که نتوانند خود را با گروه بزرگتری یکی ببینند
imaanbaashtimonfared
نیاز به همبستگی با جهان و جهانیان جزئی از طبیعت انسان و رسیدن به مرحله فردیت منزلی غیرقابل اجتناب در سیر رشد آدمی است.
imaanbaashtimonfared
ده روز پیش از مرگ حکیم بزرگ آلمانی کانت، طبیب او به عیادتش رفت. فیلسوف کهنسال با وجود ضعف و چشمان تقریبآ نابینا به خود جنبید و به احترام تازه‌وارد به‌پا خاست و وقتی با سرزنش پزشک مواجه شد، گفت: «حس انسانیت هنوز از من برنخاسته است.»
کاربر ۴۱۵۰۸۸۸
یکی بودن با طبیعت، قبیله و مذهب به فرد ایمنی می‌بخشد. او به یک کل متشکل متعلق است و در آن ریشه دارد و دارای جای مسلمی است. ممکن است از گرسنگی و اختناق رنج برد، اما از بزرگترین دردها یعنی تنهایی کامل و شک مصون است.
imaanbaashtimonfared
مذهب، گرایش به قوم یا ملت، هر رسم و هر اعتقاد، هر اندازه پوچ و باعث استحقار باشد، اگر فرد را به دیگران وابسته کند، پناهگاهی است از جدایی که آدمی بیش از هر چیز از آن هراسناک است.
imaanbaashtimonfared
آزادی حقیقی در جوامع بشری بدون حکومت قانون میسر نیست ـولی قوانینی که در خدمت اعضای جامعه و به‌خاطر سعادت آنان تنظیم و اعمال شود و روح واقعی اخلاق در آنها به‌قالب رفته باشد. وجدان و وظیفه‌شناسی بزرگترین ضامن آرامش و نیکبختی فردی و اجتماعی است ـ به شرط آنکه با اصل شکفتن استعدادات نهفته شخص و احترام به تمامیت نفس آدمی در تناقض نیاید و احکام آن موجب تضعیف و سرکوبی بخشی از شخصیت به وسیله بخش دیگر نگردد.
احسان رضاپور
وقتی به مرحله‌ای از عمر رسیدیم که علایق نخستین میان کودک و والدین کم‌کم می‌گسلد و سیر تعین و تشخص شروع می‌شود و باید رفته‌رفته در برابر جهان و حوادث تنها بایستیم، دو راه پیش پا داریم: یا اینکه برای اجتناب از تنهایی و ناتوانی به دیگران تسلیم شویم و زمام اختیار در کف آنان بگذاریم تا هم از مسئولیت تصمیم برهیم و هم احساس ایمنی کنیم، یا با عشق و کار خلاق و خودانگیخته با جهان و جهانیان مرتبط شویم و بر موجودیت آنان به دیده احترام بنگریم ولی فردیت خویش را نیز از دست ننهیم. بیماری انسان عصر ما به تشخیص فروم ناشی از انتخاب راه اول است.
احسان رضاپور
تجربه نشان داده که تأثیر کار در فراموشی موقت رنجها و اضطرابات از الکل و مخدرات پایدارتر است، و بی‌سبب نیست که وسواس کار چنین میان معاصران شیوع یافته است. کار و کوشش بدون توجه به نتیجه‌ای که از آن می‌رسد فی‌نفسه به صورت هدفی درآمده است و طرز فکر جدید نسبت به کار به عقیده فروم بزرگترین تحول روانی آدمی از پایان قرون وسطی تا امروز به‌شمار می‌آید. بینشی که برای کشف این قضیه به‌کار رفته مسلم
imaanbaashtimonfared
«اما این نکته را بیاموز و بر ذهنت، که هنوز چنین قابل انعطاف است، منقوش کن: آدمی از تنهایی می‌هراسد. و در میان انواع تنهایی، از همه وحشتناکتر تنهایی اخلاقی است. نخستین زاهدان گوشه‌نشین با خدا زندگی می‌کردند و در پرجمعیت‌ترین دنیاها، یعنی دنیای ارواح، می‌زیستند. نخستین اندیشه آدمی ـچه جذامی و چه زندانی، چه گناهکار و چه زمینگیرـ آن است که در راه تقدیر رفیقی بیابد. برای ارضای این سائق، که چیزی جز خود حیات نیست، انسان همه نیرو و قدرت و انرژی سراسر زندگی خویش را بسیج می‌کند. آیا بدون این اشتیاق مقاومت‌ناپذیر ابلیس هرگز همدمانی می‌یافت؟ می‌توان در این باب یک حماسه کامل نوشت و به عنوان پیشگفتار بر بهشت گمشده آورد، چه بهشت گمشده چیزی جز دفاع از طغیان نیست.»
imaanbaashtimonfared
وجدان و وظیفه‌شناسی بزرگترین ضامن آرامش و نیکبختی فردی و اجتماعی است ـ به شرط آنکه با اصل شکفتن استعدادات نهفته شخص و احترام به تمامیت نفس آدمی در تناقض نیاید و احکام آن موجب تضعیف و سرکوبی بخشی از شخصیت به وسیله بخش دیگر نگردد.
imaanbaashtimonfared
فروم به حالتی که پس از گسستن علایق اولیه به وجود می‌آید و موجد احساسات تنهایی و ناتوانی است «آزادی منفی» نام می‌دهد و در آن به چشم برزخی می‌نگرد که به هرحال باید از آن رخت کشید و یا به «آزادی مثبت» رسید و نیرومند و مستقل با مردم و طبیعت ارتباط یافت و یا سر به درگاه صاحبان قدرت نهاد و ضعف و ناایمنی را به دست فراموشی موقت سپرد.
imaanbaashtimonfared
مذهب، گرایش به قوم یا ملت، هر رسم و هر اعتقاد، هر اندازه پوچ و باعث استحقار باشد، اگر فرد را به دیگران وابسته کند، پناهگاهی است از جدایی که آدمی بیش از هر چیز از آن هراسناک است.
کاربر ۱۵۱۶۷۹۶
در هر اجتماع روح گروههای نیرومند است که روح فرهنگ جامعه را به طور کلی تعیین می‌کند. سبب این امر بعضآ آن است که این گروهها با نیرویی که دارند دستگاه تعلیم و تربیت، مدارس، مذهب، مطبوعات و تئاتر را زیر نفوذ می‌گیرند و از این راه عامه را به افکار خویش می‌آمیزند، به‌علاوه، به علت اعتباری که دارند طبقات پایین در قبول و تقلید ارزشهای خاص آنها بر یکدیگر پیشی می‌گیرند و از لحاظ روانی سعی می‌کنند خویشتن را چون آنها ببینند.
1984
در نظر فروید، «انسان» یعنی کسی که به فرهنگ اجتماع خود او متعلق است، و انفعالات و اضطراباتی که از خصوصیات انسان در اجتماع نوین به‌شمار می‌رود نیروهایی هستند ابدی که در ساختمان طبیعی بشر ریشه دارند.
میثم
شکایت اصلی فروم از طرز فکر معمول میان غالب روانشناسان، روانکاوان و روانپزشکان امروز آن است که در تعریف لفظ «بهنجار» یا «عادی» دقت شایسته به کار نبرده و بدون چون و چرا سازگاری با وضع اجتماعی را، که خود بدان متعلقند، دلیل بر رفتار عادی یا بهنجار گرفته‌اند. این به اعتقاد فروم سبب شده که وضع نابهنجار و حتی بیمار خود اجتماع نهفته بماند و افرادی که به‌راستی از نظر روانی بیمارند ولی به علت سازش با اجتماع علایمی از مرض بروز نمی‌دهند ایمانشان در اینکه عیبی در کارشان نیست راسختر شود و نه‌تنها هرگز از چنگال ابتلا نرهند، بلکه به هرکس که به سازش با چنین اجتماعی توفیق نیافت به چشم غیرعادی و نابهنجار بنگرند
imaanbaashtimonfared
آلت قرار دادن خلق به وسیله طرق مختلف تبلیغ به خاطر بهره‌کشی سیاسی یا اقتصادی ـ همه و همه ناقض اصل آزادی فردی و رشد و بسط حیات است.
imaanbaashtimonfared
با ظهور سرمایه‌داری، اصول مربوط به قرون وسطی رفته‌رفته جای خود را به اصل فعالیت فردی بخشید. هرکس باید برود و بخت خویش را بیازماید، یا به روی آب می‌ماند، یا به قعر آن می‌رود. چنین نبود که او و دیگران در اقدامی مشترک متحد باشند، دیگران رقیبان او شده بودند، و غالبآ انتخابی که با آن مواجهه می‌شد آن بود که یا نابود کند یا خود نابود شود
کاربر ۱۵۱۶۷۹۶
همان‌گونه که گرسنگی منجر به مرگ می‌گردد، نتیجه احساس تنهایی و جدایی کامل، پریشانی روانی است. ولی ارتباط با دیگران معنایش تماس جسمانی نیست. ممکن است کسی سالها در تنهایی جسمانی به‌سر برد و با این حال با افکار و ارزشها، یا لااقل با سازمانهای اجتماعی محیط که به او احساسی از «انبازی و تعلق» می‌بخشند، در ارتباط باشد.
کاربر ۱۵۱۶۷۹۶

حجم

۳۱۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۵ صفحه

حجم

۳۱۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۳۰۵ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان