کتاب فلسفه ملال
معرفی کتاب فلسفه ملال
کتاب فلسفه ملال نوشته لارس اسوندسن است که با ترجمه افشین خاکباز منتشر شده است. ملال بخشی از زندگی معاصر شده است که برای بهتر زندگی کردن باید درک بهتری از آن داشته باشیم. کتاب فلسفه ملال سعی دارد این موضوع را شرح دهد.
درباره فلسفه ملال
تلاش برای بررسی مشکل ملال بهمعنای تلاش برای درک این است که کیستیم و در این برههٔ خاص از زمان در دنیا چه جایگاهی داریم. ما در دل فرهنگ ملال زندگی میکنیم، و فلسفهٔ ملال تلاش فروتنانهٔ من است برای کنار آمدن با این فرهنگ.
لال، بیش و پیش از هر چیز، بهجای اینکه موضوع اندیشههای نظاممند ما باشد چیزی است که با آن زندگی میکنیم. با وجود این، میتوانیم بکوشیم تا مفهومهایی را برای ملال ایجاد کنیم تا بهتر بفهمیم هنگامی که در چنگال ملال گرفتاریم چه چیزی ما را عذاب میدهد. کتاب حاضر کوششی است برای اندیشیدن در این باره که ملال چیست، چه زمانی ایجاد میشود، چرا چنین است، چرا به آن گرفتار میشویم، چگونه بر ما مستولی میشود، و چرا نمیتوان با نیروی اراده بر آن غلبه کرد.
کتاب فلسفه ملال شامل چهار فصل اصلی است: طرح مسئله، داستانها، پدیدارشناسی، اخلاق. در فصل نخست، شرحی کلی از جنبههای مختلف ملال و رابطهٔ آن با مدرنیته ارائه میدهم. فصل دوم، به ارائهٔ برخی از داستانهای ملال اختصاص دارد. یکی از نظریههای اصلی که در این بخش مطرح میشود این است که از نظر تاریخ اندیشهها، رومانتیسم برای درک ملال در دوران مدرن بنیادیترین نقش را ایفا میکند. فصل سوم بر پژوهشهای پدیدارشناسانهٔ هایدگر دربارهٔ ملال متمرکز است. در فصل چهارم، این بحث را مطرح میکنم که در برابر ملال چه موضعی میتوانیم اتخاذ کنیم و چرا مجبور نیستیم چنین موضعی بگیریم. اگرچه میتوان هر یک از این چهار فصل را بهصورت جداگانه مطالعه کرد، ولی این فصلها با رشتهٔ سستی به یکدیگر متصل میشوند.
خواندن کتاب فلسفه ملال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به درک فلسفه برای زندگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه ملال
در میان همکاران، دانشجویان، دوستان و آشنایان نظرسنجی کوچک و غیرعلمیای را انجام دادم که نشان داد آنها بهطور کلی نمیتوانند بگویند که آیا گرفتار ملال بودهاند یا خیر، اگرچه برخی به این پرسش پاسخی مثبت یا منفی میدادند و حتی یکی از آنها ادعا کرد که هرگز دچار ملال نبوده است. برای آن دسته از خوانندگانی که احتمالاً هرگز گرفتار ملال نبودهاند، میتوانم ملال عمیق را، از نظر پدیدارشناختی، به بیماری بیخوابی تشبیه کنم که سبب میگردد فرد در تاریکی هویت خویشتن را از دست بدهد و در چاهی بهظاهر بیپایان فرورود. او سعی میکند بخوابد و شاید با تردید گامهایی نیز برمیدارد، ولی نمیتواند و در نهایت به برزخ میان خواب و بیداری میرسد. فرناندو پِسوآ در کتاب بیقراری مینویسد:
برخی از حسها مانند خوابی سبک هستند که ذهن ما را همچون مه پر میکنند و نمیگذارند بیندیشیم و عمل کنیم و ساده و روشن وجود داشته باشیم. انگار نخوابیده باشیم، بخشی از رؤیاهای تصورناپذیر ما در درونمان باقی میمانند، و نور بیرمق روز جدید سطح راکد حواس ما را گرم میکند. حس هیچی ما را سرمست میکند، و ارادهمان همچون سطلی است که حرکتِ بیتوجه پای رهگذری بر زمین انداخته است.
ملال پسوآ کاملاً آشکار است و با وجود اینکه شکل خاصی ندارد میتوان آن را کاملاً تشخیص داد. ولی سرشت چیزها بهگونهای است که در واقع تعداد اندکی میتوانند برای این پرسش که آیا دچار ملال هستند یا خیر پاسخی قطعی بیابند. نخست اینکه بهطور کلی حالاتِ (Moods) افراد، تا جایی که میدانیم، بهندرت عامدانهاند. آنها دقیقاً چیزی هستند که انسانها خویشتن را در آن مییابند نه چیزی که آگاهانه به آن بنگرند. دوم اینکه نشانهٔ ملال فقدان کیفیتی است که آن را از سایر حالات، گریزپاتر و وصفناشدنیتر میکند. کشیش دهکدهٔ گئورگس برنانوس، در خاطرات کشیش دهکده، توصیف خوبی از ویرانگری ناملموس ملال ارائه میدهد:
بنابراین با خود گفتم که ملالْ مردم را از درون میخورد. طبیعتاً برای درک این مسئله باید اندکی بیندیشیم و چیزی نیست که بهراحتی بهچشم بیاید. مثل نوعی غبار است که بی اینکه ببینیم میآید و میرود، آن را تنفس میکنیم، میخوریم و مینوشیم. مثل پتویی بر روی دست و چهره میافتد. همواره باید این باران خاکستر را از سر تا پای خود پاک کنیم. به همین دلیل است که مردم چنین بیقرارند.
حجم
۲۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۲۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
نظرات کاربران
بنظر من کتاب فلسفه ملال یک روایت تاریخی از تنهایی و احساس پوچی است. شاید برای خیلی ماها این احساس پوچی یا به عبارت دقیق تر ملال رخ داده است. اما هیچ گاه آن را درک نکرده ایم و مثل
کتاب فلسفه ی ملال در صفحات آغازین خیلی زیبا، خیلی تلخ. البته که توصیه نمی کنم کسی بخونه و دچار از هم پاشیدگی بیشتر شه مگر به اون درجه از خلوص رسیده باشه که تهی بودن زندگی رو پذیرفته و داره
یه کتاب ناب و خارق العاده. فقط این کتاب رو با تمرکز باید خوند... کتابیه که دقت خیلی بالایی برای خوندنش لازمه.
به اعتقاد نویسنده، ملال مردم را از درون میخورد و دقیقا مانند غبار، بدون آنکه متوجه شویم به سراغمان میآید و مانند خاکستر بر دست و چهرهمان مینشیند. البته هر فردی ملال را به نحوی تفسیر میکند. برخی آن را
به نظرم کتابی هست که ارزش خوندن رو داره ولی باید با دقت خوند چون بعضاً کمی پیچیده میشه .من از خوندن کتاب لذت بردم و بعضی جملات برام جالب بود و هایلایتشون کردم و حس میکردم یکی داره واقعی
کتاب خوبی بود ، دیگه به لحظات ملال آور به چشم دیگه ای نگاه می کنید ، شاید بشه گفت دیگه لحظات ملال آور قابل تحمل تر میشه و مثل قبل خیلی هم ملال آور نیست
دم نویسنده گرم، عالی بود؛یکی از بهترین کتابهایی که تا به حال خواندم. فقط میتونم بگم کتاب رو با تمام وجود قورت بدید.
کتاب خوبی بود خیلی خوب توضیح داده بود مسئله ملال رو، مسئله ای که بعد از بلوغ به شخصه شدیدا باهاش درگیر بودم بدون اینکه درک کنم چیه و این کتاب خیلی خوب توضیح داد و موضوع رو باز کرد
ملال معمولا زمانی ایجاد میشود که نمیتوانیم آنچه را میخواهیم انجام دهیم، یا مجبور باشیم کاری را انجام دهیم که نمیخواهیم. ولی هنگامی که نمیدانیم چه کاری را میخواهیم انجام دهیم، وقتی توانایی پذیرش مسئولیتهای خود در زندگیمان را نداریم چطور؟ در
کتابی فلسفی به نقل قول از تعدادی فلاسفه،درباره مدرنیته واینکه چگونه باعث پوچی و سرگشتگی و ملال وبی اهمیتی زندگی و دنیا شده است.