دانلود و خرید کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن لوک فری ترجمه افشین خاکباز
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن اثر لوک فری

کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن

معرفی کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن

کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن نوشته پرفسور لوک فری است که با ترجمه افشین خاکباز منتشر شده است. این کتاب سعی دارد راهنمایی عملی باشد برای وارد کردن فلسفه به بطن زندگی روزمره.

درباره کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن

فلسفه یکی از رشته‌هایی است که به‌نظر می‌رسد بیشترین فاصله را با زندگی روزمرهٔ انسان‌ها داشته باشد. تاریخ مختصر اندیشه از کتاب‌هایی است که با هدفِ پل زدن بین فلسفه و زندگی روزمره نگاشته شده و به زبانی شیوا، و با پرهیز از آنچه نگارندهٔ کتاب فضل‌فروشی با استفاده از واژگان فلسفی می‌نامد، می‌کوشد تا آموزه‌های ماندگار فلسفه از جمله اهمیت آن در زندگی امروزی و نقش اساسی آن در دستیابی به سعادت و زندگی توأم با معنا را توضیح دهد.

دکتر فری در این کتاب تاریخ فلسفه را به پنج دورهٔ فلسفهٔ یونان باستان، فلسفهٔ مسیحیت، اومانیسم عصر روشنگری، پسامدرنیته، و پساساختارزدایی تقسیم می‌کند و می‌کوشد به زبانی ساده، و البته دقیق، باورهای اصلی هر یک از این دوره‌ها و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را بیان کند.

لوک فری با بررسی مسئلهٔ دغدغهٔ مرگْ افراد عادی را با دنیای فلسفه آشنا می‌کند و درهای دنیای عمیق تفکر فلسفی را بر روی ما می‌گشاید و به کسانی که با این حوزه آشنا نیستند کمک می‌کند تا بتوانند راه خود را در میان امواج دریای طوفانی اندیشه‌های فلسفی بیابند. او بیش از آن‌که به دنبال تحمیل فلسفهٔ مشخصی به‌عنوان فلسفهٔ برتر باشد، ضمن آشنا ساختن ما با اندیشه‌های فلسفی اعصار مختلف می کوشد تا ما را با روشِ نقد اندیشه‌های فلسفی آشنا کند.

خواندن این کتاب ما را با اندیشه‌های فلسفی مختلف آشنا می‌کند و زمینهٔ مطالعهٔ مستقل مکاتب مختلف را در علاقه‌مندان ایجاد می‌کند.

خواندن کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به فلسفه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تاریخ مختصر اندیشه راهنمای فلسفی زیستن

قرار است داستان و تاریخ فلسفه را برای شما بازگو کنم. البته نه همهٔ داستان را، بلکه پنج برههٔ مهم آن را. در هر مورد، نمونه‌ای از یکی دو تصویر دگرگونی‌آفرین دنیا یا همان‌طور که گاهی می‌گوییم، یکی دو «نظام اندیشه» را ارائه می‌کنم. قول می‌دهم اگر زحمت دنبال کردن گفته‌های مرا بر خود هموار کنید، آن‌چه را فلسفه می‌نامند می‌فهمید و ابزار لازم را برای بررسی بیش‌تر، مثلاً از طریق مطالعهٔ مفصل آثار اندیشمندان بزرگی که در این کتاب از آن‌ها سخن می‌گویم، به‌دست می‌آورید.

متأسفانه این پرسش که «فلسفه چیست؟» یکی از بحث‌انگیزترین پرسش‌هاست (هر چند این نکتهٔ مثبتی است چون مجبوریم توانایی استدلال خود را به‌کار ببریم) و اکثر فیلسوفان هنوز هم دربارهٔ آن اختلاف‌نظر دارند و نتوانسته‌اند در این زمینه به نقطهٔ مشترکی برسند.

در آخرین سال مدرسه، معلم به من اطمینان داد که فلسفه «خیلی ساده» به «شکل‌گیری روح منتقد و مستقل»، «شیوهٔ تفکر دقیق»، و «هنر اندیشیدن» اشاره دارد که در گرایش به «حیرت» ( astonishment) و «جست‌وجو» ریشه دارد... این‌ها تعریف‌هایی هستند که هنوز هم در بیش‌تر کتاب‌های مقدماتی می‌بینیم. اما به‌رغم احترامی که برای آموزگارم قائلم، باید از همین ابتدا به شما بگویم که به نظر من، این‌گونه تعریف‌ها هیچ ارتباطی با آن پرسش ندارند.

مسلماً بهتر است که با روحیهٔ ژرف‌اندیشی (reflective) به سراغ فلسفه رویم؛ حتماً چنین است و در این مورد گفت‌وگویی نیست. و چنین اندیشه‌ای حتماً باید با دقت و باریک‌بینی و حتی حالتی منتقدانه و پرسش‌گر همراه باشد. ولی هیچ‌یک از این تعریف‌ها مختص فلسفه نیست. مطمئنم که می‌توانید بسیاری از فعالیت‌های انسان را برشمارید که نیازمند پرسش‌گری و تلاش برای طرح بهترین استدلال‌ها است، ولی به هیچ وجه فلسفی نیست.

زیست‌شناسان و هنرمندان، پزشکان و رمان‌نویسان، ریاضی‌دانان و متألّهان، روزنامه‌نگاران، و حتی سیاستمداران همه می‌اندیشند و از خود سؤال‌هایی می‌پرسند، ولی هیچ‌یک از این کارها آن‌ها را فیلسوف نمی‌کند. یکی از اشتباهات اصلی در دنیای معاصر این است که فلسفه را به مسئلهٔ سادهٔ «تفکر نقادانه» فرو می‌کاهند. تأمل و استدلال‌ورزی فعالیت‌هایی ارزشمندند؛ این کارها برای تبدیل ما به شهروندان خوب ضروری است و به ما اجازه می‌دهد تا با روحی مستقل در زندگی مدنی مشارکت کنیم. ولی این‌ها تنها ابزاری برای تحقق یک هدف است، و فلسفه نه ابزار سیاست است و نه تکیه‌گاه اخلاق.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴۸)
انسان‌ها به‌طور سنّتی رستگاری را در حمایت خدایان می‌جستند نه در حرکت آزاد تعقل و خرد.
nastar-esm
خیر به معنای هر آن چیزی است که با نظم کیهانی هم‌آواست، خواه به ارادهٔ ما باشد خواه نه، و شرّ هر آن چیزی است که با این نظام در تضاد است، خواه بخواهیم خواه نخواهیم. نکتهٔ اصلی این است که باید در هر موقعیت و هر لحظه بر اساس نظم هماهنگ چیزها عمل کنیم تا جایگاه مناسبی را بیابیم که برای هر یک از ما در جهان تعیین شده است.
nastar-esm
سنِکا در جملهٔ معروفش می‌گوید: «همچنان که در انتظار زندگی ایستاده‌ایم زندگی از برابر چشمانمان می‌گذرد.»
nastar-esm
حتی زیباترین منظره نیز، بی همدمی که بتواند در آن شریک شود، به‌تدریج جذابیت خود را از دست می‌دهد.
Loo
برخلاف این تصور رایج که «نمی‌توان بدون امید زندگی کرد»، امید بزرگ‌ترین شوربختی است. چون ذاتاً نوعی عدم حضور، فقدان، و منبع تنش در زندگی ماست. چون بر اساس برنامه‌های خود زندگی می‌کنیم و سر در پی اهدافی می‌گذاریم که در آیندهٔ کم‌وبیش دوردست قرار دارند، و باور می‌کنیم که سعادت ما به دستیابی به آن اهداف وابسته است.
nastar-esm
پذیرش تصویر خداوندی که همچون پدری در برابر فرزندانش عمل می‌کند نیز دشوار است. چه‌گونه می‌توان چنین تصویری را با قتل‌عام‌ها و بدبختی‌های سهمناکی که بر انسان‌ها نازل شده سازش داد؟ کدام پدری فرزندانش را در چنگال ترس و وحشت آشویتس، یا رواندا، یا کامبوج رها می‌کند؟ مؤمن بدون شک پاسخ می‌دهد که این بهایی است که باید برای آزادی پرداخت، خداوند انسان‌ها را برابر آفریده و این شیطان است که جلوِ خانهٔ آن‌ها خیمه زده است.
کاربر ۳۱۳۱۸۲۹
خدایی که اپیکتتوس از آن سخن می‌رانَد خدای شخص‌وار مسیحیت نیست، بلکه تنها تجسم کیهان و عالم هستی است، و نامی دیگر برای اصل خرد جهانی است که یونانیان لوگوس می‌نامیدند: چهرهٔ حقیقی سرنوشت، که چاره‌ای به‌جز پذیرش آن نداریم، و باید با همهٔ روح و جانمان در آرزویش باشیم. در حالی که در واقع، قربانیان توهمات پیش‌پاافتاده هستیم، باز هم فکر می‌کنیم که باید به مقابله با جهان برخیزیم تا بتوانیم آن را در جهت اهداف خود تغییر دهیم.
کاربر ۳۱۳۱۸۲۹
ولی برای او مرگ پایان نهایی همه چیز نیست. بلکه دگردیسی و «آیین گذار» از حالتی به حالتی دیگر، در درون نظمی جهانی است که کمالش از ثبات کامل و بنابراین از الوهیت برخوردار است.
کاربر ۳۱۳۱۸۲۹
چرا نباید فروتنانه در برابر الزامات رستگاری از طریق «خداوند» تسلیم شویم؟ به دو دلیل اساسی که در قلب فلسفه قرار دارد: نخستین و مهم‌ترین دلیل این است که وعدهٔ دین، یعنی این‌که جاودانه‌ایم و بعد از مرگ در این دنیا عزیزانمان را در دنیایی دیگر ملاقات می‌کنیم، آن‌قدر خوب است که نمی‌تواند واقعیت داشته باشد.
کاربر ۳۱۳۱۸۲۹
بعد از این‌که نظم زیبای کیهانی سقوط کرد و طبیعت بی‌احساسی که با خود در جنگ است بر جای آن تکیه زد، دیگر جهان از هیچ ویژگی الهی برخوردار نیست. نظم و هماهنگی و زیبایی و خیر دیگر اصول نخست نیستند. در نتیجه، برای این‌که دوباره انسجامی ایجاد شود که به دنیایی که انسان در آن زندگی می‌کند معنا ببخشد، انسان، یا دست‌کم انسان‌های فرهیخته، باید خود در دنیایی که انگار دیگر نظمی نداشت، نظم دیگری را برقرار می‌کردند. وظیفهٔ جدید علم معاصر دیگر محدود ساختن خود به تعمق منفعلانه دربارهٔ زیبایی ازپیش‌مفروض طبیعت نبود، بلکه باید کاری عملی می‌کرد و به ساختن فعالانهٔ قوانینی می‌پرداخت که به جهانی که جذابیت جادویی خود را از دست داده بود معنا می‌بخشید. علمْ دیگر نمایشی منفعلانه نبود، بلکه فعالیتی ذهنی بود.
nastar-esm

حجم

۴۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

حجم

۴۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان