کتاب مراسم قطع دست در اسپوکن
معرفی کتاب مراسم قطع دست در اسپوکن
مارتین مکدونا( -۱۹۷۰)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر ایرلندی- انگلیسی است.
در بخشی از مقدمه کتاب درباره اندیشه و آثار مکدونا میخوانیم:
«تجسمِ حقیقی مفهومِ غرابت است؛ فیلمنامه و نمایشنامه مینویسد و کارگردانی میکند، نوجوانی و اَوانِ جوانی را به عشقِ همهی اینها سَر کرده، خودش را به در و دیوار کوبیده تا به درونِ پانتئونِ تئاتر راهش بدهند، و حالا که وارد شده و بر صدر نشسته، در اوجِ شهرت و موفقیت میگوید نوشتن روالِ زندگیاش نیست، که هروقت لازم باشد مینشیند چیزی مینویسد، که چندتایی فیلمنامهی آماده دارد اما تصمیم گرفته آنها را به هیچ کس ندهد و برای ساختشان تلاشی نکند، چون فکر میکند الان جوان است و جای این کارها باید برود سفر و خوش بگذراند و تفریح کند، و بعد مثلاً شصت سالش که شد و از تک وتا افتاد، بیفتد پی کارهای ملالآور و حوصلهسَربَری مثلِ فیلم ساختن و نمایشنامه نوشتن.
کسانی او را بهترین نمایشنامهنویسِ معاصرِ دنیا میخوانند اما حتا سِفت وسختترین منتقدانش هم در استادی و مهارتهای فنی او تردید نمیآورند. هیلتِن اَلس، منتقدِ تئاترِ هفتهنامهی «نیویورکر»، تقریباً از فرصتِ اجرای هیچ کدام از نمایشنامههای او برای حمله کردن به آن چه به نظرش «تحقیرِ اقلیتها برای خنداندنِ تماشاگر» میآید، نگذشته (در نقدش روی اجرای «مراسمِ قطعدست در اسپوکِن» میگوید بازیگرِ نقشِ جوانِ سیاهپوست باید خجالت بکِشد از بودنش در نمایشی که اقلیتِ رنگینپوست را با الفاظی رکیک دست میاندازد) اما همهی نقدهایش را هم با این گزاره شروع میکند که بله، طرح و پیشروی داستان و بسطِ مایهها و شخصیتپردازی و گفتوگونویسی عالی است، و بعدِ این اذعان به تواناییهای اوست که ادامه میدهد اما چه و چه و چه».
حجم
۶۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۶۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
مکدونا رسماً دیوانهست!
ترجمه خوب، ناشر خوب. همچنین نمایشنامهای خواندنی و شخصیتهایی که خوب ساخته و پرداخته شدند.
کارای مک دونا چون معمولا تلفیقی از کمدی شخصیت و کمدی سیاه (که توش استاده) با مفاهیم اخلاقی درباره مرگ و این جور چیزاس خیلی جذاب اند . این اثر هم برا کسی که تازه میخواد باهاش آشنا بشه خوبه
من کلا کارای نویسنده رو دوست دارم و بنظرم این کار هم خیلی خوب بود و خوب هم ترجمه شده بود.
مک دوناس دیگه. تارانتینو تیاتر
در قسمت دیدگاههای کتاب "جمجمهای در کانهمارا" کمی در مورد مک دونا نوشتم. چون این کتاب رو تازه خوندم به طور مختصر عرض کنم که: این نمایشنامه ایدهٔ بسیار جذاب و بدیعی داره؛ به محض اینکه اسم کتاب به گوشتون بخوره
دوازدهمین کتابی که از بینهایت خواندم * . تصور کنید یک نفر را که دستش را از مچ در کودکی قطع کرده اند. آن هم نه به صورت معمولی و با یک چاقو یا ساطوری چیزی بلکه او را دزدیدهاند و دستش
سلام اولین نمایشنامه که ازین نویسنده خوندم. جذابیت خوبی داشت+شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم!نقطه قوت بنظرم همین بود - گاهی دیالوگ ها مورد پسندم نبود ولی در گل خوب بود. توصیه میکنم بخونید و قراره باقی آثار این نویسنده رو هم بخونم. یک
همین چند وقت پیش خوندم واقعا لذت بردم حتما نقدش رو هم بخونین
اولین بار بود که نمایشنامه خوندم و خوشم اومد جذاب بود