دانلود و خرید کتاب زمان کاغذی ملانی کانکلین ترجمه فروغ منصورقناعی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب زمان کاغذی اثر ملانی کانکلین

کتاب زمان کاغذی

معرفی کتاب زمان کاغذی

کتاب زمان کاغذی نوشته ملانی کانکلین و ترجمه فروغ منصور قناعی است. کتاب زمان کاغذی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب زمان کاغذی

برادر تایم اونز مبتلا به سرطان است. وقتی او را برای درمان دوره جدید می‌پذیرند، تام و خانواده‌اش بی‌اندازه خوشحال می‌شوند. این همان فرصتی است که آنها مدت‌ها انتظارش را می‌کشیدند. آنها باید برای این کار به سن‌دیگو بروند و نیویورک را ترک کنند. این تغییر برای تایم سخت است و دلش برای خانه و دوستانش تنگ می‌شود. تایم باید با این وضعیت جدید کنار بیاید و دوستان و وابستگی‌های تازه پیدا کند تا زمان بازگشت به خانه فرابرسد.

خواندن کتاب زمان کاغذی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب زمان کاغذی

بابا گفته بود آپارتمانمان مال قبل از جنگ است و جایش خوب است، اما من مشکوک بودم. بعد از هشت ماه مریضی ول، خوب‌شدن، بعد بدترشدن و باز خوب‌شدن و باز هم بدترشدن، دیگر می‌دانستم چطور باید به همه‌چیز مشکوک باشم.

با خودم فکر کردم منظورش از قبلِ جنگ چیست. آیا ساختمان آن‌قدر قدیمی بود که همه‌چیزش داشت پوست می‌انداخت و خرد می‌شد و می‌ریخت؟ یا منظورش یک ساختمان مدل قدیمی بود که سیفون دست‌شویی را باید از بالا می‌کشیدی؟ خانم بل‌وِدر۷ سرِ کلاس مطالعات اجتماعی عکس‌هایی از دست‌شویی‌های قدیمی بهمان نشان داده بود. برای اینکه نشان بدهد تمدن چقدر پیشرفت کرده و اینکه حالا باید از داشتن دست‌شویی‌هایی با جنس چینی و یک دکمهٔ سیفون ممنون باشیم.

پیچیدیم داخل خیابان هشتادوهفتم. جایی که ساختمان‌ها مثل کتاب‌های داخل کتابخانه به هم چسبیده بودند. درخت‌ها لخت بودند و پیاده‌روها چرک و خاکستری. حتی یک نقطهٔ سبز هم دیده نمی‌شد.

تاکسی ایستاد جلوی یک ساختمان چهار طبقه با نمای آجری، در ورودیِ سیاه و بدون شیشه و یک ردیف سطل زباله که جلویشان میله‌های فلزی بود. بالای ساختمان یک لولهٔ بخاری فلزی از بین آجرهای قرمز و قهوه‌ای بیرون زده بود که معلوم نبود کجا می‌رفت.

داشتم فکر می‌کردم: نباید این باشه. که بابا دست زد و گفت: «همینه!»

بابا مشوق اصلی خانواده‌مان بود. برعکس همه‌مان که مشکوک بودیم. حتی یک برچسب روی میزش داشت که رویش نوشته بود: «به موقعیت‌های جدید خوشامد بگو!» قبل از اینکه سن‌دیگو را ترک کنیم روی ظرف ناهار برایم کاغذی می‌گذاشت و شعار می‌نوشت تا قانعم کند نیویورک جای خوبی است:

یه گاز از سیب بزرگ بزن!

این شهر این‌قدر قشنگه که اسمش رو دوبار می‌گن!


نظرات کاربران

𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۱۲/۱۴

واقعا فوق العاده اس🥴💕 یکی ار بهترین و قشنگ ترین کتاب هایی بود که خوندم و از کلمه به کلمه این کتاب لذت بردم😂🙇🏻‍♀️🍃 حتما پیشنهاد میکنم به خوندنش😉💫👌🏻

シ︎دختر کتابخونシ︎
۱۴۰۰/۰۳/۰۵

مگه میشه عاشق این کتاب نشد؟؟ یکی از بامفهوم ترین کتاب هایی بود که خوندم🤤😍😍🤩🤩🤩🥺🥺🥺🥺🌻 درمورد ی دختر به اسم تایم هس که برادرش مریضه و باید از شهرشون،از بهترین دوستش و از مادربزرگش و خونه ی قشنگشون دوری کنه و به

- بیشتر
آساره
۱۴۰۰/۰۵/۲۶

خیلی برام جذاب بود این کتاب....⁦ این کتاب بهم یاد داد کی باشم چطور توی شرایط سخت خودم باشم و دوام بیارم و خودم را با زندگی و شرایط سخت زندگی وقف بدم.🍃🌱🌿

♥︎Book worm♥︎
۱۴۰۱/۰۳/۱۳

من نسخه چاپی رو دارم.. یکی از بهترین کتاب هاییه که خوندم. از تک تک کلماتش لذت بردم. دلم برای ول سوخت.😪

Dr.Kimiya
۱۴۰۰/۱۱/۲۴

خیلی خوب بود خیلی حس همدلی که دربین خانواده بود رو دوست داشتم خیلی ناراحت شدم که ول کوچولو یه بیماری بد داشت

T.sh
۱۴۰۰/۰۸/۳۰

بسیار زیباااا

shido
۱۳۹۹/۱۲/۲۹

داستان پردازی عالی هست و اتفاقات توی داستان چیز های زیادی به ما یاد میده در کل میشه گفت یک کتاب عالی با ژانر رئال

دختر کتاب خوان 📖 🌸
۱۳۹۹/۱۲/۱۳

من عاشق این کتابم خیلی فوق العاده هست عالیییی 😍😍😍 من نسخه ی چاپی این کتاب را دارم ❤️ درمورد یک دختری هست که برادرش مریضه و به خاطر مریضی برادرش خانوادش میرن‌ به نیویورک خیلی قشنگه‌ پیشنهاد میکنم حتماً این کتاب را

- بیشتر
Aamin
۱۳۹۹/۱۱/۱۱

بهترین کتاب پرتقال که تا حالا خوندم من خیلی خوب ارتباط برقرار کردم برای ۱۳ ساله ها واقعا عالیه درباره شجاعت، عشق حقیقی و .......

لافکادیو
۱۳۹۹/۱۰/۱۸

در یک کلام عالی . حتما بخونید

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۸)
گاهی‌اوقات آدم‌ها تغییر می‌کنند. و یا شاید نگاه تو به آن‌ها تغییر می‌کند و ناگهان آن‌ها، آدم‌های متفاوتی برایت می‌شوند.
کاربر... :)
دست‌های مامان همیشه گرم بود.
Book
برای بچه‌هایی که زود بزرگ می‌شوند
jk
مامان می‌گفت این‌جوری برایش بهتر است و خوب است ما تنهایش بگذاریم؛ اما اشتباه می‌کرد؛ تنها بودن هیچ‌وقت هیچ‌چیز را بهتر نمی‌کرد.
کاربر... :)
نگرانی به آدم‌ها سنجاق می‌شود نه به مکان‌ها.
Book
لیزی پرسید: «همه‌چیز روبه‌راهه؟» «ببخشید که بهت زنگ نزدم. خیلی کار داشتم و باید خیلی زودتر این‌ها رو بهتون می‌گفتم بچه‌ها. حقیقت اینه که ما به‌خاطر شغل پدرم نیومدیم اینجا. برادر کوچولوم داره دورهٔ درمانی بیمارهای سرطانی رو انجام می‌ده.» لیزی نفس عمیقی کشید و بغلم کرد، اما امیلی رفت عقب. وقتی لیزی رفت کنار امیلی پرسید: «یعنی تمام این مدت این اتفاق‌ها داشت می‌افتاد؟» «آره. ببخشید. ول جمعه حالش خیلی بد شد و بردیمش بیمارستان. همهٔ هفته رو اونجا بودم.
zahra °-°
ناراحت بودم از اینکه خیلی دیر فهمیده بودم چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد. خیلی دیر برادرم را انتخاب کرده بودم. خنده‌دار بود که فکر می‌کردم اگر برگردم خانه نگرانی‌هایم تمام می‌شود، اما هر جا که می‌رفتم همان مشکلات را داشتم، چون هنوز خودم بودم؛ نگرانی به آدم‌ها سنجاق می‌شود نه به مکان‌ها.
niloofar rezabandehloo
دشمنِ دشمنت دوستت است.
Yasna
در آتش‌سوزی، این شعله‌ها نیستند که خطرناک و کشنده‌اند، بلکه دود است.
aida
اما نگرانی بالأخره یک راهی برای آمدن به دل آدم پیدا می‌کند؛ هرچقدر هم که تلاش کنی ازش دور بمانی.
مسافر کتاب ها

حجم

۲۲۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۲۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان