کتاب ویلای دلگیر
معرفی کتاب ویلای دلگیر
کتاب ویلای دلگیر، رمانی خواندنی و جذاب از پاتریک مودیانو، داستان جوانی است که از ترس جنگ به دهکدهای کوچک پناه برده است و در دنیای کوچکش خوشحال زندگی میکند تا زمانی که دوباره، چهرهی واقعی و سخت روزها، به او آشکار میشود.
ویلای دلگیر را با ترجمه حسین سلیمانینژاد بخوانید و همراه با قهرمان داستان، در خاطرات و زندگیاش غرق شوید.
دربارهی کتاب ویلای دلگیر
ویلای دلگیر، داستانی است که از زبان یک پسر هجده سالهی مضطرب و خانه به دوش، روایت میشود. او در اوایل دههی ۱۹۶۰ به محلهی کوچکی در نزدیکی مرز سوئیس میرسد. از جنگ فرار میکند یا از ترس جنگ و آینده است که میگریزد. ترس و تهدید را در کنار خودش حس میکند این ترس او را به تنها گزینهاش یعنی همان دهکده میرساند. چون آنجا تنها جایی است که راه فرار را برای او باز گذاشته است. زندگی در آن دهکده به او آرامش و دلگرمی موقت میبخشد. او در بین سایر گردشگران تابستانی مخفی میشود تا هنگامی که با بازیگری زیبا و جوان به نام ایوون ژاکه و دکتری عجیب و غریب به نام رنه مینته آشنا میشود. اینجا همان نقطهی تغییر زندگی او است. سفر به دنیایی پر از مهمانیها و عیاشیهای شبانه. اما این هم موقت است. زمانی که زندگی دوباره روی واقعیاش را نشان می دهد، او هیچ حسی از همدردی را در این دو نفر پیدا نمیکند.
پاتریک مودیانو، با نوشتن ویلای دلگیر، اثری به یاد ماندنی خلق کرده است که در آن، به مسائل مهمی چون جوانی از دست رفته، هویت و درنهایت گذرا بودن زمان پرداخته است.
کتاب ویلای دلگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستانها و رمانهای خارجی لذت میبرید، کتاب ویلای دلگیر یک انتخاب عالی برای شما است.
دربارهی پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۵ در فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده و فیلمنامهنویس قرن بیستم میلادی اهل فرانسه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴ است. مودیانو یکی از چهرههای مهم ادبی فرانسه محسوب میشود که علاوه بر نوبل، جوایز بسیار دیگری مانند جایزه بزرگ آکادمی فرانسه، جایزه گنکور و جایزه دلدوکای فرانسه را هم از آن خود کرده است. بسیاری از آثار پاتریک مودیانو به فارسی ترجمه شدند و با استقبال علاقهمندان مواجه شدند. از میان آثار او میتوان به تصادف شبانه، جوانی، ویلای دلگیر، سیرکی که میگذرد و خیابان بوتیکهای خاموش اشاره کرد.
بخشی از کتاب ویلای دلگیر
دیگر چیزی از کافه بزرگ باقی نمانده، از چلچراغهایش، آینههایش و میزهایش که زیر چترهای آفتابی، تا لب خیابان رسیده بودند. حدود هشت شب، رفتوآمدها میزبهمیز شروع میشد و گروهها شکل میگرفتند. صدای قهقههها. موهای بور. جرنگجرنگ لیوانها. کلاههای حصیری. هرازگاهی یک حوله رنگارنگ پلاژ هم اضافه میشد. مردم خودشان را برای جشنهای شبانه آماده میکردند.
آن پایین، سمت راست، ساختمان سفید و بزرگ کازینو فقط از ژوئن تا سپتامبر باز است. زمستانها، آدمهای طبقهٔ متوسط محلی، هفتهای دوبار توی سالن ورقبازی میکنند و اتاق سیگاریها هم محلِ اجتماع «روتاری کلوپِ» بخش میشود. پشت، پارک آلبینی با شیب بسیار ملایمی پایین میرود و به بیدهای مجنون و دکه موسیقی و باراندازهای دریاچه میرسد؛ مردم از روی این باراندازها سوار کشتی فرسودهای میشوند که مرتب بین دهکدههای لبِ آب، در رفتوآمد است: وریه، شاووآر، سنژوریو، ادنروک، پورلوزاتز... لیست دورودرازی دارد. ولی باید برخی کلمهها را مدام با آهنگ لالایی زمزمه کرد.
راهی خیابان آلبینی میشوم که دو طرفش را درختهای چنار گرفتهاند. این خیابان از کنار دریاچه ادامه پیدا میکند و درست جایی که سمت راست میپیچد، درِ چوبی سفیدی دیده میشود: ورودی اسپورتینگ. دو طرف گذرگاه شنی، چند زمین تنیس وجود دارد. بعد، فقط کافی است چشمهایم را ببندم تا ردیف طولانی اتاقکها و پلاژ ماسهای که حدود سیصد متر گسترده میشود، یادم بیاید. در دورترین نقطه، یک باغ انگلیسی، کافه و رستورانِ اسپورتینگ را که در نارنجستانی قدیمی بنا شدهاند، در خود جا داده است. تمام اینها شبهجزیرهای را تشکیل میدهند که در سال ۱۹۰۰ به سازندهٔ اتومبیلهای گوردنگرام تعلق داشت.
حجم
۱۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
نظرات کاربران
مثل بقیه کتاباش روان و خنک و جالبه......اگه فقط از یه کتاب مودیانو خوشتون بیاد دیگه همه رو دنبال میکنین و برعکس!!!!!!!! اگه از یکی فقط خوشتون نیاد بهتره تماما بذارینش کنار. بیشتر کتاب تعریف اتفاقات 12 سال پیشه ، تا
اگه دنبال یک داستان معمایی یا هیجان انگیز هستید اصلا سراغ این کتاب نیاین،از هرصفحه دوخطشو خوندم به امیداینکه بلکه اتفاقی بیفته،حوصله مو سر برد😐