کتاب آخرین جزیره
معرفی کتاب آخرین جزیره
آخرین جزیره رمانی سیاسی و اجتماعی از زلفو لیوانلی، نویسنده، موسیقیدان، کارگردان و سیاستمدار ترکیهای است که پری اشتری آن را ترجمه کرده است. نسخه اصلی رمان در سال ۲۰۰۸ چاپ شده است.
درباره کتاب آخرین جزیره
ماجرای آخرین جزیره در فضایی بدون زمان و مکان اتفاق میافتد که میتواند سمبل هر نوع جامعهای در جهان باشد.
در دنیای کنونی که بیوقفه و با تکنولوژیهای سرسامآورش به سمت جنون پیش میرود، جزیرهای آرام وجود دارد که ساکنانش به دور از هیاهو و با صلح و آرامش زندگی میکنند. چهل خانواده ساکن این جزیرهاند که از انسانهایی والا انتخاب شدهاند. آنها به دعوت صاحب جزیره به آنجا رفتهاند، خانههای خود را ساختهاند و با آرامش در حال سپری کردن زندگی خود هستند... تا این که با مرگ یکی از ساکنان، این آرامش به هم میریزد؛ زیرا خانه این فرد تازه درگذشته به یک رئیسجمهور تازه برکنار شده فروخته میشود. با آمدن این فرد تازهوارد، بهشت جزیره جهنم میشود و هر آنچه مردم از آن دوری میکردند و بیزار بودند، همچون آواری بر سرشان میریزد...
لیوانلی در آخرین جزیره خواننده را به این تفکر وامیدارد که قدرت به هراندازه میتواند سازنده باشد، تخریبگر نیز هست و همیشه کسانی هستند که میخواهند سبک زندگی سیاسی و اجتماعی خاصی را بر مردم یک جامعه تحمیل کنند. محتوای این اثر تا حدی یادآور رمان قلعه حیوانات جورج اورل است.
پروفسور لنور مارتین، استاد دانشگاه هاروراد در باره رمان آخرین جزیره گفته است:
«در رمان بینظیر و خلاقانه لیوانلی، وجود انسان در تقابل با اقتدار است. نویسنده ما را به اندیشیدن دوباره درخصوص دنیایمان دعوت میکند. این رمان را حتما باید خواند.»
خواندن کتاب آخرین جزیره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات سمبلیکِ سیاسی و اجتماعی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره زلفو لیوانلی
زلفو لیوانلی، نویسنده، موسیقیدان، کارگردان و سیاستمدار اهل ترکیه است که در ژوئن ۱۹۴۶ متولد شده است. او به خاطر رمانها و موسیقی صلحطلبانهاش در دنیا شناخته شده است و تا کنون بیش از ۳۰ جایزه جهانی دریافت کرده است. رمانهای لیوانلی به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و در چین، آلمان، کره و اسپانیا در صدر پرفروشهای ادبیات بودهاند. از آثار دیگر این نویسنده میتوان به رمان بیقراری اشاره کرد.
بخشی از کتاب آخرین جزیره
در سنین کهنسالی با غلامان و خدمتکاران خود در خانهاش، در این جزیره ساکن شده بود. سالهای پایانی زندگیاش را دور از جنگهای جهانی، با ماهیگیری و دراز کشیدن روی ننو گذرانده بود. احتمالاً، در این میان، برای فرار از تنهایی چند نفر از آشنایانش را دعوت کرده و آنها را به ساختن خانه در آن جزیره تشویق کرده بود. کسانی آمده و خانههایی، البته نه به بزرگی خانهٔ او، ساخته بودند. تاجر ثروتمند از آنها پول اراضی و مالیات و غیره نگرفته بود. برای ساخت آن ساختمانها، از بیرون از جزیره مصالح کمی آورده شده بود و ساختمانها بیشتر با استفاده از مصالح طبیعی جنگل ساخته شده بودند. وصف جزیره دهان به دهان پیچیده بود و تعداد خانه و خانوادههای جزیره به چهل رسیده بودند. تاجر ثروتمند تا همینجا نقل مکان به جزیره را متوقف کرد و پس از آن دیگر نخواست شخص دیگری به جزیره بیاید؛ زیرا نمیخواست زیبایی، آرامش و جنگلهای هزار رنگ جزیره نابود شود. زمانی که رئیس بود، خانه را به نام پسر بزرگترش کرده بود؛ رئیس جدید هم که با کار و سختی میانهای نداشت، زندگی در جزیره را به زندگی پرمشغله در وطن ترجیح داده بود. به مرور زمان، خانوادههای دیگر نیز مانند خود او فراموش کرده بودند که این خانواده صاحب جزیره است و دیگر به چشم یک ساکن معمولی، که فقط وجه تمایزشان داشتن خانهای بزرگتر است به آنها نگاه میکردند. او در رتبهٔ اول قرار داشت، اما نه بهخاطر اینکه اولین انسانی بود که به جزیره آمده بود؛ و نه بهخاطر رهبریاش؛ و نه بهسبب مالکیت فراموششدهاش... این درجهٔ اول بودن از سنتی عجیب نشئت میگرفت.
معمولاً ما اینجا آدمها را با شمارهٔ خانههایشان صدا میزنیم. راه پدر خسته و ناامیدم خیلی دیر، به دعوت دوستانش، به این جزیره افتاد و از آنجایی که تعداد خانههای جزیره در شمارهٔ چهل به پایان میرسید، فرصت ساختن پنجمین خانهٔ جزیره از آخر را بهدست آورد و به همین سبب به خانوادهٔ ما سیوشش گفته میشد.
حجم
۱۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه