دانلود و خرید کتاب کیمیاخاتون سعیده قدس
تصویر جلد کتاب کیمیاخاتون

کتاب کیمیاخاتون

نویسنده:سعیده قدس
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۴از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کیمیاخاتون

کتاب کیمیا خاتون نوشته سعیده قدس به روایت زندگی جذاب دخترخوانده‌ی مولانا جلال‌الدین بلخی می‌پردازد و جلوه‌های تازه‌ای از زندگی شمس و مولانا را به خواننده معرفی می‌کند. جلوه‌هایی که بیشتر جنبه داستانی دارند تا حقیقی.

درباره کتاب کیمیا خاتون

در این کتاب با پرداختی رمانتیک که در فضایی شاعرانه جان گرفته و نویسنده ضمنِ سعی در وفاداری به واقعیات تاریخی ماجرا و حال و هوای زمان و مکان قصه، خیال‌پردازانه یکی از پیچیده‌ترین و اسرارآمیزترین روابط عاشقانه که در زمان خود قونیه را به آشوب کشید و شمس نیز خود در جای جای مقالات به آن اشاره نموده است را به تصویر می‌کشد. سعیده قدس از مؤسسان مؤسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) است. او نویسنده چندین کتاب نیز بوده‌است. وی در فهرستی که روزنامه‌ی وال استریت ژورنال برای ۵۰ زن برتر سال ۲۰۰۸ معرفی کرد و با رتبه ۴۵ یکی از معرفی‌شدگان بود. همچنین او نویسنده‌ی رمان تاریخی موفق «کیمیا خاتون» است که از سال نشر ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۱، بیست و پنج بار تجدید چاپ شده‌است. گفتنی است کتاب صوتی کیمیاخاتون نیز با صدای پروین محمدیان تولید و منتشر شده است.

خواندن کتاب کیمیا خاتون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان تاریخی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب کیمیا خاتون

هنوز مادرم تنها مشاورم بود. بی‌آنکه نیازی به توضیح زیادتر ببینم، از او پرسیدم: مادر! اگر با یکی قهر کرده باشیم و بعد گناهش را بخشیده باشیم و بخواهیم با او آشتی کنیم، باید چه کار کنیم؟ مادرم کمی فکر کرد و با لبخندی پروقار و بزرگ منشانه گفت: تا ببینیم کی هست! گفتم کسی که نمی‌خواهم اسمش را بگویم. ابن بار لبخندی پر معنی‌تر صورت پف کرده‌اش را که دانسته بودم عارضه‌ی آخرین روزهای بارداری است‌، روشن کرد و با تکان سر گفت: بستگی به اهمیت آن دوست و موضوع دارد... اگر خیلی مهم باشد پیش ما اکدشانی‌ها رسم است که طره‌ای از گیسوانمان را با رشته‌ای طلا یا نقره می‌‌بافیم و برایش می‌فرستیم.

در راه احساس غریبی داشتم. دلم می‌خواست زار بزنم. فکر می‌کردم همه، به خصوص بهاءالدین و کرامانا بدجوری نگاهم می‌کنند. از علاءالدین که مقصر اصلی بد حالی‌ام بود و همه اتفاقات زیر سر او بود نفرت داشتم و ابدا نگاهش نمی‌کردم. وقتی می‌دیدم زنجره‌ها (جیرجیرک‌ها) به جایم زار می‌زنند و آسمان غروب را در طول راه می‌انبازند، لذت غمگینانه‌ای می‌بردم. صدا، صدای حال من بود: بی‌معنی و مبهم و غم‌انگیز و بی‌آغاز و فرجام.

میس سین
۱۳۹۹/۱۰/۲۲

توی توضیحات کتاب اومده که این کتاب رو به چه کسانی پیشنهاد میکنید و پاسخ داده شده که به همه افرادی که به تاریخ علاقمندند! در ابتدای توضیحات کتاب هم گفته شده که این ماجرا بیشتر داستانیست تا واقعیت! خب

- بیشتر
Fatemeh Kiayi
۱۴۰۰/۰۸/۲۸

این کتاب به هیچ عنوان درست نیست... خانم سعیده قدس با خشم و کینه این کتاب رو نوشته و مبنای تاریخی ندارد. بهتره جای این داستان سیاه، ملت عشق رو دوبار خوند، هردوتاش تخیلیه... چه بهتر که کتابی که حال روح

- بیشتر
کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
۱۴۰۰/۰۹/۰۱

نویسنده مغرضانه نگاشته... چطور با شمس و کیمیا و مولانا در دنیای واقعیت مواجه خواهد شد و پاسخ خواهد داد؟ واقعا متاسفم.... غرض ورزی تا چه حد

Ali
۱۴۰۰/۰۳/۳۱

تنها نکته‌ی مثبتی که میتونم بگم از خوندن این کتاب عایدم شد، دید جدیدی از زندگی فلاکت بار زن در اعصار گذشته بهم داد که واقعاتراژدی طور بوده.

کاربر ۱۵۶۹۶۲۷
۱۳۹۹/۰۹/۰۴

من از این نویسنده محترم گله دارم که الیف شافاک یک ترک در ملت عشق شمس را یک عارفی که چشم سوم دارد و آینده انسانها را میبیند و به ماوراء الطبیه دسترسی دارد معرفی میکند و یک ایرانی را

- بیشتر
negarina93 Fathi
۱۴۰۰/۰۴/۲۵

با توجه به آثار دیگری چون پله پله تا ملاقات خدا و کتاب من آن توام مرا به من باز مده و ..... تصویری که از شمس در این کتاب وجود داره کمی متفاوت و حتی کمتر دوست داشتنی هست من

- بیشتر
پریا
۱۴۰۰/۰۲/۰۹

اگردوست داریدکتابی زیبا ودلنشین توامباوواقعیت که ازمنابع واقعی ودرست استفاده شده ونویسنده مولوی راکاملابلداست کتاب”رومی”رامطالعه کنید..کتاب نه تنها مولوی را معرفی میکندبلکه ادرس های درست ازتاریخ،ادبیات وشخصیتهاییکه مولانا تحت تاثیرشان بوده به خواننده منتقل میکند.

کتاب خوان
۱۳۹۹/۰۹/۱۳

هم این کتاب وهم کتاب ملت عشق رو توصیه می کنم بخوانید چون هر دو کتاب از زاویه دید های مختلف نوشته شده است نکته آخر اینکه این کتاب تناقض هایی با کتاب ملت عشق داره برای نمونه در این

- بیشتر
yasaman Li
۱۴۰۰/۰۸/۲۸

این کتاب حدود ۱۰ سال پیش خوندم .. جذاب بود اما غم انگیز 😁 برای من‌ نوجوان ۱۳ سال اون روزا حس منفی شدید تا مدت ها داشتم

کاربر ۷۱۴۸۱۵۲
۱۴۰۳/۰۷/۲۵

من کتاب رو‌خوندم..این کتاب اون روی سکه است ...هیچ کس نمیتونه تاثیر شمس روی مولانا رو نادیده بگیره...همچنین اشعار جهانی مولانا که برای خوندن هر خط اش باید دایره المعارفی داشته باشی....اتفاقا نویسنده ی داستان خانم سعیده قدس کم کسی

- بیشتر
ایرانی‌ها نگاه روشنی دارند. طرح چهره‌شان طوری‌ست که گویا همیشه لبخند می‌زنند، حتی اگر از کسی خوششان هم نیاید؛ و تو هیچ‌گاه نمی‌توانی مطمئن باشی درباره تو چه فکر می‌کنند.
Mary gholami
خدا خود عشق است. کدامین معشوق می‌تواند گفت «صدبار اگر توبه شکستی، بازآ»؛ و مگر نه این فقط حرف عشق است، و عاشقی که حسرت آن معشوق دارد که خود را در خورد چنین عاشقی بیاراسته است و راه او را بر خود هموار کرده است؟
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
او در این خیال و غرور باطل بود که عشق را فدای ایمان کرده است باید به او می‌گفتم ایمانی‌که عشق را ممنوع کند، ایمانی که حق‌طلبی را خفه کند، خضوع به شیطان است.
میس سین
ایمانی‌که عشق را ممنوع کند، ایمانی که حق‌طلبی را خفه کند، خضوع به شیطان است. ایمان باید زایندهٔ عشق باشد. باید موجب وصل شود. باید موجد شادی باشد. راه به آشنایی بگشاید. ریشهٔ مصیبت و فراق را بخشکاند. اُف برمؤمنان غافل از عشق.
Mary gholami
هرکس با خلوص نیت مرادی از او بخواهد، به آن خواهد رسید و اگر نرسد نیز حتمآ مصلحتی درکار بوده است.
یك رهگذر
بچه که هستند، گنجشک‌های کوچک پرتحرک و پرحرف را می‌مانند؛ مثل ملکه خاتون. بزرگ‌تر که می‌شوند، پروانه‌اند ساکت و مرموز و کنجکاو ـ از این در به آن در می‌زنند تا رمز و راز زندگی را دریابند؛ شبیه هدیه خاتون، خواهر فاطمه خاتون. و بعد از بلوغ، حتی تا چندی پس از وصلت، طاووس‌اند: مستِ جمال و عزت معشوقگی؛ می‌خرامند، مثل فاطمه خاتون. و بعد که مادر می‌شوند و بچه می‌آورند، مثل ماکیان، قلنبه و بی‌قرار می‌شوند و همواره در نگرانی آب و دانه‌اند؛ مثل گوهرخاتون و مادرم. و وقتی بچه‌هایشان بزرگ می‌شوند، یک چند غازهای چاق و پرمدعایند و با صداهای کلفت و بدن‌های سنگین، مرتب این طرف و آن طرف می‌روند و فرمان می‌رانند و می‌پندارند که با تجربه‌ای که پشت سر دارند، همه چیز را بهتر از همه می‌دانند؛ مثل کراماناخاتون؛ که اگرچه بچه نیاورد، ولی برای فرزندان خداوندگار، مادری کرد برهیچ‌کس معلوم نیست چه‌گونه این غازهای فربه و مغرور، رفته‌رفته به کلاغ‌های بداخلاق وبدصدا و تکیده بدل می‌شوند و دایم در زباله‌های زندگی مردم به دنبال نشانی از رسوایی می‌گردند؛ یا چشم می‌دوزندکه در کجایی، بیماری محتضر یا پیکری مرده بیابند و به نشخوار نواله‌ای شیون و زاری سردهند؛ مثل مامی. غم‌انگیزتر این که دوران پروانه‌ای و طاووسی چه کوتاه و زودگذر است، مثل خواب و خیال روزهای کلاغی درازتر و بی‌پایان می‌شوند، مثل شب یلدا.
H.H.
نمی‌دانم چرا همهٔ انسان‌هایی که بیش‌تر ادعای زهدوتقرب دارند، بیش از همه از مهربانی‌ها بی‌خبرند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
عشق از قلندر مست و بی‌پروایی که او بود، گدایی جبون و محتاج نیم‌نگاه معشوق که جز به ملامت چشم بر او نمی‌دوخت ساخته بود.
alireza
پای استدلال نه در عشق که در نفرت هم چوبین بود
alireza
«هزارسال کشف‌وشهود خانقاه، کار یک روز زندگی میان عوام را نمی‌کند». طلبه باید به میان مردم درآید و سیر منازل در عمل کند، نه در خلوت، که گاه همهٔ شهود آن ارزنی نمی‌ارزد...
کاربر ۱۵۶۹۶۲۷
تعداد اسیرانی که اصلا نمی‌دانند اسیرند بیش از اسیران واقعی‌ست.
یك رهگذر
روحِ انباشته از ترس، هرگز مزرعه سنبله‌های زرّین امید نخواهد شد. ترس مردابی است که در آن فقط مارهای سیاه و ترنجیدهٔ دروغ و پستی و خودفروشی نمو می‌کنند
یك رهگذر
کشف کرده بودم که انسان‌ها در برابر آدم‌های تیره‌بخت به طرز مسخره‌ای دست‌پاچه می‌شوند و سبعیت‌شان کاستی می‌گیرد، درست برخلاف وقتی که آدم خوشحال و خوش‌بخت است. در این صورت دایم به پروپایت می‌پیچند تا ثابت کنند آن‌طورها هم که فکر می‌کنی خوش‌بخت نیستی.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
همه چیز در زمین میراست و از همه زود میراتر همین عشق زمینی است که ما را هم مدتی این چنین بازیچه کرد؛ چون همه رنگ بود.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
او آموخته بود که مردان بر عذری ملیح تکیه دارند که «بشر جایزالخطاست»، اما کوچک‌ترین مسامحه زن، او را درهردو سرا به دار صدها مکافات می‌آویخت.
میس سین
هروقت هر بیابانگردی تنبانش را بالا بکشد و بر گُردهٔ اسبی بپرد، عزم خاک زرخیز و مظلوم ایران را خواهد کرد تا انبانش را از نان مردم آن‌جا پر کند.
میس سین
چه خوش گفته است آن شیخ کامل به آن دیگری که در پس کوه‌ها در بیابانی عزلت گزیده بود و طی منازل می‌کرد: اگر راست می‌گویی و زهره داری و اگر انسان کامل خواهی شدن، به میان انسان‌ها باید آمدن، و گرنه در میان ددان که خود انسان کاملی.
ونوشه
بعدها پس از زندگی در حرم فهمیدم که زودرنجی از خصوصیات ایرانی‌هاست.
Mary gholami
بسا معشوق‌ها که چون در سودای عشق نبودند، رنج‌ها دادند و هم کشیدند. لیک، این حال، هرگز برهیچ عاشق نرفت.
یك رهگذر
عشق چیره بر وجود عاشق است و نه الزامآ برمعشوق. تفریق، میان معشوق و عشق و عاشق شدنی است، اما میان عاشق و عشق محال است. معشوق می‌تواند عاشق باشد یا نباشد، می‌تواند حتی خبری‌ش از عاشق نباشد
یك رهگذر

حجم

۲۹۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

حجم

۲۹۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان