دانلود و خرید کتاب صوتی کیمیا خاتون
معرفی کتاب صوتی کیمیا خاتون
کتاب صوتی کیمیا خاتون نوشتهی سعیده قدس است و با گویندگی پروین محمدیان توسط انتشارات آوانامه منتشر شده است. کیمیا خاتون سرگذشت دختری را روایت میکند که علیرغم میل باطنی مجبور به وصلت با شمس میشود و اتفاقات سختی را از سر میگذراند. این کتاب صوتی را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی کیمیاخاتون اثر سعیده قدس
کتاب کیمیا خاتون اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر چشمه منتشر شد و به چاپ چهلوچهارم هم رسید. کیمیا خاتون پس از انتشار بهمدت دوازدهماه در صدر پرفروشترین کتابهای ایران بود. بعد از مدتی به زبان ترکی هم ترجمه شد و در ترکیه هم جزو آثار پرفروش شد. این اثر در سال ۲۰۰۵ جایزهی کتاب سال پروین اعتصامی را از آن خود کرد و در سال ۲۰۱۱ به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد.
سعیده قدس، نویسندهی کتاب صوتی کیمیا خاتون، از سفری میگوید که باعث شد ایدهی این داستان در ذهن او شکل بگیرد. او وقتی به پاکستان سفر کرده بود به دیدن مقبرهای میرود که بنا به روایتی مقبرهی شمس تبریزی است، اما به گمان وی مقبرهی شمس باید جایی در ترکیه باشد. همین شک و تردید باعث میشود تصمیم بگیرد دربارهی شمس بیشتر تحقیق کند. این تحقیق باعث میشود ابعاد دیگری از زندگی شمس هم نمایان شود. زمانی که بین تاریخ در جستجوی شمس بود، متوجه ردپایی از دختری ایرانی در زندگی او میشود. دختری به نام کیمیا خاتون. حالا تحقیق رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد و معطوف به این دختر میشود. در نهایت، نتیجهی جستوجو و کنکاش نویسنده، به کتاب «کیمیا خاتون» ختم میشود. کتابی که حرف و حدیثهای بسیاری را با خود به همراه داشت.
خلاصه داستان
کیمیا خاتون دختر محمدشاه ایرانی و کراخاتون است. بعد از اینکه محمدشاه درگذشت، کراخاتون با مولانا ازدواج کرد. مولانا هم یک سال پیش، همسرش را از دست داده بود و به همراه دو پسرش، علاءالدین و بهاءالدین زندگی میکرد. چند سالی که از ازدواج کراخاتون با مولانا گذشت، شمس تبریزی وارد زندگی مولانا شد و داستانهای عجیبی را با خود به همراه آورد. شیخی که همیشه پای منبر و مسجد بود را با خود به حلقهی عارفان و مجالس سما برد. اما این همهی ماجرا نبود.
در گوشهای از تاریخ، دختری به نام کیمیا خاتون قرار دارد که بین داستانهای شمس و مولانا گم شده است. دختری که شمس در خانهی مولانا میبیند و دلباختهاش میشود. شمس در آن روزگار و وقتی به قونیه رسیده بود، شصتسال سن داشت و کیمیا خاتون دخترکی نوجوان بود. زمانی که شمس بحث خواستگاری را نزد مولانا پیش میکشد، او با کمال میل قبول میکند، ولی در دل اهل خانه آشوب و نگرانی به پا میشود. کیمیا خاتون راضی به این وصلت نیست. پیش از این اتفاق، او و علاءالدین به هم دلبسته شده بودند، اما وقتی میبیند هیچ تلاشی از سمت پسر صورت نمیگیرد، خود را تسلیم تقدیر میکند و به ازدواج با شمس راضی میشود، و این آغاز زندگی پرفرازونشیب و سخت دختر جوان میشود. راهی که سرانجامی عجیب و غیرمنتظره داشت...
چرا باید کتاب صوتی کیمیا خاتون با صدای پروین محمدیان را بشنویم؟
شنیدن یک رمان صوتی همیشه جذاب است. علاوهبر آن، بد نیست با داستانی که از دل تاریخ روایت میشود آشنا شویم و سرگذشت دختری را بشنویم که حرفهای زیادی برای گفتن داشت.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
به افرادی که به خواندن رمانهای تاریخی ایرانی علاقهمندند و دوست دارند داستانی را بشنوند که کمتر به آن پرداخته شده است، پیشنهاد میکنیم این کتاب صوتی را بشنوند.
درباره سعیده قدس
سعیده قدس متولد ۱۳۳۰ در تهران است. او کارشناسی خود را در رشتهی جغرافیا با گرایش سیاسی، در دانشگاه تهران گرفت. بعد از گرفتن مدرک، کار خود را در ادارهی دخانیات، و بهعنوان کارشناس برنامه و بودجه شروع کرد. پس از مدتی نیز تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد، در رشتهی جامعهشناسی شهری ادامه داد.
او فعالیتهای نیکوکارانهی بسیاری نیز انجام داده است و یکی از بنیانگذاران مؤسسه خیریهی حمایت از کودکان سرطانی (محک) است.
خانم قدس به زبانهای آلمانی و انگلیسی تسط کامل دارد و در فهرستی که روزنامهی وال استریت ژورنال برای ۵۰ زن برتر سال ۲۰۰۸ معرفی کرد، با رتبهی ۴۵ یکی از افراد این لیست بود.
ژانر و ردهبندی سنی کتاب
کتاب صوتی کیمیا خاتون مخصوص گروه سنی بزرگسال نوشته شده است و ژانری تاریخی دارد.
آیا روایت و داستان کتاب صوتی کیمیا خاتون واقعی است؟
نویسندهی کتاب دربارهی صحت وقایع میگوید که به تاریخ کاملاً وافادار بوده است. او به جهت حساسیت موضوع و پرداختن به دو شخصیت مهم تاریخی، مولانا و شمس، بیش از بیست بار داستان را بازنویسی کرد تا مبادا ناخواسته باعث تجاوز به ساحت تاریخ شود. قدس میگوید تا جایی که امکان داشت از منابع موثق تاریخی استفاده و جاهای خالی را با قدرت خیال پر کرد. او بیشتر از آثار افرادی چون افلاکی، سپهسالار و زرینکوب برای نگارش داستان استفاده کرد. هرچند خانم قدس تأکید میکند علیرغم تحقیقات گسترده و استفاده از منابع موثق، این اثر را نمیتوان یک اثر تحقیقی و مرجع تاریخی به شمار آرود. او تمام تلاش خود را به کار برد تا از محدودهی تاریخ فراتر نرود، ولی گاه هم دست به خیالپردازیهایی زد و در جایی نوشت: «سعی کردهام چون به ساحت دو ابرمرد فرهنگ و ادب این سرزمین گام میگذارم به حکم ادب از محدودهی واقعیت فراتر نروم، هرچند که پای اسب خیال را کسی نمیتواند ببندد.» اما بههرحال عدهای این روایت را معتبر ندانستهاند.
نقد کوتاهی بر کتاب
برخی، نویسنده را محکوم کردهاند که با عقایدی فمینیستی این کتاب را به نگارش درآورده است. او شمس را پیرمردی بدخلق و حسود معرفی کرده است که حقیقت عشق را بههیچوجه درک نکرده و چیزی از آن نمیداند. در مقابل، دختری مظلوم را از دل تاریخ بیرون کشیده تا درد و رنجهای او را آشکار کند. هرچند سعیده قدس قاطعانه با این نظر مخالف است و میگوید بههیچوجه عقاید فمینیستی در این اثر وجود ندارد. او فقط سعی کرده است تاریخ را با زبان داستانی خود روایت کند.
محمدجواد اعتمادی، شمسپژوه و نویسندهی مقالات و کتابهای عرفانی در حوزهی اندیشه و جهانبینی شمس و مولانا نیز دربارهی این کتاب میگوید: «داستان شمس و مولانا با سخنان ناروا همراه شده است. برخی کتابها مانند کیمیا خاتون تصویر نادرستی از شمس و مولانا ارائه کردهاند.»
اما سعیده قدس بر این باور است که تلاش کرده داستانی تاریخی را روایت کند و روابط میان فرد و نظام اجتماعی آن دوران را به تصویر بکشد.
در بخشی از کتاب صوتی کیمیا خاتون میشنویم
هنوز مادرم تنها مشاورم بود. بیآنکه نیازی به توضیح زیادتر ببینم، از او پرسیدم: مادر! اگر با یکی قهر کرده باشیم و بعد گناهش را بخشیده باشیم و بخواهیم با او آشتی کنیم، باید چه کار کنیم؟ مادرم کمی فکر کرد و با لبخندی پروقار و بزرگ منشانه گفت: تا ببینیم کی هست! گفتم کسی که نمیخواهم اسمش را بگویم. ابن بار لبخندی پر معنیتر صورت پف کردهاش را که دانسته بودم عارضهی آخرین روزهای بارداری است، روشن کرد و با تکان سر گفت: بستگی به اهمیت آن دوست و موضوع دارد... اگر خیلی مهم باشد پیش ما اکدشانیها رسم است که طرهای از گیسوانمان را با رشتهای طلا یا نقره میبافیم و برایش میفرستیم.
در راه احساس غریبی داشتم. دلم میخواست زار بزنم. فکر میکردم همه، به خصوص بهاءالدین و کرامانا بدجوری نگاهم میکنند. از علاءالدین که مقصر اصلی بد حالیام بود و همه اتفاقات زیر سر او بود نفرت داشتم و ابدا نگاهش نمیکردم. وقتی میدیدم زنجرهها (جیرجیرکها) به جایم زار میزنند و آسمان غروب را در طول راه میانبازند، لذت غمگینانهای میبردم. صدا، صدای حال من بود: بیمعنی و مبهم و غمانگیز و بیآغاز و فرجام.
زمان
۱۷ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۹۸۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۷ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۹۸۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاباتون خیلی گرونه
گوینده بسیار عالی ست. اما افسوس که شمس را نه فقط نویسنده بلکه بسیاری مدعیان دیگر هم درک نکردند
سلام من بیش از صدها کتاب صوتی وپادکست شنیده ام ،کتابی زیبا و اجرایی تحسین بر انگیز بود.درآخر توصیه میکنم کتابهای همراه در این موضوع را هم برای درک بهتر پیشنهاد بدهید(شمس خاموش-ملت عشق)
سلام ای کاش کمی بهتر در این کتاب به شخصیت انسانهای والایی چون مولانا و شمس بخصوص شمس تبریزی پرداخته میشد، رمان بیشتر حول زندگی در یک حرمسرای خشک و منزجر کننده بود تا پرداختن به احوالات و روحیات بزرگان...
صداشو دوست ندارم انگار دکلمه میگه تا داستان...
کتاب خوبی بود ولی برداشتهای شخصیه نویسنده نسبت به سمش درش مشهود بود. فقط یه سوال باقی میمونه اگر کسی میدونه راهنمایی کنه، تو کتابهای دیگه مثل ملت عشق میخونیم کیمیا خودش عاشق شمس میشه و اصلا داستان زندگیه مشترک
من این رمان رو دوست داشتم. لحظه به لحظه با کیمیا درد کشیدم و به انتظار روزهای خوب پیش رفتم اما افسوس... دو سال پیش خوندم اما هنوز تصاویرش زنده جلوی چشم هامه.
اصلا کتاب جالبی نیست.جملات سخت و سنگینی داره.ارتباط برقرار کردن با این کتاب و این داستان با توجه به توصیفات اغراق آمیز و بیش از حد حالات روحی کیمیا و طبیعت و انسانهای اطراف او بسیار خسته کننده هست. کتاب
برای افسانه پردازی خوبه اما اصلا با تاریخ منطبق نیست
کتاب بسیار زیباست و دوست داشتنی که ارزش وقت گذاشتن رو داره