کتاب گذر از زمستان
معرفی کتاب گذر از زمستان
کتاب گذر از زمستان، نمایشنامهای خواندنی و جالب از یاسمینا رضا، نویسندهی نمایشنامهی مشهور خدای کشتار است. کتاب گذر از زمستان را با ترجمهای روان و عالی از پویا وکیلزاده و پیام خرامش در اختیار دارید.
دربارهی کتاب گذر از زمستان
کتاب گذر از زمستان دومین اثری است که یاسمینا رضا در حیطهی ادبیات نمایشی نوشته است. داستان گذر از زمستان در سال ۱۹۸۵ اتفاق میافتد. در کوهستانی در سوئیس و در مکانی واحد که باغ یک پانسیون در استراتِن (Stratten) است. گذر از زمستان حول روابط افراد خانوادهای است که با هم زندگی میکنند. خبر مرگ یکی از افراد فامیل میرسد و حالا قوم و خویشها باید برای مراسم او از محلی که دور هم جمع شدهاند، بروند. اما کورت بلینسک که همراه همسرش برای مراسم خاکسپاری نرفته است، دنبال راهی میگردد تا به یکی از افراد حاضر در آنجا نزدیک بشود...
کتاب گذر از زمستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب گذر از زمستان برای دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نوشتههای یاسمینا رضا، کتابی جذاب و خواندنی است.
دربارهی یاسمینا رضا
یاسمینا رضا در ۱ مه ۱۹۵۹ در پاریس از پدری نیمه ایرانی و نیمه روس، و مادری مجارستانی متولد شد. یاسمینا رضا کار حرفهای را با بازیگری آغاز کرد. او در سال ۱۹۸۷، نخستین نمایشنامه خود با نام گفتگوهای پس از خاکسپاری را نوشت که با موفقیتی چشمگیر مواجه شد و جایزه مولیر را از آن خود کرد. پس از آن مسخ کافکا را برای اجرایی از رومن پولانسکی ترجمه کرد و دوباره جایزه مولیر را کسب کرد. در سال ۱۹۹۴ با نمایشنامه هنر به اوج شهرت رسید که در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه تونی شد. چند سال او اولین رمان خود به نام حرمان را نوشت. از آثار مشهور او میتوان به گفتگوهای پس از خاکسپاری، خدای کشتار، مرد اتفاقی و اندوهی ژرف اشاره کرد. یاسمینا رضا را موفقترین نمایشنامهنویس دههٔ آخر قرن بیستم فرانسه میدانند.
بخشی از کتاب گذر از زمستان
سوزان: سِحرانگیزه...
اِما: سِحرانگیزه...
(چند لحظه سپری میشود.)
سوزان: اونا میگفتن همه چی مرتبه. به نظر شما چمنها کوتاه شده؟
اِما: توی رومانی، قبل از اینکه جنگ شروع بشه، ما یه کلبهٔ چوبی توی سینایا داشتیم، نزدیکِ براشوو. منظرهای که از پنجرهٔ اتاقم میدیدم، یه چیزی شبیه همین منظره بود. پدرم همیشه بعد از طوفان و رعدوبرق، من و اَونِر رو بیدار میکرد تا هوای تازه استشمام کنیم. نصفهشب میتونستیم بعد از طوفان و رعدوبرق با لباس راحتی بریم روی تراس و هوا بخوریم...
سوزان: گفتید طوفان و رعدوبرق؛ من دیشب هرکاری کردم نتونستم بخوابم. نشستیم با هم اسکرابل (scrabble)۲ بازی کردیم. من و بالین یه طرف، بلِنسک هم یه طرف!
اِما: چه زجری کشیدین!
سوزان: کورت بلِنسک با هفت تا حرف شروع کرد، بعد رسیدیم به یه کلمه که با «x» شروع میشد و فقط اون بلد بود، ما هم شروع کردیم به تقلب کردن! البته کارِ من بود، هی حروف رو دستکاری میکردم. خلاصه همون لحظه که دوباره شانس بهمون رو کرد، خدمتکار هتل اومد و گفت که تلفن با شما کار داره. خبر رسید که دختر عموی وِوی (Vevey) مرده. اینجوریه دیگه، هر کی یه خونوادهٔ بزرگ داشته باشه، همیشه یه مرگ و میری هم داره!
حجم
۱۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه