کتاب آن ماری الهه زیبایی
معرفی کتاب آن ماری الهه زیبایی
کتاب آن ماری الهه زیبایی نوشتۀ یاسمینا رضا و ترجمۀ محمدجواد کمالی و شکوه خداداد حسینی است. این رمان را انتشارات هوما منتشر کرده است.
درباره کتاب آن ماری الهه زیبایی
کتاب آن ماری الهه زیبایی حاوی داستانی در قالب رمان و به قلم یاسمینا رضا است که زندگی و حرفهٔ «آن ماری» را دنبال میکند. آن ماری پس از بزرگشدن در فرانسه، با شکلهایی از بازیگری روبهرو میشود. او در ۱۹ سالگی برای تست بازیگری به پاریس سفر میکند. آنجا با هنرپیشهٔ معروفی به نام «ژیزل فایول» آشنا میشود که منبع تأثیر و شیفتگی او میشود. آن ماری با حرکت به جلو و عقب در زمان، نقشهای متعدد خود را روی صحنه زنده میکند و از نقشهایی که از او گذشتهاند، ابراز تأسف میکند. او در توصیف خانوادهاش میگوید شوهرش کسلکننده و منظم است، اما بهنحوی خوب و اینکه پسرش بدون شک ارزانترین کوزه را پس از مرگش خواهد خرید. همانطور که او پیر میشود و بهسمت پایان زندگی خود پیش میرود، نتیجه میگیرد که افراد بهعنوان آدمهای کوچک شروع میکنند و در نهایت آدمهای کوچکی هستند. آن ماری اغلب به خودْ سومشخص اشاره میکند؛ انگار که او شخص دیگری است.
خواندن کتاب آن ماری الهه زیبایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به رمان کتابی جذاب و خواندنی است.
درباره یاسمینا رضا
یاسمینا رضا در یک می ۱۹۵۹ در پاریس از پدری نیمهایرانی و نیمهروس و مادری مجارستانی به دنیا آمد. کار حرفهای را با بازیگری آغاز کرد. در سال ۱۹۸۷، نخستین نمایشنامهٔ خود با نام «گفتوگوهای پس از خاکسپاری» را نوشت که با موفقیتی چشمگیر مواجه شد و جایزهٔ «مولیر» را از آن خود کرد. پس از آن «مسخ» به قلم فرانتس کافکا را برای اجرایی از «رومن پولانسکی» ترجمه کرد و دوباره جایزهٔ «مولیر» را کسب کرد. در سال ۱۹۹۴ با نمایشنامهٔ «هنر» به اوج شهرت رسید و در سال ۱۹۹۸ برندهٔ جایزهٔ «تونی» شد. چند سال بعد، نخستین رمان خود به نام «حرمان» را نوشت. از آثار مشهور او میتوان به «خدای کشتار»، «مرد اتفاقی» و «اندوهی ژرف» اشاره کرد.
بخشی از کتاب آن ماری الهه زیبایی
«خانم، من اهل سنسوردان ژِر هستم، خطهای که مردمش درازکش نمیمانند. بچه که بودم، معادن زغالسنگ و کمپانی تئاتر پروسپر ژینو در سنسوردان ژِر هنوز فعال بودند. بازیگران سنسور را میدیدیم که در شهر رفتوآمد میکردند. آنها تنهایی یا دوبهدو در میدان قدم میزدند؛ بهخصوص یکشنبهها بهخاطر بازار آخر هفته.
همواره میتوانستم اسم همهشان را بگویم. داشتم برای خودم زمزمه میکردم:
آرمان شوال، پروسپر ژینو، مادلن پوگلیریَن، دزیره گوئلد، ژرژیا گلازِر، اودت اردونو.
همهشان را خوب میشناختم. جستوخیزی میکنم. البته کمی.
بله...
از خودم پرسیدم آیا بعد از اینکه بدنم را سوزاندند، پروتز تیتانیوم را نیز با خاکسترم در کوزه میگذارند؟
خانم، آنها که سوادش را دارند، میگویند روح فوراً از بدن خارج میشود و تو قادر خواهی بود خودت را ببینی.
خودت را خواهی دید که به زیرزمین میروی تا محصور بشوی، برای همین چیزهاست که میگویم سوزانده شوم.
میدانید، زندگی شادی داشتم، تمام زانوی من از جنس تیتانیوم است، آنها فقط کشکک زانویم را برایم باقی گذاشتند.»
حجم
۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
نظرات کاربران
این نمایشنامه هم یکی از کارهای خوب یاسمینا رضاست که ارزش خواندن دارد.نثر رضا در عین سادگی حاوی مطالب پیچیده فلسفی زندگی مدرن امروزی ست.روابط بین زنان در این اثر به خوبی نشان داده می شود.از خواندنش لذت بردم.