کتاب معرکه
معرفی کتاب معرکه
لوئی فردینان سلین در کتاب «معرکه» روایتی مستند از یک سربازخانه را با قلمی عامیانه و طنزپردازانه نوشته است. داستان در طول شب با ورود سربازی داوطلب به هنگ سواره نظام و رودررو شدن او با مافوق و هم خدمتهایش آغاز میشود و تا صبح روز بعد ادامه دارد.
خلاصه کتاب «معرکه»
سرباز داستان «معرکه» که روز اول خدمتش در ارتش است، مدام تحقیر میشود و در معرض توهین و فحاشی قرارمیگیرد، او با اینکه با سرجوخهی بد دهان و زورگویش حرف نمیزند و اعتراضی نمیکند اما در درونش غوغایی است. لحن داستان سلین، خشن، عامیانه و نظامی است.
بسیاری از بزرگان ادبیات کتاب «معرکه» را با اهمیت میدانند چون به نظر میآید اتوبیوگرافی فردینان سلین است.
کتاب «معرکه» برای چه کسانی مناسب است
این اثر که روایتی مستند اما داستانگونه از جنگ و خشونتهای آن است برای علاقهمندان به ادبیات ضد جنگ جذاب خواهد بود.
درباره «لویی فردینان سلین»
لوئی ـ فردینان دتوش در ۲۷ ماه می سال ۱۸۹۴ در کوربه ووا، حومهٔ پاریس، بهدنیا آمد. کودکی او در پاریس سپری شد، مدتی را در آلمان و انگلستان سپری کرد. در سال ۱۹۱۲ به ارتش پیوست و در اثر جراحت معلول شد. مدرک دیپلم متوسطهاش را در سال ۱۹۱۹ گرفت، پس از آن به تحصیل در رشتهٔ پزشکی در رِن و پاریس مشغول شد و در سال ۱۹۲۴ از پایاننامهاش دفاع کرد. سفر به انتهای شب اولین رمانش بود ک در سال ۱۹۳۲ منتشر شد و جایزه تئوفر رنودو را دریافت کرد.در سال ۱۹۳۶ دومین رمانش، مرگِ قسطی به چاپ رسید. در سفری به شوروی هجونامهٔ ضدکمونیستی من مقصرم را نوشت. پس از آن در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ مواضع ضد یهود او رنگ جدیتری به خود گرفته و موجب انتشار هجونامههای هیچ و پوچ برای یک قتل و مدرسهٔ اجساد شد.این کتاب موجب شد تا طرفداران فاشیسم بهصورت رسمی از او حمایت کنند. با آغاز جنگ به عنوان پزشک شروع به کار کرد. در سال ۱۹۴۱ اوضاع وخیم را منتشر کرد. با سقوط دولت فرانسه، در بیان دیدگاههایش آزادی یافت و رسماً یکی از ضدیهودها شد و بههمین علت با گشتاپو همکاری کرد.در سال ۱۹۴۴ نیز گروه آدمکها را منتشر کرد. با شکست آلمان سلین به کپنهاک فرار کرد و تا سال ۱۹۵۱ بهعنوان یک تبعیدی، در آلمان و دانمارک زندگی کرده و در همانجا به زندان افتاد. در همین سالها سحر و خیال زمانی دیگر و معرکه را نوشت. بالاخره در سال ۱۹۵۱ به دلیل حضور دلاورانه در جنگ جهانی اول مورد عفو قرار گرفته و فرصت یافت تا تبعیدگاه خود، دانمارک را ترک کند و به فرانسه بازگردد. سلین سرانجام در جایی بهنام مودون در مناطق بالای رود سن مقیم شد و مابقی آثارش را نوشت. او در اولین روز ماه ژوئیهٔ سال ۱۹۶۱ درگذشت و در گورستان مودون آرام گرفت.
جملاتی از کتاب «معرکه»
«هر تکونی که میخوردیم، پردهها اینور اونور میشدن... با هر کلکی بود بالاخره رسیدیم جلوِ این یکی اصطبل... همین که دست لارسی بود...
حمله کردیم سمت در، همه باهم، کلّ گروه، طرف لنگهٔ در که زیادی بزرگ بود. هوو! هیسّ... لاش وا میشه... میریزن تو... نفس نفس میزنن... خیس آبن... همه زیر سقفای قوسدار، دنبال یهجای خشک. بالاخره تموم شد! نفس راحت کشیدیم!... لامبلوش دستور میداد، ولی سر و صدا اونقدر زیاد بود که اصلاً نمیشد صداشو شنید.»
حجم
۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
نظرات کاربران
یکی از هجوترین کتابهایی است که خواندهام! داستان (اگر بشود اسمش را داستان گذاشت) شب اول در سربازخانه ارتش است، حدود جنگ جهانی اول در فرانسه. و کل کتاب جز فحش و توصیف محتویات تخلیهشدهی رودههای انسان و حیوان چیز
حیف نام سلین که بر روی کتاب بود، نمیدونم خلاصه شده بود یا سانسور یاهرچیزدیگه، که جز بینهایت فحش وناسزا حرف دیگری نبود.