دانلود و خرید کتاب صوتی رد گم
معرفی کتاب صوتی رد گم
رد گم اثری به قلم آلهخوکارپارنتیه است.
این کتاب توسط ونداد جلیلی ترجمه شده است و نشر آوانامه نسخه صوتی این کتاب را در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
این اثر جایزه بهترین کتاب خارجی را در سال ۱۹۵۶ در فرانسه دریافت کرده است.
دربارهی کتاب رد گم
رد گم اثری از آلهخوکارپانتیه نویسندهی شهیر کوبایی است. رد گم را به نوعی پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین میدانند. ونداد جلیلی که این کتاب را به فارسی برگردانده است، کار نویسنده، آلهخوکارپانتیه را مثل کار نیما با شعر نوی فارسی میداند. رمان رد گم تصویری جالب و زیبا از زندگی یک هنرمند بازمانده از کار و در میان روستایی در دل جنگلهای آمریکای لاتین را به ما نشان میدهد.
کتاب رد گم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
رد گم برای علاقهمندان به آثار آمریکای لاتین و دوستداران رمانهای خارجی، جالب توجه است.
دربارهی آلهخوکارپانتیه
آلهخوکارپانتیه در ۲۶ دسامبر ۱۹۰۴ در سوئیس متولد شد. بعدها به دلیل علاقهی پدرش به فرهنگ اسپانیای همراه با خانواده به کوبا مهاجرت کردند. او در زندگیاش به کارهای زیادی مثل روزنامه نگاری و موسیقیشناسی پرداخت و کنسرتهای زیادی هم برپا کرد، اما شهرت او بیشتر به خاطر کارهای ادبی او است.
او در طول زندگیاش جوایز و افتخارات بسیاری دریافت کرد:
در سال ۱۹۵۶ جایزهٔ بهترین کتاب خارجی برای رمان رد گم (فرانسه)
در سال ۱۹۷۵ دکترای افتخاری از دانشگاه هاوانا (کوبا)
در سال ۱۹۷۵ جایزهٔ بینالمللی آلفونسو ریس (مکزیک)
عوضیت افتخاری در دانشگاه کانزاس (ایالات متحدهٔ آمریکا)
جایزهٔ جهانی چینو دل دوکا (فرانسه)
در سال ۱۹۷۷ جایزهٔ سروانتس (اسپانیا)
در سال ۱۹۷۹ جایزهٔ مدیسی برای نویسندگان خارجی (فرانسه)
کارپانتیه در ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ در فرانسه درگذشت.
جملاتی از کتاب رد گم
اتوبوس از شیب بالا میکشید، محورهاش ناله میکرد، باد ِسرد را شیار میزد و در آستانهی پرتگاهها چنان رعشه میگرفت و بهسختی حرکت میکرد که انگار هر شیب را به بهای آسیبی شدید به چارچوب لکندهاش پشت سر میگذارد. چارچرخهی محزونی با سقف سرخرنگ بود که از شیبها بالا میرفت و بالا میرفت، وزناش را بر چرخهاش میانداخت و خود را در میانهی دیوارههای تقریباً قائم ِتنگه راست نگه میداشت. اتوبوس انگار میان کوههای گردنفراز که مدام بلندتر میشد، آب میرفت. اکنون نور خورشید بر قلهی کوهها میسایید، قلههای دوطرف تکثیر میشد، نوکشان تیزتر میشد و هیبتشان هراسآورتر. تیغهی کوهها همچون تبرهایی سیاه و عظیم جلو باد قامت میافراشت و باد در گذرگاهها زوزهیی ابدی میکشید.
مقیاس هرچه اطرافمان بود چندبرابر میشد و همهچیز بهصراحت بر تناسبی تازه تاکید میکرد.
این شیب ِپرپیچوخم که تمام شد خیال کردیم به نقطهی اوج ارتفاع رسیدهایم اما میان کوههای یخزدهیی که قلهشان بر قبلیها مشرف بود، شیب ِدیگری برابرمان پدیدار شد تیزتر و پیچاپیچتر از قبلی. اتوبوس سرسختانه بالا میرفت و در گذرگاهها هیچچیز جلوگیرش نبود، خویشاوندیاش به حشرات از صخرهها نزدیکتر بود و خود را بر پاهای مدورش جلو میکشید.
زمان
۱۲ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۶۸۹٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۲ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۶۸۹٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خواندن بسیار یکنواخت و خسته کننده. شخصیت اصلی هم هیچ جذابیتی ندارد