دانلود و خرید کتاب سکوت دریا ژان بروله (ورکور) ترجمه ژرژ پطرسی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سکوت دریا اثر ژرژ پطرسی

کتاب سکوت دریا

انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سکوت دریا

کتاب سکوت دریا اولین کتاب نویسنده فرانسوی، ژان مارسل بروله (ورکور) است که در جریان جنگ دوم جهانی، انتشارات «نیمه‌شب» آن را در سراسر فرانسه اشغالی پخش کرد. در پی آن، بروله هرچه می‌نوشت با نام مستعار ورکور و از طریق همین انتشاراتی به دست مردم می‌رساند. این کتاب با ترجمه ژرژ پطرسی منتشر شده است. 

درباره کتاب سکوت دریا

سکوت دریا مشهورترین و مهم‌ترین نوشته ورکور است که نماد مقاومت روحی فرانسویان در برابر اشغال‌گران شد. داستان روایت زندگی ورنون افسر روشنفکر آلمانی در خانه یک فرانسوی است که با فرزند برادرش زندگی می‌کند. ورنون موسیقی‌دان است و شیفته فرهنگ فرانسوی. او هر شب با صاحبخانه از افکار و احساساتش و از آشتی میان دو فرهنگ آلمانی و فرانسوی گفت‌وگو می‌کند. در نگاه ورنون جنگ می‌تواند این دو فرهنگ را به هم نزدیک کند و موسیقی و ادبیات را به هم پیوند بزند. اما میزبانان او چنین فکری نمی‌کنند. سرزمین‌شان اشغال‌شده است و خشمگینند و این خشم و عصبانیت را پشت سکوتی ممتد پنهان می‌کنند. این کار را آن‌قدر ادامه می‌دهند که ورنون خود متوجه پوچی تفکراتش می‌شود. 

در سال ۱۹۴۸، ژان پیر ملویل، فیلمی از روی این کتاب ساخت که از آثار درخشان و ماندگار سینمای جهان است. این فیلم در ایران به خاموشی دریا شهرت دارد و از اقتباس نمایشی‌ای با بازی خاطره اسدی، شهرام حقیقت‌دوست و علی‌رضا آرا اجرا شده است. 

این کتاب نماد مقاومت است، مقاومت سکوت مقابل کسانی که حتی نمی‌دانند درحال نابودی یک سرزمین و مردم آنند.

خواندن کتاب سکوت دریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات جهان با محور جنگ جهانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ژان مارسل بروله

ژان مارسل بروله، با نام مستعار ورکور، در ۲۶ فوریهٔ ۱۹۰۲ در پاریس به دنیا آمد و دهم ژوئن ۱۹۹۱ در همین شهر درگذشت.

او در اِکول آلزاسین تحصیل کرد و دیپلم مهندسی برق گرفت. ورکور علاقهٔ بسیاری به نقاشی داشت، ازاین رو آموزش‌های لازم را دید و به طور حرفه‌ای به کار تصویرگری و حکاکی پرداخت. او این کار را تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داد. پیش از جنگ، هنرمند چندان شناخته‌شده‌ای به حساب نمی‌آمد. در همان دوران، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۹، با نام راستین خود شش کتاب طنز منتشر کرد. از جملهٔ این کتاب‌ها می‌توان به دوزخ و تصاویر تضمین‌شدهٔ جنگ اشاره کرد. او یک کتاب کمیک‌استریپ هم نوشت، ازدواج آقای لاکونیک، که انتشارات پل هارتمن در ۱۹۳۱ منتشرش کرد و کانون ملی نقاشی متحرک فرانسه نیز در سال ۲۰۰۰ آن را تجدیدچاپ کرد. زندگی ورکور تا آغاز جنگ به همین سیاق گذشت. او پیش از جنگ از خدمت سربازی معاف شده بود، اما با شروع جنگ به ارتش پیوست و در عملیاتی پایش شکست. ورکور پس از معالجهٔ پایش به نهضت مقاومت پیوست. کار او این بود که اطلاعات و اخبار را به واحد فرانسهٔ سازمان اطلاعات انگلستان رد کند. در این زمان بود که ژان بروله نام مستعار ورکور را برای خود برگزید. ورکور نام فلات کوهستانی بلندی در دامنهٔ آلپ است. در سال ۱۹۴۱ و در دوران اشغال فرانسه، ورکور به اتفاق دوست نویسنده‌اش، پیر دولِسکو، و بانو ایوون پاراف انتشارات زیرزمینی نیمه‌شب را بنیان نهادند. هدف این انتشارات نشر آثاری بود که می‌توانست موجب بالارفتن روحیهٔ فرانسویان در آن روزهای دشوار و تاریک شود.

سکوت دریا نخستین کتابی بود که انتشارات نیمه‌شب انتشار داد و در سرتاسر فرانسهٔ اشغالی پخش کرد. در سال ۱۹۶۳ نامزد جایزهٔ هوگو برای بهترین رمان هم شد.

ورکور در سال ۱۹۸۵ دست‌به‌کار خلق یک رمان تاریخی شد:

آن بولین که داستان شخصیتی به همین نام است. قهرمان این کتاب در فکر ازدواج با هنری هشتم، پادشاه انگلستان، است تا بدین واسطه این کشور را از زیر سلطهٔ پاپ به درآورد و به آن استقلال و اقتدار بخشد.

از دیگر آثار ورکور می‌توان به یاغی‌ها نیز اشاره کرد که به موضوع نامیرایی می‌پردازد.

بخشی از کتاب سکوت دریا

دو روز تمام هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. من دیگر کسی را ندیدم. سربازها سحرگاهان سوار بر اسب می‌رفتند و شامگاهان همان‌طور بازمی‌گشتند و روی تودهٔ کاهی که کف اتاق زیرشیروانی را با آن پوشانده بودند می‌خوابیدند.

سرانجام، در صبح روز سوم، دوباره سروکلهٔ خودروی نظامی بزرگ پیدا شد. سربازِ خندان چمدان بزرگ افسر را روی دوشش گذاشت و به اتاق طبقهٔ بالا برد. بعد پایین آمد و ساک او را برد و داخل اتاق پهلویی گذاشت. سپس از پله‌ها سرازیر شد و به فرانسه‌ای فصیح از دختر برادرم ملافه خواست.

هروقت درِ خانه را می‌زدند، برادرزاده‌ام بود که برای گشودنش می‌رفت. قهوهٔ معمول شامگاهی‌ام را تازه برایم ریخته بود (قهوه کمک می‌کند که بخوابم) و من در تاریک‌روشن انتهای اتاق نشسته بودم. درِ اصلی خانه یکراست رو به باغ باز می‌شود و دورتادور ساختمان را باریکه‌راهی از آجر سرخ گرفته که وقتی زمین گل وشل است بسیار به کار می‌آید. صدای گام‌ها و کوبیده‌شدن پاشنهٔ پاهای کسی را روی آجرفرش شنیدیم. برادرزاده‌ام نگاهی به من انداخت و فنجانش را زمین گذاشت. من فنجانم را همچنان در دست نگه داشتم.

شب بود، ولی نه‌چندان سرد؛ سراسر نوامبر آن سال هوا چندان سرد نشد. سایهٔ دراز و تیرهٔ مردی را دیدم، با کلاه نظامی تخت و بارانی بلندی که همچون شنل بر دوش انداخته بود.

برادرزاده‌ام در را باز گذاشته بود و در سکوت انتظار می‌کشید. لنگهٔ در را کاملا تا پای دیوار باز کرده و بی‌آن‌که نگاهش به جایی باشد، به دیوار تکیه داده بود. من هم آرام و جرعه‌جرعه قهوه‌ام را می‌نوشیدم.

افسر که در آستانهٔ در ایستاده بود، گفت: «اجازه هست؟» به نشانهٔ احترام سری تکان داد. انگار داشت عمق سکوت را می‌سنجید. سپس داخل شد.

بارانی‌اش را سُرانید و روی دستش انداخت، سلام نظامی داد و کلاه از سر برداشت. آن‌گاه رو به جانب برادرزاده‌ام گرداند و در سکوت لبخندزنان تعظیم کوچکی به او کرد. سپس به طرف من برگشت و تعظیم غرّاتری کرد. گفت: «اسم من ورنر فون ایبرناک است.» در این میان، فکری به‌سرعت از سرم گذشت: این اسم آلمانی نیست؛ شاید اجداد او از مهاجرین پروتستان بوده‌اند. بعد هم گفت: «بی‌نهایت متأسفم.»

این جملهٔ آخر را با لحن نسبتا کشداری گفت و به دنبال آن سکوتی برقرار شد. برادرزاده‌ام در را بسته بود و همچنان‌که تکیه به دیوار داشت، مستقیمآ روبه‌رویش را نگاه می‌کرد. من هنوز نشسته بودم. فنجان خالی‌ام را به‌آرامی روی هارمونیوم گذاشتم، دست‌به‌سینه نشستم و منتظر ماندم.

نظرات کاربران

Setayesh.V
۱۴۰۳/۰۱/۰۱

به نظرم کتاب خوبی بود نمیگم فوق العاده و محشر و .... ولی ارزش خوندن داره گاهی از جملات پر مفهوم زیبایی استفاده میکنه شاید بعد از مدتی که از مطالعتون بگذره ماجرا داستان و موضوع رو دقیق به خاطر

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۲/۰۵/۰۸

بنظرم داستان کوتاهی بی سروته گنگ ونامفهوم بود،اگرفیلمی برمبنای کتاب ساخته شده باشد ارزش دیدن ندارد، ازابتدای کتاب تقریبن تا انتهای کتاب فقط حرف زدن درمورد نویسنده بود، من دوست نداشتم.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۶)
فرمانروایی که از عشق مردمانش محروم باشد چیزی نیست جز مترسکی مفلوک. همین...
آبـــــان🍊
وقتی احساسات کسی را جریحه‌دار می‌کنم، حتی اگر دشمنم باشد، خودم هم آزرده می‌شوم.
pejman
"می‌خواهید کارشان را بسازید؟ برای همیشه؟" جواب داد: "مسئلهٔ مرگ و زندگی است. قدرت تنها به کار فتح می‌آید و بس، نه به کار ادامهٔ سلطه. برای حفظ حاکمیت بر دیگران ارتش به هیچ نمی‌ارزد و ما این را خوب می‌دانیم." من سرش فریاد کشیدم: "اما نه به قیمت روحشان! نه به این قیمت!" جواب داد: "روح هرگز نمی‌میرد. تجربهٔ گذشته را دارد. باز از خاکستر خود زاده می‌شود. ما از همین حالا باید برای هزار سال دیگر بنیاد کنیم. پس اول باید ویران کرد."
javadazadi
فرمانروایی که از عشق مردمانش محروم باشد چیزی نیست جز مترسکی مفلوک. همین...
pejman
«پایان کار است. اقتدار از لای انگشتان مکبث می‌لغزد و می‌رود و همراه آن وفاداری یارانی که عاقبت از خبث جاه‌طلبی او آگاه شده‌اند. نجیب‌زادگانی که برای دفاع از کیان اسکاتلند می‌جنگیدند اکنون انتظار سرنگونی محتوم او را می‌کشند. یکی از آن‌ها نشانه‌های شوم سقوط مکبث را چنین بیان می‌دارد:» بعد با لحنی سنگین و پرسوز متن را خواند: «اینک احساس می‌کند که دستانش آلوده است به خون کشته‌های پنهانش. در نکوهش عهدشکن از هر سو هر دمی شورشی می‌شود برپا. سپاه که فرمان می‌بَرَد از او فرمان می‌برد و بس، بی‌هیچ عشق. اینک او می‌بیند، نام بلندش چه فراخ افتاده بر اندامش همچون جامهٔ غولی بر تن گورزادی دزد.»
آبـــــان🍊
«اینک احساس می‌کند که دستانش آلوده است به خون کشته‌های پنهانش. در نکوهش عهدشکن از هر سو هر دمی شورشی می‌شود برپا. سپاه که فرمان می‌بَرَد از او فرمان می‌برد و بس، بی‌هیچ عشق. اینک او می‌بیند، نام بلندش چه فراخ افتاده بر اندامش همچون جامهٔ غولی بر تن گورزادی دزد.»
El

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان