دانلود و خرید کتاب نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه‌ی آینده سوتلانا آلکسیویچ ترجمه الهام کامرانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه‌ی آینده اثر سوتلانا  آلکسیویچ

کتاب نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه‌ی آینده

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۸۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه‌ی آینده

«نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه‌ی آینده» تاریخ شفاهی واقعه نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل، نوشته سِوِتلانا آلکسیویچ، روزنامه‌نگار و نویسنده بلاروسی و برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۵ است.

روز ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶ انفجاری بزرگ در نیروگاه چرنوبیل اوکراین رخ داد و مواد رادیواکتیو در بخش بزرگی از غرب شوروی و اروپا پخش شد و زندگی بیش از ۵ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داد. با وجود گذشت سال‌ها از این حادثه، هنوز آثار مواد رادیواکتیو و جهش‌های ژنتیکی در مردم منطقه دیده می‌شود که ناقص شدن نوزادان در دو دهه اخیر از پیامدهای آن است.

کتاب «نیایش چرنوبیل» روایت بی‌طرفانه و عینی گزارش‌های قربانیان فاجعه چرنوبیل است. روایت‌ها به صورتِ «تک گویی» است و هرکس، داستان و خاطره خودش را می‌گوید.

نویسنده، مانند ضبط صوت گوش می‌دهد و گاهگاه، حالت‌های گوینده را خیلی مختصر و مفید وصف می‌کند؛ مانند: «برمی خیزد»، «سکوت می‌کند»، «به آرامی می‌گرید» و...

آلکسیویچ چنان خودش را پشت سرِ تک‌گویی‌های کتاب مخفی کرده که می‌شود گفت کتاب به شیوه اول شخص، روایت می‌شود. گویندگان، با سن و سال مختلف و موقعیت‌های متفاوت و شغل‌های گوناگون، همه از زخم خوردگان فاجعه نیروگاهِ هسته‌ای «چرنوبیل» هستند و مستقیم و بی‌واسطه، با حجمِ دیوانه‌کننده خطر و هراسِ حادثه رو به رو شده و کم‌وبیش، بخشی از حیات روانی، جسمی و خانوادگی‌شان را ازدست داده‌اند.

اما کتاب ماجراهای دیگری را هم تعریف می‌کند، افراط گرایی خشن و بی‌رحمانه درکشورهای مسلمان که از اتحاد جماهیر شوروی پیشین جدا و مستقل شده‌اند؛ روابط مستبدانه حاکمان حزب کمونیست روسیه با مردم، سلطه بوروکراسی و کاغذبازی در اداره‌های دولتی، فقر عمومی مردم درسایه حکومتِ به ظاهر نیرومند و از درون پوسیده استالینی، گستردگی و عُمقِ دروغ‌های دولت به مردمِ تحت حکومت، پرهیز از گفتن حقایق انفجار چرنوبیل به خاطرحفظ پِرِستیژ جهانی، زندگی‌های اشرافی وابستگان به حکومت در مقابل زندگی رنج‌آلود بیشتر مردم، خالی شدنِ نظامِ تربیتی روسیه از ارزش‌های اخلاقی و آرمان‌های انسانی، خودپرستی مردم ستمدیده، نداشتن سیاستِ روشن و کارامد دربرابر حوادثِ غیرمترقّبه، وضعیتِ نابسامان پزشکی و بیمارستان‌های روسیه و ... توصیف نابسامانی ها و فلاکت‌ها در این کتاب چنان زیاد است که دل و وجدان هر انسانی را به درد می‌آورد.

الکسیویچ با این گزارش‌ها نشان داد که انفجار چرنوبیل چگونه روح انسانی را سوزاند و ناامید کرد.

نظرات کاربران

ヽ( ´¬`)ノپری
۱۳۹۸/۰۵/۲۹

وقتی یه کتاب دردناک میخونی با خودت میگی اینا همش داستانه بابا وقتی یه کتاب دردناک میخونی که براساسه واقعیت نوشته شده میگی نویسنده از خودشم کلی اغراق اضافه کرده بابا این جوری یکم اروم میشی اما با این کتاب

- بیشتر
محمدحسین
۱۳۹۸/۰۴/۱۸

ترجمه ی خانم حسینی با عنوان "صداهایی از چرنوبیل" هم ترجمه ی بهتر و روان تریه و هم قیمتش کمتر از نصف اینه

BOOKWORM
۱۳۹۹/۱۰/۲۸

ترجمه بد. کتاب بسیار خوبی است اما نه با این ترجمه! تقریبا من نصف کتاب را با همین ترجمه بد از طاقچه‌ی بی‌نهایت خواندم ولی دست اخر ترجمه حدیث حسینی را خریدم که واقعا خوب بود. نشر چشمه متخصص به‌کارگیری

- بیشتر
_Reymk
۱۳۹۸/۰۳/۳۱

به نظر من خیلی گرونه ، ولی اگر میخواید در مورد این فاجعه چیزی بدونید سریال چرنوبیل که تازه هم پخش شده روببینید! یه مینی سریال که عالی این واقعه رو توضیح میده.

Shayan
۱۳۹۹/۰۳/۲۳

کتاب خوب و تامل برانگیزی بود. برگه سیاهی از تاریخ و سرگذشت انسان های معمولی که در زندگی خودشان جز عشق و‌ همدیگر چیزی نداشتند ولی این فاجعه همین دلخوشی های اندک را هم از آن ها گرفت. به نظرم

- بیشتر
ارمین عبدلی
۱۳۹۹/۰۲/۱۵

فوق العاده عالی دو مرتبه خوندم

tahereh
۱۳۹۸/۰۸/۱۱

کتاب فوق العاده ای است اوایل تک گویی برام کسل کننده بود بعد بهش عادت کردم و از خوندنش لذت بردم

پیروز
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

من هنوز نخوندم ولی هم با این رویداد سیاه و هم با پدیده ای شوم به نام فناوری شکافت هسته ای آشنا هستم . چیزی که برای ما از فناوری هسته ای البته از گونه صلح آمیز و مفیدش تبلیغ میکنند،

- بیشتر
Shadi
۱۳۹۸/۱۲/۲۷

از زبون افراد قشرهای مختلف حادثه چرنوبیل رو شرح میده افراد احساسات درونیشونو میگن فارغ از کلیشه ها و این برای من جذاب بود ولی یه کم اواخر به تکرار افتاده بود برای همین تموم کردنش یه کم سخت شد

- بیشتر
hossein.a
۱۳۹۹/۰۴/۱۳

حقیقت تلخیست... توصیه میکنم حتما مینی سریال چرنوبیل هم ببینید چون واقعا کاملا دقیق و شبیه به اصل ماجرا ساخته شده.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۹۴)
چندی پیش از پسر هجده‌ساله‌ای شنیدم که می‌گفت برای چه این شنل آبی احمقانه، این چکمه‌های مسخره را بپوشم و بروم بمیرم؟ من نمی‌خواهم بمیرم! نه برای نفت، نه برای جغرافیای وسیع کشورم، نه برای وطنم. من فقط می‌خواهم زندگی کنم. عشق بورزم. با طلوع خورشید برخیزم و از پنجره نگاه کنم که ریل‌های تراموا می‌درخشند و مردمان صبح در رفت‌وآمدند... آیا این کم چیزی است؟ فقط زندگی کنی!
Sasan
تحول در احساسات رخ داد... دکتر به جای دلداری به زن، از شوهر در حال مرگش می‌گفت، «امکان نزدیک شدن نیست، نباید ببوسیدش، نمی‌شود نوازشش کنید! این دیگر عشق شما نیست، بلکه شیئی است که به خاطر رادیواکتیوش باید نابود شود.» این‌جاست که شکسپیر عقب‌نشینی می‌کند، دانته هم. سؤال: نزدیک شدن یا نشدن؟ بوسیدن یا نبوسیدن؟
رویا
عادلانه‌ترین چیز در این دنیا مرگ است. هنوز کسی از آن معاف نشده است. زمین همه را می‌پذیرد: هم خوب‌ها را، هم بدها را، هم گناهکاران را. و عادلانه‌تر از این چیزی در این دنیا نیست. من در تمام زندگی‌ام صادقانه و سخت کار کردم. و منصفانه زندگی کردم. اما عدالتی نصیبم نشد.
Raziyeh Safdari
(اول سکوت می‌کند. بعد مدتی طولانی گریه). واقعاً چیزی وحشتناک‌تر از انسان وجود دارد؟ (دوباره ساکت می‌شود.)
Shadi
“بیماری‌هایی هستند که درمان نمی‌شوند. فقط باید نشست و دست‌هاشان را نوازش کرد.”
Clarissa
«ما یا در جنگ بودیم یا برای جنگ آماده می‌شدیم. در هر صورت هیچ‌گاه زندگی نکردیم. ما حتی به چیزی شک نمی‌کردیم. همان‌قدر که ما مردمان جنگ هستیم، قهرمانان ما، ایده‌آل‌های ما، تصورات ما از زندگی نظامی بوده‌اند. همهٔ ما در دههٔ نود این تصور را داشتیم که آزادی از جایی به دست خواهد آمد اما در واقع برای آزادی احتیاج به مردمان آزاد داریم، این مردم آزاد نیستند.»
yasinds
از جنگل می‌توان انتظار شکوفه داشت اما از شن هیچ‌وقت
ヽ( ´¬`)ノپری
از بلاروس دام به روسیه می‌بردند و می‌فروختند. گوساله‌ها سرطان خون داشتند. اما در عوض آن‌ها را ارزان‌تر معامله می‌کردند
ヽ( ´¬`)ノپری
سگ‌ها نزدیک خانه‌های‌شان در حال دویدن بودند و نگهبانی می‌دادند. منتظر آدم‌ها بودند؛ از دیدن ما خوشحال شدند، به سمت صدای انسان می‌دویدند... به دیدارمان می‌آمدند... در خانه به‌شان تیراندازی می‌کردیم، در انبار، در باغچه. در خیابان روی زمین می‌کشیدیم‌شان و توی کمپرسی می‌انداختیم. البته که خوشایند نبود. آن‌ها نمی‌توانستند بفهمند چرا آن‌ها را می‌کشیم؟ کشتن‌شان آسان بود. حیوانات خانگی... از اسلحه، از آدمیزاد نمی‌ترسیدند... به سمت صدای انسان می‌دویدند...
ヽ( ´¬`)ノپری
در خود منطقه آدم حیرت می‌کرد که چه‌طور سهل‌انگارانه و باخونسردی دربارهٔ حادثه صحبت می‌کنند
ヽ( ´¬`)ノپری

حجم

۴۴۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۴۴۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
۳۸,۰۰۰
۵۰%
تومان