کتاب روز خرگوش
۲٫۶
(۱۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب روز خرگوش
«روز خرگوش» رمانی از نویسنده توانای ایرانی، بلقیس سلیمانی است. نگاه بلقیس سلیمانی به زندگی نگاهی واقعگرایانه است. به همین دلیل اغلب کتابهای او قابل درک و قابل لمس هستند. رمان روز خرگوش گزارشی از زندگی یک روز زنِ اصلی داستان ارائه میدهد.
آذین زن چهل و شش سالهای است که از همسر سابق خود، ایرج، جدا شده و همراه با پسرش هومن زندگی میکند. دلیل جدایی آذین از ایرج را نمیدانیم. فقط از آنچه گفته میشود اینقدری دستگیرمان میشود که ایرج، آذین و هومن را در ایران رها کرده و به آمریکا رفته و در آنجا هم ظاهراً با زنی به نام مینو وارد رابطه شده است. آذین بخاطر مراقبت از مادر پریشاناحوالش در ایران میماند. گویا او هرگز برای پس گرفتن و برگرداندن مردش تلاشی هم نمیکند، بلکه به حمایت دورادور او قناعت مینماید. روز خرگوش در بخشهای مختلف خود، روایتگر برشهای مختلف زندگی این زن میانسال است. در هر یک از این برشها، نویسنده به وجهی از شخصیت این زن میپردازد و روی نقشهای مختلف خانوادگی و اجتماعی او تمرکز میکند. سلیمانی یک جا زندگی آذین را بهعنوان مادر، یک جا بهعنوان همسر سابق مردی به آمریکا رفته، یک جا بهعنوان مترجم، یک جا بهعنوان دختر، یک جا بهعنوان نامزد مردی پنجاه و هفت ساله، یک جا بهعنوان منتقد داستان و حتی یک جا بهعنوان راننده تاکسی روایت میکند.
«نردههای سبز دانشگاه تهران پیدا میشوند، حس میکنم نمیتوانم نفس بکشم، قفسهٔ سینهام سنگین شده. چرا این سه روز این حال را نداشتم؟ حضور ایرج و گذشته است که حالم را دگرگون کرده؟ چه چیزی در این دانشگاه قدیمی هست که نفسم را بند میآورد؟
بهنظرم دانشگاه تهران جایی در میانهٔ یک سیرک عظیم و پرزرقوبرق و انباشته از صدا و جلفی و سبکی است. این سیرک عظیم، تهرانِ پر از نئون، پر از مهاجر، پر از تازهوارد و پر از تماشاچی است که تو را به سرگیجه میاندازد. سراسیمهات میکند و تو ناگهان در این آشفتهبازار جایی را میبینی که تو را فرا میخواند.»
بازی عروس و داماد
بلقیس سلیمانی
به هادس خوش آمدیدبلقیس سلیمانی
هشت و چهل و چهارکاوه فولادی نسب
مارونبلقیس سلیمانی
ما این جا داریم می میریممریم حسینیان
تاریکی معلق روززهرا عبدی
من از گورانیها میترسمبلقیس سلیمانی
هست یا نیست؟سارا سالار
نبودنبابک بیات
آخرین رویای فروغسیامک گلشیری
به دیگر سخنجومپا لاهیری
شب ممکنمحمدحسن شهسواری
بی پایانیبلقیس سلیمانی
شب ظلمانی یلدارضا جولایی
خدا مادر زیبایت را بیامرزدحافظ خیاوی
بیخداحافظی بروسارا کریمزاده
هاسمیکمرجان صادقی
شکار کبکرضا زنگیآبادی
تجریشزکریا قائمی
ناتمامیزهرا عبدی
حجم
۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
داستان برشی از زندگی یک زن میانسال است، دانلود کردم چون نوشتههای این نویسنده را دوست دارم، اما این کتاب را نپسندیدم چون بخش دوم تا حد خیلی زیادی گنگ بود (انباردار و اینکه تکرار همان بخش اول با کمی
روایت عالی و خلاق بلقیس سلیمانی در این کتاب تحسینبرانگیز بود. نویسنده روان و باورپذیر احساسات شخصیتها رو به تصویر میکشه حتی احساساتی که گاه شخصیتها از روبرو شدن باهاشون پرهیز میکنن. علاوه بر سبک دوست داشتنی بلقیش سلیمانی دو نکته
داستان یه روز از زندگی یه زن میانسال که لذت بخش و روان بود یعنی توصیفات زیبایی داشت، با شخصیت همراه می شدی و تعداد صفحات رو حس نمی کردی. اما مواردی وجود داره که اذیت کننده هستن و پیشنهاد
در یک نشست میشه خوندش یه کم گنگ بود هدف نویسنده و پیام احتمالیشو درک نکردم با نخوندنشم چیزی از دست ندادین
یک ستاره هم نمیخواستم بدم.وقتم رو هدر دادم وخوندمش.تمام لذتی که از(سگسالی)و(بیپایانی)بردم،این کتاب وکتاب(به هادس خوش آمدید)شست و برد.
این کتاب ضعیف تر از دوتا کتاب دیگه ای هست که از خانم سلیمانی خوندن. و تکنیک هوشمندانشون برای اون قسمت خرید بازار و مواجهه کردن انیسِ داستان پیاده با شخصیت این داستان جالب بود، شاید همه نپسندن ولی در نظر
کتاب خیلی شلخته پلخته درباره ی رویداد ها صحبت کرده، کلا هدف نویسنده معلوم نبود ، آخرش هم فقط انگار میخواسته بگه چرا اسم کتاب رو روز خرگوش گذاشته، کتاب رو اصلا پیشنهاد نمیکنم وقت تلف کردنه، حیف ورق حیف