کتاب سیذارتا
معرفی کتاب سیذارتا
کتاب سیذارتا -که با عنوانهایی همچون سیدارتها و سیدارتا هم شناخته میشود- نوشتهی هرمان هسه نویسندهی مطرح آلمانی-سوئیسی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. داستان سیذارتا دربارهی سفر مردی برهمن در زمان بودا است که نمیداند زندگی واقعا چه معنایی دارد. او یک سفر طولانی را انجام میدهد تا به کُنه چیستی زندگی برسد. در این سفر، مرد به خودشناسی میرسد و تحولی عمیق در وی شکل میگیرد. کتاب هرمان هسه مانند بیشتر آثارش، عمقی فلسفی دارد و در زمرهی داستانهای فلسفی قرار میگیرد.
رمان سیذارتا با ترجمه امیر فریدون گرگانی به کوشش انتشارات جامی منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. نسخه الکترونیکی این رمان با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیتهای بیشتری برای مطالعه ارائه میدهد.
درباره و خلاصه کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه
هرمان هسه، در سال ۱۹۲۲ میلادی، کتاب سیذارتا را نوشت. سیذارتا برهمنی جوان است که لذتهای مادی زندگی از غذا و ثروت گرفته تا خوشیهای لحظهای برای او چندان لذتبخش نیست. روح سیذارتا در جستجوی معنای حقیقی زندگی است. پس او برای یافتن این معنا، شروع به سفری میکند که پاسخی درخور شأن به خواستهی روحش بدهد. سیذارتا به زندگی دنیایی پشت کرده و شیوههای سخت زندگی همچون مرتاضها را در پیش میگیرد.
سیذارتا در این سفر هرچه بیشتر پیش میرود، از لذایذ زندگی مادی محروم شده (حتی در مرحلهای به گرسنگی، تشنگی و آفتابسوختگی میرسد) اما به همان میزان رضایتش نسبت به درخواست خویشتنِ خویش بیشتر و بیشتر میشود. سیذارتا در سفری که در پیش میگیرد، چیزهای فراوانی میآموزد. در این سفر او همراهی با خود دارد. گوویندا، دوست دوران کودکی سیذارتا او را در این سفر خودشناسانه همراهی میکند.
همانگونه که گفته شد، هرمان هسه، از نوشتن چنین داستانی، صرفا به دنبال روایتگری صرف نیست. او دنبال شناختی معرفتی و خودشناسانه با خوانشی فلسفی از پسِ پشت داستان سیذارتا است. سیذارتای هسه، در سفری که انجام میدهد متوجه این نکته میشود که روح و جسم، مادیات و معنویات در کنار یکدیگر زندگی را تشکیل میدهند و هرگاه به یکی از این بخشها بیتوجهی صورت گیرد، انسان مفهوم کامل خود را از دست داده است.
در جایی از داستان، سیذارتا تعادل جهان را از آنِ ماهیگیری میداند که به او میگوید رودخانه همهی اسرار هستی را در خود دارد. رودخانه محل تلاقی جهان مادی و معنوی و ماهیگیر، برقرارکنندهی این تعادل است. سیذارتای هسه، مفهوم وحدت را نیز میآموزد؛ اینکه تمام هستی در یک وحدت کامل شامل مردگان و زندگان، در نظامی هماهنگ امتداد مییابد. تأکید فلسفی هسه در این داستان از اینجا نشأت میگیرد که سیذارتای او، در ابتدا گمان میبرد که زندگی مادی تمامی جهان را تشکیل داده است اما داستان هرچه به پیش میرود و سیذارتا همراه با گوویندا در سفرش چیزهای جدید میبیند متوجه بُعد معنوی جهان هستی میشود.
نگاه هسه در کتاب سیذارتا نگاهی شرقشناسانه است؛ نگاهی که از یک برهمن جوان همزیست با دوران بودا سرچشمه گرفته است. این بودا و نگاه اوست که سیذارتا و دوستش را در طول سفر، پخته و پختهتر میکند. در مجموع داستان سیذارتا، از آن دست داستانهایی است که هر زمان که سراغش بروی، آموختهای برای انسان دارد، زیرا مفاهیمی بنیادین از خودشناسی و تحولات درونی انسان در داستانِ هسه نهفته است.
خواندن و دانلود کتاب سیذارتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن رمان سیذارتا به علاقهمندان حوزهی ادبیات شرق، ادبیات عرفانی، ادبیات تمثیلی، آثار فلسفی و هستیشناختی و علاقهمندان آثار هرمان هسه توصیه میشود. ضمنا نسخهی صوتی این کتاب با گویندگی پیمان قریبپناه توسط استودیو نوار روانهی بازار گردیده است که میتوانید نسخهی صوتی کتاب را از طاقچه گوش کنید.
چرا باید کتاب سیذارتا با ترجمه امیر فریدون گرگانی را بخوانیم؟
همانگونه که عنوان شد، رمان سیذارتا کتابی است که تأویلپذیر است؛ بدین معنا که خوانندهی اثر با خواندن آن، یک تیر و چند نشان زده است: هم یک داستان شرقی را مطالعه میکند؛ هم با نوع نگاه فلسفی موجود در اثر آشنا میگردد؛ هم بنیانهای عرفانی و تمثیلی اثر را درک خواهد کرد و هم اینکه یکی از مهمترین آثار هرمان هسه را خواهد خواند. هسه از بزرگترین نویسندگان معاصر آلمانی به شمار میرود که این کتاب را حدود یک قرن قبل نوشته است، اما همچنان خوانده میشود. این مورد به خودی خود نشاندهندهی تأثیرگذاری و اهمیت این اثر است.
مضمون رمان سیذارتا چیست؟
همانگونه که عنوان شد مضمون اصلی کتاب سیذارتا خودشناسی در سایهی فهمیدن تعادل و وحدت جهان مادی و معنوی است. سیذارتای هسه در سفری که از لذتهای مادی دست میشوید، به لذتهای معنوی میرسد و تازه آنجاست که میفهمد جهان مادی در کنار جهان معنوی معنا مییابد و همهچیز در جهان هستی از تعادل، تکامل و وحدت تشکیل شده است.
درباره هرمان هسه؛ نویسنده کتاب
هرمان هسه، نویسنده، فیلسوف، شاعر و نقاش آلمانی-سوئیسی در دوم ژوئیهی ۱۸۷۷ میلادی در شهر کالو در آلمان متولد شد. خانوادهی وی از اصالتی فرهنگی برخوردار بودند، بهنحوی که هسه در نوجوانی و جوانی بهسرعت با هنر و ادبیات آشنا شده و آنها را با یکدیگر در هم آمیخت.
نکتهی جالب دربارهی هسه این است که او کار خود را با شعر آغاز کرد و آخرین کاری که نیمهتمام در بستر مرگ از او کشف گردید، شعر بوده است. او تا سال ۱۹۶۲ میلادی که در سوئیس درگذشت، زندگی پرتلاطمی را سپری کرد. در برههای از زندگی، دچار بحرانهای روحی و بیماریهای روانی متعددی گشت. او برای کسب آرامش روحی شروع به خواندن کتابهای فروید کرد و چون روزبهروز حالش رو به وخامت میرفت، زیر نظر یونگ در آسایشگاه بستری شد. این مسائل تأثیر زیادی روی زندگی وی گذاشت.
میراثی که از هسه برجای مانده، میراثی غنی در حوزهی ادبیات است. از او بیش از ۸۰ رمان، مجموعهشعر یا داستان کوتاه برجای مانده است. از سال ۱۹۲۰ میلادی به بعد توجه او به شرق معطوف گردید و به عرفان شرق علاقهمند شد تا حدی که شیفتهی معتقدات و تفکرات هندی شد. همین مسئله باعث نوشتن کتاب سیذارتا گردید. این رمان شهرت فراوانی برای هسه در محافل اروپایی رقم زد. هرمان هسه در تاریخ ادبیات معاصر آلمان از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ زیرا از وی بهعنوان پرخوانندهترین نویسندهی آلمانی قرن بیستم نام برده میشود. او از جمله مفاخر ادبی آلمان نیز به حساب میآید. همین کارنامهی پربار ادبی، باعث شد که وی با نوشتن اثر اشتپن ولف (گرگ بیابان) برندهی جایزهی نوبل ادبیات شود.
جوایز و افتخارات هرمان هسه
هرمان هسه در سال ۱۹۴۶ میلادی به دلیل نوشتن کتاب «گرگ بیابان» توانست جایزهی نوبل ادبیات را از آنِ خود کند. او جوایز پرشمار دیگری را نیز در ویترین افتخارات خود دارد. از جمله مهمترین این جوایز میتوان به جایزهی جهانی گوته اشاره کرد. او همچنین جایزه ویلهلم رابه را در سال ۱۹۵۰ میلادی به دست آورد. به پاس نگاهی که هسه از آلمان در جهان ایجاد کرد، در سال ۱۹۵۵ جایزهی صلح تجارت کتاب در آلمان را به وی اهدا کردند.
ورود به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه
کتاب سیذارتا با ترجمهی پرویز داریوش در سال ۱۳۴۰ شمسی توسط انتشارات پرنیان وارد بازار کتاب ایران شد. نکتهی جالب دربارهی این کتاب این است که یک سال پس از پرویز داریوش، امیرفریدون گرگانی این کتاب را ترجمه و توسط انتشارات سخن روانه بازار کرد. چند ترجمه از این کتاب، در بازار کتاب ایران تجدید چاپهای متعددی به خود دیدهاند. ترجمهی امیرفریدون گرگانی به دلیل دقت در مفاهیم از جمله ترجمههای مهم این کتاب به حساب میآید. در کنار این ترجمه، ترجمهی سروش حبیبی با عنوان سیدارتها نیز، ترجمهای خوانا و روان است.
نظرات افراد یا مجلههای مشهور درباره رمان سیذارتا
تأویلپذیری اثر هسه، باعث شده که در طول یک قرن گذشته، نظرات متعددی دربارهی این کتاب ارائه شود. کالین باتلر در مقالهای که در سال ۱۹۷۱ میلادی به چاپ رسید نگاه سیذارتای هسه را به متافیزیک جدید مرتبط میسازد. رویکرد باتلر در این مقاله این است که پریشانحالی و سرگشتگی سیذارتا برگرفته از همان بحرانها و تنشهای روحی هسه است و وضعیتی که سیذارتا آن را تجربه میکند، گویی وضعیتی است که نویسنده آن را تجربه کرده است.
میسرا بهاباگراهی، در مقالهای در سال ۱۹۶۸ میلادی این نکته را گوشزد میکند که نگاه شرقشناختی هسه در کتاب سیذارتا برگرفته از سنت رمانتیکهای قرن نوزدهم است که هسه وارث آنهاست. او بهخوبی توانسته به عرفان هندی، خاصه سنت بودا دربارهی تکامل زندگی مادی و معنوی نزدیک شود. بهاباگراهی، هسه را نه تنها یک شرقشناس ماهر که یک هندشناس دقیق میداند که از بسیاری از مفاهیم موجود در سنتهای هندی در این کتاب بهره برده است.
در ایران نیز، پژوهشگران و صاحبنظران مختلفی دربارهی این رمان سخن به میان آوردهاند. در یک مورد، ترانه جوانبخت، افکار هسه در این اثر را برخلاف افکار کافکا و دیگر نویسندگان نهیلیست میداند. جوانبخت معتقد است که سیذارتای هسه از پوچگرایی فرار میکند و از اتفاق دنبال معناگرایی در زندگی است. به همین خاطر زندگی جدیدی را آغاز میکند تا افقهای جدیدی به رویش باز شود.
نقد کوتاهی بر کتاب سیذارتا
نقدها و تحلیلهای متنوعی را میتوان پیرامون رمان سیذارتا آورد. رویکردی که در این نوشتار کوتاه میآید، رویکردی روانشناختی است. هسه به دلیل اینکه نیاز به ادبیات تمثیلی و نمادین دارد، ارجاعات زیادی به کهنالگوها میدهد. کهنالگوها آن چیزهایی هستند که از ابتدا وجود داشتهاند و دیگر چیزها بر اساس آنها تعریف میگردند. در این کتاب میتوان کهنالگوهای گوناگونی مانند رؤیا، تولد دوباره، قهرمان، عبور از رودخانه، پیر فرزانه، نبرد با حیوانات و غیره را جست. دقت هسه در زمینهی سفر قهرمان به حدی است که شخصیت اصلی داستان او در طی سفری که آغاز میکند از یک وضعیت متعادل اولیه به بحران میرسد و برای خروج از بحران، سفر را آغاز میکند. در پایان سفر، این شخصیت به وضعیت تعادل ثانویه رسیده است، با این تفاوت که تحولی درونی در وی رخ داده است. کتاب سیذارتا درسی آموزشی و پژوهشی برای یافتن کهنالگوها و همچنین الگوی سفر قهرمان است.
از سیذارتا چه اقتباسهایی صورت گرفته است؟
در سال ۱۹۷۲ میلادی، سینمای هند و آمریکا فیلمی مشترک با نام «سیذارتا» را تولید کردند. این فیلم به کارگردانی کُنراد روکس برگرفته از داستان هرمان هسه است. شاشی کاپور و سیمی گارِوال از جمله بازیگران این فیلم سینمایی بودند. خورخه پولاکو نیز در سال ۲۰۰۳ میلادی، فیلمی با همین نام بر اساس داستان هسه ساخت. این فیلم محصول سینمای آرژانتین است.
سبک کتاب سیذارتا چیست؟
سبک هسه در این کتاب، نوعی گرایش به ادبیات نمادین (سمبولیسم) دارد. او در اکثر کارهایش نماد را بهعنوان مهمترین عنصر در خلق اثر استفاده میکند. در رمان سیذارتا نیز همین اتفاق تکرار شده است. او بهعنوان نویسندهای درونگرا معنای مد نظر خود را در قالب نماد خلق میکند. او وقتی با یونگ آشنا شد و علاقهی یونگ به آثار شرقی بهویژه هند را دید، این نمادپردازیها را در قالب عرفانی به رشتهی تحریر درآورد.
این رمان چند صفحه است؟
انتشارات جامی این اثر را با ترجمهی امیر فریدون گرگانی در ۱۵۲ صفحه منشتر کرده است.
حجم
۱۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
نظرات کاربران
سیدارتهای برهمنزاده بعد از تجربهی سالها «برهمن» بودن، تصمیم میگیره به «شمن»ها بپیونده و حقیقت دنیا و حقیقت درونی خودش رو از آیین اونها بیاموزه. با «بودا» ملاقات میکنه و حتی سالها بعد به دنیا و لذتهای اون روی میاره.
اگر به کتاب های عرفانی علاقه مند هستید حتما از مطالعه این کتاب لذت می برید. کتاب، کم حجم هست و بیانی ساده و روان داره. این سبک زیاد مورد پسند من نیست ولی با این حال از نکات خوب
خوندنش ب هر کسی کمک میکنه، ولی هر کسی نمیخونتش 😊
رمانی که می آموزه زندگی رو باید زندگی کرد. گاهی باید شک به دلت راه بدی و از مسیر منحرف شی تا بفهمی که مسیری که انتخاب کردی درست بوده یا نه. سیذارتا برهمن زاده ی جوان راهی جاده ی
بنظرم کتاب خوبیه.. روند کتاب شبیه کتاب نارتسیس و گلدمونده... ولی دوسش دارم..اگه کسی این کتابو دوست داشت حتما نارتسیس رو هم بخونه..محشره
از نظر من یکی از کامل ترین کتاب های موجود در دنیاست که علاوه بر داستان زیبا و قلم روانش،مجموعه ای از درس های زندگی رو هم شامل میشه.بینظیره.توصیه میکنم حتما بخونیدش.من برای بار ۴ ام میخوام بخونمش
بنظرم داستان، روایتگر نظریه تناسخ بود که در زندگی پیش رویمان اتفاق می افتد. اینکه چگونه در طول زندگی بارها می میریم و هر بار در قالب شخصیتی نو دوباره متولد می شویم. رنج می کشیم، غرورمان آرام آرام می
کتاب راجب دو جوان هست که کنجکاو هستند و میخواهند در مسیر تکامل انسانیت و کمال گام بردارند،و یک سیره صعودی و نزولی و سپس آرامش درونی رو در بخش انسانیت سیر میکنه شخصیت اصلی این داستان،پشت این داستان تماما
به نام آنکه جان را فکرت آموخت سیذارتا داستان برهمن زاده ای است که به همراه دوست برهمنش خانه پدر و مادر را برای جستجوی حقیقت ترک میکند و تجربیات جالبی کسب میکنه، داستان رو حتما بخونید. برای من جذاب و
حس میکنم پیوند عمیقی با کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو داره!