دانلود و خرید کتاب کالیپسو دیوید سداریس ترجمه رضا اسکندری آذر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب کالیپسو

کتاب کالیپسو

معرفی کتاب کالیپسو

«کالیپسو» مجموعه داستان‌های طنزی از دیوید سداریس، نویسنده آمریکایی است .

نشریه‌ی گاردین درباره‌ «کالیپسو» و دیوید سداریس می‌نویسد:

«بی‌شک دیوید سداریس پادشاه طنز است... «کالیپسو» هم خنده‌دارتر و هم دردناک‌تر از نوشته‌های دیگر اوست.»

سداریس در ایران نویسنده‌ای نام‌آشناست. آثار قبلی او همیشه با استقبال مخاطبان ایرانی روبه‌رو شده‌اند. «کالیپسو» هم که آخرین اثر او است، مجموعه‌ای است از یادداشت‌هایی در ژانر کمدی سیاه درباره‌ی زندگی مدرن و روابط انسانی. هجویه‌ای که هم می‌خنداند، هم عمیقاً متأثر می‌کند.

«کالیپسو» یکی از پرفروش‌ترین آثار طنز ۲۰۱۸ در آمریکا بوده است. این کتاب در سایت گودریدز با اختلاف اندکی در تعداد آرا، رتبه‌ی دوم بهترین اثر طنزِ سال ۲۰۱۸ را به انتخاب مخاطبان به دست آورده است.

بخشی از کتاب:

«یکی از بسیار چیزهایی که هیچ‌وقت درک نمی‌کنم این است که چرا نتیجهٔ سرچ روی کامپیوتر من با نتیجهٔ سرچ روی باقی کامپیوترها فرق دارد. مثلاً کامپیوتر خواهرم ایمی؛ می‌رود سر کامپیوتر و توی گوگل تایپ می‌کند: «یک خانم پنجاه ساله چه شکلی است؟» و همان لحظه عکس‌هایی برایش می‌آید که باورم نمی‌شود این‌ها را همین‌جوری آزاد گذاشته باشند روی اینترنت که همه بتوانند ببینند. منظورم عکس‌های آنچنانی نیست که توی وب‌سایت پلی‌بوی پیدا می‌کنید. یک جوری است که انگار پرسیده: «درون یک زن پنجاه ساله چه شکلی است؟»

alefzed
۱۳۹۹/۰۵/۱۶

کتابیه که بیشتر هجوه تا طنز.نمی دونم چرا دومین کتاب برتر طنز ۲۰۱۸ از نگاه گودریدز شده.انگار اقای دیوید سداریس نشسته کنارت و از هر دری حرف می زنه.گاهی درد و دل،گاهی گلایه،گاهی خنده،گاهی اشک... ی وقتایی تا عمق وجود ادم

- بیشتر
Narges Nazif
۱۳۹۹/۰۳/۲۰

داستان‌های این کتاب بسیار شیرین است و مخاطب با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کند. علاوه بر لبخندی که با خواندن هر جمله روی لبت می‌نشیند، غم پنهانی را هم در نوشته‌های سداریس حس ‌می‌کنی. همین بر زیبایی داستان‌ها اضافه می‌کند. این‌که نویسنده‌ای

- بیشتر
hossein jamali
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

یه جای کار ایراد داره ماجراهای کتاب هیچ جذابیتی و کششی نداره یا مترجم نتونسته از ترجمه روان کتاب بر بیاد یا داستانهای مخصوص جامعه آمریکاست

narges
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

صرفا چون اسب پیشکشی رو دندونش رو نمی‌شمارن، ممنون بابت کتاب رایگان این هفته.

FarimahOmidi
۱۴۰۳/۰۲/۱۶

ترجمه ی کتاب عالی، جذاب و روان بود و در واقع علت اینکه من کتاب رو تا آخر ادامه دادم، همین ترجمه خوبش بود. با توجه به اینکه درک طنزهای فرهنگی، برای مخاطبانی از فرهنگ متفاوت مشکل هست، مترجم، انتقال

- بیشتر
ariya
۱۴۰۳/۰۲/۱۲

مرسی از هدیت طاقچه... ❤️

mary
۱۴۰۳/۰۳/۰۷

کتاب "کالیپسو" نوشته دیوید سداریس، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، مجموعه‌ای از مقالات شخصی و داستان‌های کوتاه است که با طنز تلخ و مشاهده‌های دقیق سداریس در مورد زندگی روزمره ترکیب شده‌اند. این کتاب به بررسی موضوعاتی از قبیل پیری، مرگ،

- بیشتر
scorpion
۱۴۰۳/۱۰/۰۲

برای وقتی که تنهایید یا حسو حال خوبی ندارید خیلی خوبه، انگار یه نفر میاد کنارتون میشینه و در مورد خاطراتش و اتفاقات عجیب ، خنده دار و معنادار زندگیش براتون میگه. شمارو با خودش وارد خاطراتش میکنه، و برای

- بیشتر
بلاتریکس لسترنج
۱۴۰۳/۰۶/۰۳

دیوید سداریس معنای واقعی sarcasms نویسنده ی محبوبم

میکادو موزی
۱۴۰۳/۰۶/۰۳

این کتاب بنظرم سلیقه ایه اما توی زمانی که اولین بار خوندمش متوجه شدم متنش میتونه ادمو برگردونه به خاطرات خوشش و اون رو برای لحظاتی اروم میکنه

در سال ۱۹۸۷، که برای کریسمس در خانه بودم، بین خواهرهایم تیفانی و گریچن دعوایی در گرفت. من درست آخر دعوا وارد شدم و وقتی پرسیدم: «موضوع چیه؟» تیفانی گفت: «چرا برنمی‌گردی به اتاقت و به نوشتن مزخرفات دگرباشی خودت ادامه نمی‌دی؟» همان جا با خودم فکر کردم: یعنی این حرف چند وقت توی دلش مونده بوده؟ وقتی از دست کسی عصبانی هستی، چیزهای ترسناکی از دهانت خارج می‌شود.
مهران کاسب‌وطن
«چه‌قدر بده که... تمام زندگی یه نفر تو یه جعبه جا بشه.»
بهار
به خاطر گرامیداشت زحماتی که در امر جمع‌آوری زباله در ناحیه‌مان انجام دادم، شورای شهر تصویب کرد که یک کامیون جمع‌آوری زباله به اسمم نامگذاری شود.
سوم شخص
در اواخر دههٔ هفتاد از گریچن پرسید: «چرا جف رو شام دعوت نمی‌کنی خونه؟» «چون یه ماه پیش با هم کات کردیم و از اون موقع دارم تو اتاقم گریه می‌کنم.» مادرم گفت: «خب... اون طفلک هنوزم لازمه غذا بخوره.»
سوم شخص
بهش گفتم: «دست خودم نیست. یه سری چیزها رو می‌دونم. یعنی می‌بینم.» البته که کوفت هم نمی‌بینم. چیزهایی که گفتم فقط حدس بود، حدس‌هایی که از ماتحتم کشیدم بیرون تا واکنش خانم را ببینم.
ghazal
ولی بعد اضافه کرد که در این پرواز چند مسافر خاص داریم. با خودم گفتم: وای خدا،‌ نه. تو رو خدا شرمنده‌م نکنید. در این فکر بودم که مسافرهای خاص بعدی، یعنی غیر از خودم چه کسانی هستند که مهماندار گفت: «امروز افتخار همراهیِ اعضای تیم فوتبالِ...» بعد اسم دبیرستانی در تری‌اَنگل اِریا را برد و حرفش را این‌طوری تمام کرد: «به افتخارشون!»
سوم شخص
مهمان‌ها از حریم خصوصی‌ای که آدم گاهی توی توالت بهش نیاز دارد محروم بودند، بنابراین روزی دو بار هیو را می‌بردم جلو در ورودی و جوری که انگار جزو رفتارهای نرمال روزانه‌مان باشد، داد می‌زدیم: «ما داریم دقیقاً به مدت بیست دقیقه می‌ریم بیرون. کسی چیزی از بیرون لازم نداره؟»
محمدرضا
می‌دانم، خوب نیست آدم کارهای نیکش را همه‌جا جار بزند. اولاً اثر کار نیک را از بین می‌برد و درثانی باعث می‌شود از چشم مردم بیفتی. مثلاً اگر جایی دچار بلایای طبیعی شود و کسی به من بگوید که به ارگان‌های امدادگر پنج دلار کمک کرده، درحالی که خودم کمتر از آن یا معادل صفر دلار کمک کرده باشم، با خودم نمی‌گویم، خدایا، این آدم چه قلب بزرگی داره. برعکس می‌گویم، خاک عالم تو سرت که باعث شدی من آدم خودخواهی به نظر بیام.
A.Foroud
همیشه از خودم می‌پرسم، چه اتفاقی می‌افتاد اگر یک نفر مجسمهٔ عیسی مسیح را به شکل یک آدم چاق یا سینه‌های آویزان و پوست صورت چال‌چال و کلی مو روی پشتش، درست می‌کرد؟ گذشته از همهٔ این‌ها مسیح اصولاً باید قدکوتاه بوده باشد ـ فوق فوقش صد و پنجاه و هفت سانت. احتمالاً هر کس این مجسمه را می‌دید فریاد می‌زد: «چی؟! توهین به مقدسات؟!» ولی خب چرا؟ انجام کار نیک که الزاماً آدم را جذاب نمی‌کند.
Juror #8
رو به هیو گفتم: «این کامپیوتر منم خیلی... مثبت و سالمه ها.»
محمدرضا

حجم

۲۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۲۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان