دانلود و خرید کتاب لمس بشر میچ البوم ترجمه شهرزاد ضیایی
تصویر جلد کتاب لمس بشر

کتاب لمس بشر

نویسنده:میچ البوم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۰۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لمس بشر

کتاب لمس بشر نوشته میچ آلبوم و ترجمه شهرزاد ضیایی، داستانی خواندنی است که برای امید بخشیدن در روزهای بیماری همه‌گیر کرونا نوشته شده است.

درباره‌ی کتاب لمس بشر

لمس بشر، جدیدترین اثر میچ‌ آلبوم، نویسنده‌ی مشهور کتاب‌های انگیزشی و الهام‌بخش است. لمس بشر داستانی خواندنی است که به همه‌ ما کمک می‌کند تا امید، سرزندگی و شادابی را در طول دوران دست و پنجه نرم کردن با بیماری همه‌گیر کرونا از دست ندهیم.

 موسی بچه‌ای است که در روزهای همه‌گیری کرونا خارق العاده به نظر می‌رسد. او مثل دیگران نگران بیمار شدن نیست. به راحتی به عیادت بیماران می‌رود. آنها را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد. نوازششان می‌کند و امید را به آنها هدیه می‌دهد. اما فرق موسی با دیگران چیست؟ چه ویژگی‌ای دارد که بیمار نمی‌شود؟

 لمس بشر، داستان خواندنی کودکانی با امیدها و آرزوها و همه‌ انسان‌هایی که از لمس کردن، در آغوش کشیدن و بوسیدن محروم شده‌اند.  

کتاب لمس بشر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به رمان‌های خارجی و کتاب‌های الهام‌بخش از خواندن داستان لمس بشر لذت می‌برند. 

درباره‌ی میچ آلبوم

میچ دیوید آلبوم ۲۳ می سال ۱۹۵۸ در نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. او نویسنده آمریکایی و روزنامه‌نگار، فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه نویس، مجری رادیو و تلویزیون و نوازنده است. کتاب‌های میچ آلبوم بیش از ۳۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته شده‌اند. میچ آلبوم را البته به خاطر داستان‌های الهام بخشش می‌شناسند. از آثار معروف او که به زبان فارسی ترجمه شده و از استقبال خوبی هم برخوردار شده، می‌توان به در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند، نفر بعدی که در بهشت ملاقات می کنید، سه شنبه‌ها با موری و به اولین تماس تلفنی از بهشت اشاره کرد. میچ آلبوم در حال حاضر به همراه همسر خود جینین سابینو در شهر دیترویت ایالت میشیگان زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب لمس بشر

مانی در آینده...

پسربچه‌ای به پنجرهٔ کوچک زیرزمین ضربه می‌زند.

پیرزنی می‌گوید: «باز است.»

روی تشک نشسته است. کتری برقی در نزدیکی‌اش به پریز زده شده و بشقاب بلغور دست‌خورده روی سینی است.

پسرک راهش را از میان پنجره پیدا می‌کند - فقط شخص ریزاندامی مثل او می‌تواند از میان پنجره جا شود - و می‌پرد روی زمین؛ کتونی‌هایش در اثر برخورد با زمین سیمانی «تقّی» صدا می‌کنند.

پیرزن می‌پرسد: «مطمئنی ایرادی ندارد، موسی۱ کوچولو؟ دوست ندارم به دردسر بیفتی.»

«هیچ‌کس من را ندید، خانم.»

«نمی‌خواهم مریض بشوی.»

پسرک به زمین لگد می‌زند تا گل کف کفش‌هایش را پاک کند.

«من مریض نمی‌شوم خانم.»

«مطمئنی؟»

«بله خانم. نگران نباشید خانم.»

یک قطره اشک از چشمانش جاری می‌شود. دست‌هایش را بلند می‌کند و پسرک نزدیک می‌شود. پیرزن برایش روی تخت جا باز می‌کند و پسرک کفش‌هایش را درمی‌آورد. پسرک می‌تواند زیر موهای چرب خاکستری پیرزن که تا سر شانه‌اش می‌رسد، گردنبند دور گردنش را ببیند. سرش را می‌گذارد روی سینهٔ پیرزن و به این فکر می‌کند که توی مدال دور گردن زن چه چیزی نهفته شده.

پیرزن زمزمه می‌کند: «ممنون موسی کوچولو. ممنون که اجازه دادی تو را در آغوش بکشم.»

چندبار سرفه می‌کند. پسرک می‌تواند آغوش پیرزن که به دورش تنگ‌تر می‌شود را حس کند؛ آغوشی تشنهٔ کوچک‌ترین لمس یک بشر.

Par.ya
۱۳۹۹/۰۶/۲۹

خیلی کتاب خوبیه به نظر من. به همه پیشنهادش میکنم مخصوصا که مناسب این زمان و این ویروس هست. خیلی حرف برای گفتن داره. اینکه همه ما وقتی بترسیم و در معرض خطر باشیم انسانیتمون رو فراموش میکنیم. همه موقع

- بیشتر
eli
۱۳۹۹/۰۶/۲۱

واقعا ممنون و متشکرم از هدیه دادن این کتاب به کاربران و کتابخوانان من ازین نشر کتابهایی عالی با تخفیف هایی فوق العاده گرفتم که کمتر انتشاراتی اینکارو انجام داده... اپلیکیشن طاقچه هم که تکه... خوشحالم که در این اوضاع

- بیشتر
الهه رستاد
۱۳۹۹/۰۶/۲۲

ممنون از هدیه این کتاب💐💐

ghazal
۱۳۹۹/۰۶/۲۸

داستان منسجمی نبود نویسنده فقط به داشتن شخصیتا فکر کرده بود خیلی رو این که هر شخصیتی دقیقا باید چه کاری بکنه فکر نکرده بود ولی قسمتای که درمورد کشیش بود بهتر از بقیه بود و اینکه خود نویسنده بین

- بیشتر
369
۱۳۹۹/۰۶/۲۲

ممنون از هدیه رایگان کتاب

shahdad
۱۳۹۹/۰۶/۲۷

شاید خیلی عالی نباشه اما با توجه به موضوعش و سادگی و طولانی نبودنش، خالی از لطف نیست. بنظرم بیشتر درخور نوجوونا و خوندن در جمع خانوادگیه

🧚‍♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚‍♂️
۱۳۹۹/۰۶/۲۳

ببخشید برای چه سنی مناسبه لطفا جواب بدید🙏

ماراتن
۱۳۹۹/۰۶/۲۱

سپاسگزارم از این هدیهٔ ارزشمند نشر سخاوتمند شمشاد

ادیب
۱۳۹۹/۰۷/۲۸

کتابی است که چیزی به آدم اضافه نمی کند

abad
۱۳۹۹/۰۶/۲۲

سلام ممنونم از هدیه خوبتان

«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.»
n re
از نظر او آمریکا چیزی نیست جز مجموعه‌ای از خودخواهی و گستاخی که زیر پوششی از خوش‌مشربی پنهان شده است
AmirHossein[AHS]
یکی از متخصصان می‌گوید که طبق پیش‌بینی او اگر مردم توی خانه نمانند و خودشان را قرنطینه نکنند، وضعیت بدتر خواهد شد. او می‌گوید بیمارستان‌ها دچار فروپاشی خواهند شد. او به این موضوع اشاره می‌کند که چه تعداد دکتر و پرستار در راه نجات مریض‌ها، بیمار شده یا حتی جان خود را از دست داده‌اند.
rezaat98
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.»
farimah~
او می‌گوید: «اگر پروردگار الان صدای ما را نشنود، پس کی؟ اگر پروردگار الان ایمان ما را نبیند، پس کی؟ ما در زمان‌های سخت، امتحان می‌شویم، اما به واسطهٔ همین آزمون‌های سخت است که حقیقی بودن میثاقمان را به پروردگار ثابت می‌کنیم.»
مهدیس 🌙
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.»
🍁
«هی، آنتونی ما نمی‌توانیم او را اینجا رها کنیم...»
rezaat98
شارلین می‌گوید: «شنیده‌ام که دستور در خانه ماندن ممکن است تا ماه ژوئن ادامه داشته باشد.» ریکتس می‌گوید: «قطعی نیست.» دنیل ناله می‌کند: «ژوئن؟ من تا آن موقع دوام نمی‌آورم.» ریکتس می‌گوید: «وقتی مجبور باشی، تحمل می‌کنی.» سکوت.
مهدیس 🌙
پل گفته بود: «می‌دانی که بیشتر بیماران مسن زنده نمی‌مانند.» «پس چرا تلاش نمی‌کنیم تا نجاتشان بدهیم؟» «بحث تلاش کردن نیست، گِرگ. مسئله این است که مجبوریم جان افراد جوان‌تر را نجات بدهیم. مجبوریم انتخاب کنیم.» «ما خدا نیستیم پل.» «نه، اما به زودی مجبوریم نقش او را بازی کنیم.»
مهدیس 🌙
«مریض‌ها انتظار دارند خدا باشی. به مرور زمان می‌فهمی که این‌گونه نیست. اما این حقیقت را پیش خودت نگه دار.»
shaparak
آمریکا چیزی نیست جز مجموعه‌ای از خودخواهی و گستاخی که زیر پوششی از خوش‌مشربی پنهان شده است
novelist
«مریض‌ها انتظار دارند خدا باشی. به مرور زمان می‌فهمی که این‌گونه نیست. اما این حقیقت را پیش خودت نگه دار.»
سمانه انصاف جو
«دوباره اوضاع مثل قبل می‌شود؟» «منظورت چیست عزیزم؟» «نمی‌دانم. به مدرسه نمی‌رویم. دوستان سال بالایی‌ام حتی جشن فارغ‌التحصیلی نخواهند داشت. جشن رقص آخر سال نخواهیم داشت. همهٔ شغل‌های تابستانه تعطیل شده. فروشگاه‌ها بسته‌اند. سینماها همین‌طور. پدر هرروز می‌رود و طوری لباس می‌پوشد انگار دارد به جنگ می‌رود. هیچ‌کس به کسی اعتماد ندارد. هیچ‌کس دوست ندارد به کس دیگری نزدیک بشود. کسی دوست ندارد دیگری را در آغوش بکشد. یا مهمانی بگیرد...»
fateme Ahmadi
پدر هرروز می‌رود و طوری لباس می‌پوشد انگار دارد به جنگ می‌رود. هیچ‌کس به کسی اعتماد ندارد. هیچ‌کس دوست ندارد به کس دیگری نزدیک بشود. کسی دوست ندارد دیگری را در آغوش بکشد. یا مهمانی بگیرد...»
نسترن
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.»
آفتاب
«اوضاع همیشه یک‌جور نمی‌ماند.» تاد سرش را پایین می‌اندازد و می‌گوید: «می‌دانم. همیشه همین را می‌گویی.»
sss
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.»
Judy
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه می‌تواند نجاتش بدهد.» جان باروز، مقاله‌نویس آمریکایی تبار
کتابخون
خانواده‌ها از چهارگوشهٔ خود به یکدیگر نگاه کردند. در آن لحظه، گویی غبار هر آنچه در این سه ماه پیش آمده بود، بر آنها پرده افکند و آنها را به هم نزدیک‌تر کرد. اکنون چیزی فراتر از چند همسایه بودند. این مصیبت از آنها یک جامعهٔ منسجم و صمیمی ساخته بود.
Mithrandir
پل گفته بود: «می‌دانی که بیشتر بیماران مسن زنده نمی‌مانند.» «پس چرا تلاش نمی‌کنیم تا نجاتشان بدهیم؟» «بحث تلاش کردن نیست، گِرگ. مسئله این است که مجبوریم جان افراد جوان‌تر را نجات بدهیم. مجبوریم انتخاب کنیم.» «ما خدا نیستیم پل.» «نه، اما به زودی مجبوریم نقش او را بازی کنیم.»
rezaat98

حجم

۱۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

حجم

۱۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۹ صفحه

قیمت:
۲۴,۹۹۹
تومان