دانلود و خرید کتاب سیندخت علی‌محمد افغانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب سیندخت

«سیندخت» رمانی از علی‌محمد افغانی ( -۱۳۰۳ )، نویسنده ایرانی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «سیندخت، به تو حق می‌‌دم که نخوای تو کوچه بازار واسی و با من حرف بزنی. این بی‌‌دقتی و بی‌‌حواسی مرا ببخش ولی سرزنشم نکن. اگر فرنگیس خانم مث اون وقت‌ها خوب و خوش سر خانه و زندگی خودش بود و اوضاع این‌طور بهم نخورده بود، همان روز اولی که به اهواز وارد شدم و به این محله آمدم، اولین کارم این بود که به خانه شما بیایم، زیرا حامل سلام مادرم برای مادرت بودم. بیچاره بلی خبر ندارد که دوست نازنینش الآن هفت سال است از شوهر و بچه‌‌اش جدا شده و به سوی سرنوشت و نوش و نیش دیگری رفته است. یادت هست که آن دو چقدر با هم دوست بودند؟ یادت هست که بلی همیشه می‌‌آمد توی پنجره می‌‌نشست، کار کاموابافی‌‌اش را دست می‌‌گرفت و با مادر تو که توی حیاط بود حرف می‌‌زد؟ حتی برای هم خوردنی یا آب یخ پاس می‌‌دادند. آن وقت من زیر تأثیر عوالم کودکی به شور و شوق می‌‌آمدم و برای آن‌که کاری کرده یا خودی نموده باشم از دیوار به حیاط شما می‌‌پریدم و از در بیرون می‌‌رفتم. کوچه و خیابان را دور می‌‌زدم و در چند دقیقه دوباره توی پنجره ظاهر می‌‌شدم. پدرت می‌‌گفت، برای آن‌که دو خانواده بتوانند راحت‌‌تر با هم رفت و آمد داشته باشند بهتر است که دیوار بین دو حیاط را برداشت. در این صورت خطر این‌که روزی کیوان خدای نکرده بیفتد و آسیب ببیند وجود نخواهد داشت. سیندخت، من وقتی به اهواز آمدم و فهمیدم مادرت طلاق گرفته و رفته به قدری ناراحت شدم که حال خودم را نفهمیدم. تعجب می‌کنم که این ناراحتی بزرگ را در این مدت تو چطور تحمل کرده‌‌ای و قلب کوچکت زیر فشار این اندوه چطور این همه مقاومت کرده است».
معرفی نویسنده
عکس علی‌محمد افغانی
علی‌محمد افغانی

علی محمد افغانی در یازدهم دی‌ماه سال ۱۳۰۳ متولد شد. پدر او حسینقلی اصالتا اصفهانی بود که به‌جبر دیار خود را ترک کرده بود. حسینقلی افغانی پس از مدتی حضور در عتبات به کرمانشاه رفت و در این شهر ماندگار شد. مادر علی‌محمد افغانی نیز صغری نام داشت که در کرمانشاه با پدر او حسینقلی آشنا شده بود. آن‌دو در کرمانشاه با هم ازدواج کردند و علی‌محمد نیز در کرمانشاه به دنیا آمد.

نظرات کاربران

hassan 8481 8481
۱۳۹۹/۰۲/۰۳

آقای افغانی دوست دارم بر نوک انگشتان درافشانت بوسه بزنم و با دوختن نگاهم بر چشمانت از ته دل بی ، روح لطیف و مردانه ات را تحسین کنم . ارادتمند جعفر حسن پور

cima
۱۳۹۵/۰۷/۱۸

یعنی افتضاح ترین کتابیه که خوندم و متاسفانه نسخه چاپیش رو هم خریدم چون فکر میکردم نویسنده شوهر آهو خانوم حتما تمام رمان هاش به همون زیبایی هست از ایرادات ساختاریش که بگذریم کلی مسائل شرعی رو هم توش به

- بیشتر
شادی
۱۴۰۲/۰۸/۰۱

یه موضوع بسیار کلیشه ای و سیندرلایی که شاید مورد پسند نوجوان های سطحی نگر و درگیر عشق های توسعه نیافته و خام باشه .....کتاب سرشار از گزافه گویی و توصیفات خسته کننده است که اگه همه اونا رو حذف

- بیشتر
مراد
۱۴۰۱/۱۱/۲۶

خیلی عالی

سروين
۱۳۹۸/۱۰/۱۲

این داستان نسخه ایرانیزه شده سیندرلاست ، برای تین ایجرها و عاشق پیشه ها جذاب خواهد بود فکر میکنم:)

علیرضا
۱۳۹۵/۰۶/۲۷

با سلام این کتاب اینهمه مطالب زیبا داره بنظرم در انتخاب مطلب برای معرفی بی سلیقگی کردید

ldnfatemi
۱۴۰۰/۰۸/۱۵

کتاب جدا از داستان پردازی ضعیف پر از اشنباهات شرعی و قانونی بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳)
اگر عواطف کودکی نباشد قلب مثل یک چوب گره‌دار می‌شود که اگر بخواهند خمش بکنند از جای گره می‌شکند. این‌گونه قلب‌ها مثل همان چوب گره‌دار به درد هیچ کاری جز سوزاندن نمی‌خورد
کاربر mim_ alf
شنیده بودم که عشق هستی می‌بخشد ولی نمی‌دانستم که اول می‌کشد، اول آدم را از هزاران دهلیز شکنجه و عذاب که گویا لازمه ثبوت عشق است می‌گذراند و بعد از آنکه گواهی‌نامه قبولی از آزمایش را به دستش داد به او می‌گوید: منتظر باش، خبرت خواهم کرد! او گویا این نکته را خوب دریافته است که عشق چیزی جز همان انتظار نیست.
کاربر mim_ alf
به یاد سقراط افتادم و یکی از شاگردانش که لذت‌های دنیوی و خور و خواب و شهوت را بر خود حرام کرده و رفته بود تارک دنیا شده بود. این شاگرد نامش آنتیس‌تن بود. یک روز استاد او را در کنار کشکول گدائی‌اش مشاهده کرد و به او گفت: آنتیس‌تن، من خودپسندی و نخوت تو را از لای پارگی‌های لباست می‌خوانم.! و این گفته بعدها مثل شد. یعنی آن‌چه که می‌گوئی و می‌کنی
Hessam Shahbazi

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان