کتاب دوشیزه مهتاب
۳٫۸
(۸۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب دوشیزه مهتاب
رمان «دوشیزهی مهتاب» نوشته نازیلا نو بهاری (-۱۳۵۰) داستان نویس و شاعر معاصر است که در فضایی روستایی در جنوب کشور میگذرد. گویش محلی و ضرب المثلها و حکایتها در این اثر، از نقاط قوت داستان است که شخصیتهای آن را برای خواننده باورپذیرتر میکند. همچنین استفادهی بهجا از حس تعلیق در داستان موجب ایجاد ماجرا و کشش در مخاطب برای خواندن بقیه کتاب میشود.
در بریدهای از این رمان میخوانیم:
گلاب سینهکش آفتاب روی پلهها نشسته بود. به ظاهر موهای خواهرزادهاش را شانه میکرد اما تمام هوش و حواسش به دیوار کاهگلی روبه رو بود. چند هفتهای از خواستگاری ننهعالم میگذشت اما مادرش هیچ شتابی برای پاسخ دادن نداشت. او فقط گوش به زنگ بود. هر کلامی که از دهان مادرش خارج میشد برایش مهم بود و مهمتر اینکه این اواخر هیچکدام از حرفهای خاتون ارتباطی با ننهعالم و آصف نداشت...
آهوجان از توی مطبخ محمد را صدا زد. پسرک لیلیکنان به سمت مادرش دوید. آهوجان کودکش را نوازش کرد. لقمهای نان و بادمجان سرخ شده به دست بچه داد و از آستانهی در به سمت خواهرش گردن کشید.
- گلابجان هنوز که نشستی... پاشو به خانجون کمک کن. کوکهای رو لحاف دست خودتو میبوسه.
گلاب از جایش تکان نخورد.
- پاشو آبجی پاشو تنبلی نکن. من که سلیقه نقش انداختن رو لحاف رو ندارم. از خانجونم که بر نمییاد. کار کارِ خودته...
گلاب حواسش به حرفهای خواهرش نبود بنابراین پرسید:
- چه لحافی؟
آهوجان به سمت خواهرش آمد و با نگرانی گفت:
- حالت خوبه؟ مریضی چیزی شدی؟...
- نه. طوریم نیس...
- پس کجایی... آبجی کوچیکه... نقله دوتا کیسه پشمیه که دیروز صغری آورد در خونه... یه طاقه مخمل قرمزی که منیر آورد... بازم بگم...
حجم
۲۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
توی سرچهای طاقچه به این رمان برخوردم و با توجه به نظراتش تصمیم گرفتم بخونم... روند داستان خیلی جذابه و خواننده رو همراه میکنه... خصوصا آشنایی با هیتاش، که خیلی خیلی هیجانی بود (خوب میشد نویسنده میگفت همهش تخیلیه یا
کتاب زیبایی بود و وقایع داستان در دوران رضاخان و محمدرضا اتفاق افتاده که سختی های زندگی زنان در اون دوران را نشون میده دو روز با این کتاب زندگی کردم
داستانی بسیار جالب و غم انگیز از انزوای زنان در جامعه،جهل و خرافات و رسوم مردم ایران در زمان رضاشاه که نویسنده با قلمی بسیار زیبا روایت کرده و وجود لهجه و گویش روستایی، به زیبایی داستان افزوده بود. ممنون از
داستان درد ورنج زنان ایرانی در سالهای دور. از روی طرح جلد فکرکردم که داستان در کرمان اتفاق افتاده چون پته ی کرمان روش بود.اما داستان مربوط به شیراز واصفهان بود داستان دختری هنرمند.از نوجوانی تا میانسالیش .درکل خوب بود توصیه
کتاب بی سر و تهی بود با یه نثر کاملا معمولی !!! واقعا نمیارزید وقت بذاری !
تنها مشکل کتاب پایان ناگهانی داستان بود
چرا یه دفعه تموم شد؟ خب الان این یعنی چی؟ حیف وقتم
داستان جالبی بود ولی نمیدونم چرا تو فصل آخر یکم ضعیف شد نوشتار انگار نویسنده حوصلش سر رفته از نوشتن .نمیدونم چرا ولی آخرش بنظرم خیلی شل شد داستان
این کتاب نسخه چاپی هم داره؟؟
خود داستان خوب بود. فراز و فرود و گرهافکنی مناسبی داشت. اما چندتا ایراد فنی داشت. اول از همه پر غلط املایی بود. خیلی بده یه نویسنده زمان ۳۰۰ صفحهای بنویسه ولی تو هکسره لنگ بزنه یا کلمات رو اشتباه