کتاب پیرایه دختری از استانبول
۳٫۷
(۱۰)
خواندن نظراتمعرفی کتاب پیرایه دختری از استانبول
«پیرایه، دختری از استانبول» رمانی عاشقانه از جانان تان است.
پیرایه دختری دندانپزشک است که به همسری مردی از یک خانواده سنتی درمیآید و به اجبار از زادگاهش، استانبول راهی دیار بکر میشود تا با شوهرش که او هم دندانپزشک است زندگی کند.
اما دخالتهای مداوم مادرشوهر و خرافاتی و متعصب بودن همسرش زندگی مشترکشان را به بنبست میکشاند. پیرایه زنی امروزی است. او طغیان میکند و با گسستن رشتههای اسارت در پی یافتن استقلال دوباره برمیآید.
«انتخاب استانبول برای اولین شب با هم بودن، خواستهٔ هر دویمان بود ولی رفتن به ازمیر پیشنهاد هاشم بود. هاشم میخواست خاطرات خوش دورهٔ سربازیاش را با خاطرات ماه عسلش بیامیزد و من هم پذیرفتم.
یک روز پیش از عقد رسمی، عقد شرعی خوانده میشود. روسری را که لامیا خانم میدهد سر میکنم و کنار هاشم میایستم.
عاقد کلماتی بر زبان میآورد که من چیزی از آنها نمیفهمم. سپس رو به من میکند و میپرسد: چند صندوق؟
هاشم آرام به من میگوید:
صندوق تضمین؛ یعنی اگر تو را طلاق بدهم تاوانی که باید پرداخت کنم چقدر باشد؟
من فکر میکنم که باید یک رقم سمبلیک بگویم، که آقای کنان به دادم میرسد و میگوید:
دویست تا سکه.
پس از آن عاقد ما را زن و شوهر اعلام میکند.
در مقابل خداوند من و هاشم زن و شوهر شدهایم. صبح روز عقد رسمی در خانهای شلوغتر از همیشه بیدار میشویم. لامیا خانم میگوید:
تو کاری نداری. فقط برو حاضر شو.
آرایشگر به خانه آمده. یک آرایشگر و سه نیروی کمکی. کار من زیاد است برای همین اول موهای مادرم، خواهرم و زنعمویم را درست میکنند.
بالاخره نوبت من میرسد. موهای موجدارم را به صورت کمی آزاد روی سرم جمع میکنند. از گلهایی که روی لباسم دوخته شده چندتایی میان موجها میگذارند. صورتم را ساده آرایش میکنند و کار من تمام میشود. در اتاق سبز با کمک خواهرم لباس عروس را میپوشم. روی سرم تاج و در دستم گل... خواهرم میگوید:
خیلی عروس خوشگلی شدی.»
جانان تان در این رمان سنت و مدرنیته و تقابل آنها را در کشور ترکیه نشان میدهد. کشوری که به دلیل قرارگیریاش در محل تلاقی شرق و غرب دنیا همیشه نمادی از درهمآمیختگی این دو مفهوم بوده است. کشوری که نه تماما مدرن و نه تماما سنتی است و ملغمهای از هر دو را در خود دارد. تان در قالب یک داستان جذاب عاشقانه توانسته است چالشهایی را که این تقابل برای مردم و فرهنگ ترکیه ایجاد کرده، بازنمایی کند.
نارنگی
کریستین منگان
چلچله ها در باغپیتر هابز
خاطرات زن مطلقههیفا بیطار
دختران ماهجوخه الحارثی
سه زنثریا ام. لین
خاطرات خانوادهکارولین براون
آمده بودم موهایم را ببافمآ. مانت آنسای
قول مادرسالی هپورث
ماه عسلنجیب محفوظ
مرغ مگس خوارلائتیسیا کولومبانی
آدم بیدجورج الیوت
می خواستم فرشته باشمعلی شاهمرادی
بیخداحافظی بروسارا کریمزاده
روزگار عصیانجنت والز
نقب زدن به آمریکاآن تایلر
سرگذشت شاهزاده خانم ایرانیزهرا تاجالسلطنه
زنی در کیمونوی سفیدآنا جونز
راز پاریسلیلی گراهام
آسمان تغییر میکندزو ینی
عیسا
شارل گنیبر
شیخیه و بابیه در ایرانمهدی نورمحمدی
فرهنگ نامه اندیشه اجتماعی مدرنویلیام اوث ویت
چهره های منفور در تاریخ معاصر ایرانحبیب الله تابانی
حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلویسیدکمال الدین طباطبایی
اسم شب، سیاهکلانوش صالحی
کودتایرواند آبراهامیان
ادبیات آلمانی در قرن بیستمحسن نکوروح
فرهنگ و جامعهریموند ویلیامز
درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشیراجر سایمون
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۲۷۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
حجم
۲۷۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
تلخ تلخ بسیار تلخ.یک تراژدی واقعی.بسیار عالی و بسیار تلخ. از همونجایی که هاشم و پیرایه دعواشون شد یه حس تلخی عمیق درونم ریشه دواند و هرچه بیشتر پیش میرفتم عمیق تر میشد.اینقدر عالی تعریف کرده که انگار برای خودم
داستانی بسیار روان از زندگی دختری مستقل و پسری تحت سلطه خانواده این روز ها خانم ها خیلی قوی تر از اقایون با زندگی برخورد میکنند ترجمه روانی داره و داستانی گیرا
کتاب نثر بسیار ساده و روانی دارد و شاید این از نظر بعضی خوانندگان یک ویژگی به حساب بیاید. محتوای خوبی دارد و حکایت زیبایی را بیان میکند.
داستان کمی کلیشه ای بود. مخصوصا در ادبیات ترکیه این داستان بسیار کلیشه ای محسوب میشه. ترجمه روان و عالی بود
آخرش غم انگیز بود
داستانی عاشقانه درباره دختر و پسری از دو فرهنگ متفاوت. بسیار شبیه آداب و رسوم بعضی از نقاط کشور ماست. هم ترجمه روان و خوبی داره و هم بسیار پرکشش هست. بنظرم همه با هر سنی میتونن ازش لذت ببرن
آخه این چه رمانی بود فقط بدرد مجله میخوره حیف حیف پول مثل اینکه هر چی میگیم طاقچه فکر جیبشه نه ارتقا کتابخوانی سطح جامه ؛ یعنی چند تا رمان بدرد بخور تو این فضا پیدا نمیشه