کتاب شبهای روشن
معرفی کتاب شبهای روشن
فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی ( ۱۸۸۱- ۱۸۲۱)، نویسنده مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه است. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایفسکی ارائه کردهاند. اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است عصیان زده، بیمار و روانپریش. « شبهای روشن» را در زمره شاهکارهای داستایفسکی نمیدانند. حداقل آن عمق و گستردگی رمانهای «جنایت و مکافات» یا «ابله» را ندارد. اما چه چیز باعث شده این رمان هنوز جزو کتابهای محبوب خوانندگان باشد؟ کتابی که خود داستایفسکی آن را «رمان احساساتی از خاطرات یک خیالاتی» میخواند. داستان در مورد پسر جوان احساساتی است که به دنبال کسی برای صحبت با در و دیوار شهر هم درد و دل میکند. به طور اتفاقی با دختری برخورد میکند که منتظر معشوقش است؛ معشوقی که مدتهاست دیگر سر قرار نمیآید. او را از دست یک مست نجات میدهد و به یکباره انگار نوری به زندگیش تابیده باشد، زنده میشود. شخصیت خاص پسر که خود را استثنایی میخواند در کنار سادگی دختر فضای رمانتیکی ایجاد میکند که برای همه آشناست. ما این داستان را درک میکنیم؛ داستانی که بارها شنیده یا دیدهایم اما این داستان به کجا میانجامد. در بخشی از کتاب میخوانیم: « - میخوای بدونی من کیام؟ - البته که میخوام - به طور دقیق؟ -دقیق دقیق. - من یک آدم استثنایی هستم. - آدم استثنایی؟ چه جوری؟ - دختر فریادی کشید و چنان خندهای سر داد که انگار یکسال تمام نخندیده بود . "تو جالبترین آدمی هستی که وجود داره! یه نیمکت اونجا هست بیا بریم بشینیم. تو سرگذشتتو تعریف کن...نه اول از همه بگو معنی استثنایی چیه؟ -آدم استثنایی یعنی غیر عادی...نوع خاصی از انسان این را گفتم و در خنده بچهگانهاش شریک شدم».
حجم
۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام بر همه ی دوستان. شاید بار اول ده سال پیش خوندمش یه نسخه ی خیلی قدیمی تو کتاخونه ی مادرم...زیاد نفهمیدمش. فیلمشو دیدم و،هنوزم میکم یکی از بهترین اقتباس هاست از یه کتاب...هم اثر فرزاد موتمن با بازی فوق العاده
داستانی عاشقانه ،متفاوت با آنچه که قبلا از عشق دیدیم و خواندیم ...☺ عاشقانه ای زیبا و در عین حال غم انگیز بود که وجوه تنهایی انسان ها را دقیق و شاعرانه و روانشناسانه به تصویر می کشید 👌 (شب های روشن
برای فهم داستایوسکی باید شخصیت پردازی و روانکاوی آنها را فهمید. گاهی حس میکنم این شیوه روایی و تلاش برای شناساندن یک شخصیت از طریق زیستن لحظه هایی که در داستان سپری میکند، از حوصله مخاطب دوران مدرن خارج است.
"شب عجیبی بود خواننده عزیز!شبی که ممکن است تنها در جوانی برایمان پیش بیاید" یک شروع خوب👌 آسمان پرستاره و روشنه اونقدر که نمیشه تصور کرد آدمای بوالهوس و بدخلق زیرش زندگی کنند(شب مثل شب های دیگه ست ولی این جمله خبر
من این کتاب رو با ترجمه دیگه ای خوندم یک عاشقانه ی جدید و موقر و مثل غالب آثار داستایوفسکی عمیق و به دور از هیایو های زائد . به نظرم مهمترین نکته در مورد آثار داستایوفسکی اینه که حقیقت
ترجمه خیلی خوب بود
واقعا جادوگر عجیبی هست داستایفسکی لذت سفر و تخیلی زیبا با این نویسنده دوست داشتنی
کوتاه و خواندنی. داستان مردی که غرق در رویای آینده، از پذیرفتن زندگی در دنیای واقعی امتناع می کند و دختر جوانی که به گذشته سنجاق شده است. هر دو برای سه شب، با هم کلام شدن، به تاریکی تنهایی
واقعا داستان قشنگ بود، درواقع عشق از روی نیاز رو نشون میداد
چقدر قشنگ بود😢