کتاب خروج از قصر ممنوع کریستوفر هیلی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خروج از قصر ممنوع

کتاب خروج از قصر ممنوع

ویراستار:آمنه بختیاری
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب خروج از قصر ممنوع

کتاب خروج از قصر ممنوع است نوشته‌ی کریستوفر هیلی و با ترجمه‌ی نیروانا اسفندیارپور، اثری است که نشر کتاب کوله‌پشتی آن را منتشر کرده است. این کتاب در ژانر فانتزی نوجوان قرار می‌گیرد و با روایتی پرماجرا، طنزآمیز و سرشار از شخصیت‌های رنگارنگ، داستانی تازه از دنیای شکارچیان جایزه‌بگیر، جادوگران و اشراف‌زادگان را روایت می‌کند. محوریت داستان بر ماجرای دزدیده‌شدن یک تبر ارزشمند از خاندان آنگبار و تلاش برای یافتن آن است؛ اما در دل این جست‌وجو، شخصیت‌هایی با دغدغه‌های شخصی، روابط پیچیده و رازهای خانوادگی نیز حضور دارند. روایت کتاب با زبانی سرزنده و دیالوگ‌های هوشمندانه، فضای قصه را برای نوجوانان و حتی بزرگسالان جذاب می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خروج از قصر ممنوع

کتاب خروج از قصر ممنوع است با قلم کریستوفر هیلی، داستانی فانتزی و معمایی را در بستری از طنز و ماجراجویی روایت می‌کند. ماجرا در سرزمینی خیالی به نام کارپجیا و قلمروی آنگبار رخ می‌دهد؛ جایی که اشراف‌زادگان، جادوگران و شکارچیان جایزه‌بگیر هرکدام نقش ویژه‌ای در پیشبرد داستان دارند. شخصیت اصلی، لایلاک، شکارچی جایزه‌بگیر جوان و تازه‌کار است که به همراه آوازخوانی به نام دالسینتا، مأموریتی غیرمنتظره را می‌پذیرد: یافتن تبر زمردین خاندان آنگبار که به‌ظاهر دزدیده شده است. در کنار او، سرپیشخدمتی به نام فلورنت و جادوگری به نام رونار نیز وارد ماجرا می‌شوند. ساختار کتاب بر پایه‌ی فصل‌های کوتاه و پرحادثه بنا شده و هر بخش با زاویه‌دیدی شوخ‌طبعانه و گاه راوی دانای کل پیش می‌رود. در دل این روایت، روابط خانوادگی، تضاد نسل‌ها، پیش‌داوری‌ها و چالش‌های هویت فردی نیز به تصویر کشیده شده است. کریستوفر هیلی با بهره‌گیری از عناصر کلاسیک قصه‌های فانتزی و افزودن لایه‌هایی از طنز و نقد اجتماعی، اثری خلق کرده که همزمان سرگرم‌کننده و تأمل‌برانگیز است.

خلاصه کتاب خروج از قصر ممنوع

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان خروج از قصر ممنوع است با مأموریتی ساده اما پرپیچ‌وخم آغاز می‌شود: گِریبینزنود فلورنت، سرپیشخدمت قلعه‌ی آنگبار، مأمور می‌شود تا شکارچی جایزه‌بگیری برای یافتن تبر زمردین دزدیده‌شده استخدام کند. او با اکراه به شهر برامستوک می‌رود و در آنجا با لایلاک، شکارچی جایزه‌بگیر نوجوان و تازه‌کار، و دالسینتا، آوازخوان پرانرژی، آشنا می‌شود. این دو با وجود تجربه‌ی اندک، مأموریت را می‌پذیرند و همراه فلورنت به جست‌وجوی جادوگری به نام رونار می‌پردازند که مظنون اصلی دزدی است. در مسیر، با بازار شکارچیان، شخصیت‌های عجیب و غریب و معماهای تازه روبه‌رو می‌شوند. لایلاک موفق می‌شود رونار را پیدا و دستگیر کند، اما خیلی زود مشخص می‌شود که ماجرا پیچیده‌تر از یک دزدی ساده است. تبر در نهایت پیدا می‌شود و بی‌گناهی رونار اثبات می‌گردد، اما لایلاک و همراهانش درمی‌یابند که در دنیای اشراف و جادو، حقیقت همیشه همان چیزی نیست که به نظر می‌رسد. در دل این ماجرا، روابط خانوادگی، رقابت‌ها و سوءتفاهم‌ها نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند و هر شخصیت با چالش‌های شخصی خود روبه‌رو می‌شود.

چرا باید کتاب خروج از قصر ممنوع را بخوانیم؟

خروج از قصر ممنوع است با ترکیب ماجراجویی، طنز و معما، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های فانتزی نوجوان ارائه می‌دهد. شخصیت‌پردازی پویا و دیالوگ‌های هوشمندانه، فضای کتاب را زنده و پرکشش کرده است. روایت داستان از زاویه‌ی دید شخصیت‌هایی با دغدغه‌های متفاوت، امکان همذات‌پنداری و درک پیچیدگی‌های روابط انسانی را فراهم می‌کند. همچنین، کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند پیش‌داوری، هویت فردی و تضاد نسل‌ها، فراتر از یک قصه‌ی سرگرم‌کننده ظاهر می‌شود و لایه‌هایی از نقد اجتماعی را نیز در خود جای داده است. برای علاقه‌مندان به دنیای جادو، شکارچیان جایزه‌بگیر و قصه‌های پرحادثه، این کتاب می‌تواند انتخابی جذاب باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های فانتزی، معمایی و ماجراجویانه علاقه دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین به کسانی که به دنبال قصه‌هایی با شخصیت‌های متفاوت، طنز و روابط پیچیده خانوادگی هستند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب خروج از قصر ممنوع

«فلورنت همان‌طور که از کنار تیرهای شکسته در جاده رد می‌شد، با خودش فکر کرد حتی اگر مجبور بود از بین اراذل‌واوباش شرور کسی را استخدام کند، حداقل نمی‌شد این کار را در شهر بهتری انجام بدهد؟ البته، اگر راستش را بخواهید، هیچ شهر بهتری این دوروبر وجود نداشت. بله، پادشاهی کارپجیا تعدادی منطقهٔ دل‌انگیز داشت؛ ولی در قلمروی آنگبار؟ از این خبرها نبود. شش ماه پیش، یعنی قبل از اینکه فلورنت به آنگبار بیاید، تنها سه چیز را دربارهٔ این منطقه می‌دانست: ۱. تقریباً کل منطقه کوهستانی بود. ۲. مردی که او را استخدام کرده بود این قلمرو را اداره می‌کرد؛ یعنی بارون وارگوس آنگبار که خاندانش قرن‌ها به‌عنوان بهترین شکارچیان هیولا در این سرزمین شناخته می‌شدند. ۳. این منطقه پر از هیولا بود. (به #۲ مراجعه شود.) برای همین هم نمی‌شود گفت دستور آن روز صبح بارون برای رفتن به آن مأموریت خاص باعث شد فلورنت از شدت خوشحالی بالاوپایین بپرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
۷۵,۷۵۰
۲۵%
تومان