کتاب خداحافظ گاری کوپر رومن گاری + دانلود نمونه رایگان

معرفی کتاب خداحافظ گاری کوپر

کتاب خداحافظ گاری کوپر رمانی است فلسفی و سیاسی از رومن گاری نویسنده‌ی معروف فرانسوی. این کتاب که یکی از آثار برجسته جهان شناخته شده است درباره پسر جوانی است که برای فرار از جنگ از کشورش می‌گریزد و به کوه‌های آلپ پناه می‌برد. داستان کتاب در ارتفاعات آلپ رخ می‌دهد و جملات فلسفی زیادی خواننده را مجذوب خود می‌کند. این کتاب را محمود بهفروزی ترجمه کرده و با تلاش نشر جامی در ایران به چاپ رسیده و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب خداحافظ گاری کوپر

کتاب خداحافظ گاری کوپر نوشته‌ی رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسف است؛ تنها نویسنده‌ای که دوبار موفق به کسب جایزه‌ی گنکور شد. کتاب در سطح جهانی به‌خصوص در فرانسه و آمریکا با استقبال زیادی مواجه شد. در ایران نیز استقبال اهالی ادبیات و علاقه‌مندان به رمان بسیار بود و حتی برخی از منتقدان آن را از بهترین آثار ادبیات فرانسه می‌دانند که به فارسی ترجمه‌ شده است. هم‌زمانی انتشار کتاب با جنبش‌های ضد جنگ ویتنام و اعتراضات دانشجویی ۱۹۶۸ در اروپا سبب شد تا خداحافظ گاری کوپر در کنار ناطور دشت سلینجر و ۱۹۸۴ جرج اورول به‌عنوان اثری نمادین از ادبیات اعتراضی شناخته شود. ادبیاتی که با نگاهی انتقادی به مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی نگریسته و به بی‌عدالتی‌ها نه می‌گوید. جوان آمریکایی بیست‌یک‌ساله‌ای به نام لنی از خدمت در جنگ ویتنام می‌گریزد و به کوه‌های آلپ پناه می‌برد. نویسنده در جریان پیشبرد ماجراها به هجو تمدن مدرن می‌پردازد. او طنز سیاه را دستمایه‌ی نگارش این اثر خود قرار می‌دهد و از جنگ، سیاست و میهن‌پرستی انتقاد می‌کند. رومن گاری در شخصیت‌پردازی موفق عمل کرده و لنی به‌عنوان نمونه‌ای از نسل دهه‌ی شصت میلادی مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرده و بسیاری او، شرایط و کنش و واکنش‌هایش و بحران هویتی را که با آن درگیر است، به‌خوبی درک می‌کنند.

خلاصه کتاب خداحافظ گاری کوپر

کتاب ماجرای اسکی‌باز حرفه‌ای بیست‌ویک‌ساله‌ای است که در جنگ کشورش با ویتنام از خدمت نظامی گریخته و به کوه‌های آلپ در سوئیس رفته است. لنی نمادی از عدم تعلق و وابستگی به موطن خودش است. این عصیانگر جوان تنها یک عکس با خود به‌همراه دارد که امضای گاری کوپر ستاره‌ی قدیم سینمای آمریکا که نماد آمریکای آرمانی قدیم است بر آن نقش بسته است. لنی در آلپ نزد دوستی رفته که به فراریان پناه می‌دهد. آنها در جمع خود که همگی به‌نوعی از تمدن گریخته‌اند به گفت‌وگو می‌نشینند و میان خود به نقد قیدوبندهایی می‌پردازند که جامعه برایشان ایجاد کرده است. نویسنده نگاه فلسفی خود به مفاهیمی چون مرگ، عشق و آزادی را با زبانی که با طنزی گزنده آمیخته است از زبان شخصیت‌های داستان بیان می‌کند. با ورود دختر جوانی به نام جسی که عقایدی متفاوت دارد، تحول آغاز می‌شود. جسی به مسئولیت اجتماعی و وظایف شهروندی اعتقاد دارد و نگاهش با لنی بر سر عشق و تعهد متفاوت است. همین اختلاف گفت‌وگوهایی را پیش می‌‌آورد و داستان را به جلو می‌برد.

چرا باید کتاب خداحافظ گاری کوپر با ترجمه‌ی محمود بهفروزی را بخوانیم؟

کتاب خداحافظ گاری کوپر تنها یک داستان فلسفی نیست بلکه با مکالمات متعدد میان افراد به موضوعاتی چون سیاست و جهان مدرن و سیاهی‌های درون آن، همچنین ریاکاری و تبعیض چه از نظر فکری و چه نژادی پرداخته است. این ویژگی‌ها می‌تواند دلیل قانع کننده‌ای برای یک بار مطالعه کتاب باشد و نه تنها ذهن خواننده را درگیر می‌کند بلکه تلنگری برای تفکر است.

خرید و دانلود کتاب خداحافظ گاری کوپر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به کتاب‌های فلسفی، همچنین موضوعات جهان و جنگ و سیاست علاقه‌مند هستید کتاب خداحافظ گاری کوپر در قالب یک داستان روان و شیرین این مفاهیم را مطرح کرده و نظرات نویسنده درباره جنگ را در خود جای داده است. حتی اگر این موضوعات علاقه شما نیست هم با خواندن این کتاب و جملات بسیار تاثیرگذارش به فکر فرو می‌روید و انقلابی درونی در شما رخ می‌دهد.

جمله زیبا از کتاب خداحافظ گاری کوپر


درباره رومن گاری

رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسف نویسنده و کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و خلبان جنگ جهانی دوم و یک دیپلمات فرانسوی است. وی در سال ۱۹۱۴ در لیتوانی به دنیا آمد. رومن و مادرش نینا زندگی را به تنهایی و سختی بسیار گذراندند و در چهارده سالگی رومن بود که در فرانسه مستقر شدند. رومن در کتاب میعاد در سپیده‌دم از مشکلات و مسائل دوران کودکی و سختی‌های مادرش نوشته است. او دوران تحصیل خود را در رشته حقوق به پایان برد و در همین دوران مدرک خلبانی خود را دریافت کرد. وی به عنوان عضوی از نیروهای آزاد فرانسه در جنگ جهانی دوم به عنوان خلبان در جنگ شرکت کرد.

داستان زندگی رومن گاری به گونه‌ای است که با مطالعه آثارش می‌توان از سرگذشتش نیز اطلاع پیدا کرد. از جمله کتاب سگ سفید که در آن درباره زندگی مشترکش با سیبرگ همسر دومش صحبت کرده است. به دلیل فعالیت‌های سیاسی رومن و فعالیت‌های دیپلماتی‌اش چندین نام مستعار برای خود انتخاب کرده بود که کتاب‌هایش را با این نام‌ها چاپ می‌کرد. رومن به سبک‌های متفاوتی کتاب می‌نوشت و همزمان با دو نام مستعار دو کتاب منتشر و چاپ می‌کرد.

رومن گاری تنها نویسنده‌ای است که دوبار جایزه کنگو را از آن خود کرده است زیرا این جایزه تنها یک بار به هر نویسنده تعلق می‌گیرد. رومن گاری این جایزه را یک بار برای کتاب ریشه‌های آسمان در سال ۱۹۷۵ و اولین بار با نام مستعار امیل آژار برای کتاب زندگی پیش رو دریافت کرد. این نام‌های مستعار که بعدها گاری در کتاب زندگی و مرگ امیل آژار پرده از رازش برداشته است وی را به یکی از فریبکار‌ترین نویسندگان بدل کرده است.

گاری در سال ۱۹۸۰ یک سال پس از مرگ همسرش با شلیک گلوله‌ای در دهان به زندگی خود خاتمه داد و در یادداشتی دلیل این کار را نداشتن کاری برای انجام دادن بیان کرده است. رومن گاری علاوه بر داستان‌ها و کتاب‌های متعدد فیلمنامه هم در کارنامه خود دراد. فیلمنامه طولانی‌ترین روز و قتل از آثار وی هستند که فیلمسازی قتل با بازی همسرش و کارگردانی خود او به اجرا درآمده است.

از این نویسنده‌ی توانمند با نام رومن کاتسف سه کتاب برجای مانده است. پس از آن نام رومن گاری را در سال ۱۹۳۵ برای خود برگزید و با این نام حدود بیست کتاب و مجموعه داستان و نمایشنامه به جا مانده است. امیل آژار نام مستعار دیگری است که جایزه کنگو را نیز به خود اختصاص داده است. 

کدام ترجمه فارسی خداحافظ گاری کوپر بهتر است؟

اولین ترجمه این کتاب را سروش حبیبی انجام داده است که در نشر نیلوفر چاپ و منتشر شده اما محمود بهفروزی نیز ترجمه‌ای قابل قبول و خوشخوان از این کتاب را با همت انتشارات جامی به چاپ رسانیده است. هر دوی این ترجمه‌ها روان هستند و به زیبایی ترجمه شده‌اند. نسخه پیش رو با ترجمه محمود بهفروزی در اختیار شماست.

نقدی کوتاه بر کتاب خداحافظ گاری کوپر

کتاب خداحافظ گاری کوپر داستان زندگی جوان‌هایی است که از دل جنگ و خونریزی فرار کرده و به پناهگاهی ایمن پناه آورده‌اند. جوان‌هایی که با تفکرات و دیدگاه‌های متفاوت حتی ملیت متفاوت همگی در یک چیز مشترک هستند و آن گریز از جنگ و رسیدن به زندگی امیدبخش است. رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به آرامش در نقطه‌ای دورافتاده از جهان در نگاه اول به چشم خواننده می‌آید اما تعلق به وطن با داشتن یک عکس از شخصیت محبوب آمریکایی پلی است میان دنیا و تعلقاتش و لنی با نگاه کردن به عکس انگار به زندگی قبلی‌اش بازمی‌گردد.

در این کتاب رومن گاری به داستان رسوایی آمریکا در جنگ ویتنام پرداخته است. این رسوایی سرو صدای زیادی در جهان به پا کرد و خود نویسنده در یکی از شخصیت‌های کتابش این انزجار را به وضوح بیان کرده است. نقدی که بر این کتاب ارزشمند وارد است تناقض دو بخش کتاب است. در بخش اول به خصوص فصل اول محتوای ارزشمندی در اختیار خواننده قرار می‌گیرد که به مرور با پیشروی در داستان از ارزشمندی آن کم شده و انگار محتوای کتاب به سمت فروپاشی ادبی پیش می‌رود. همچنین به عقیده‌ی برخی موضوعات متعدد که نویسنده سعی دارد آنها را به هر نحوی که هست در کتاب خود بگنجاند و از آن سخنی به میان بیاورد در کتاب نمایان است.

جملاتی از متن کتاب خداحافظ گاری کوپر

ــ آخه اين گاری كوپر به چه دردت می‌خوره؟

لنی پاسخی نمی‌داد و با دقت عكس را سرِ جايش می‌گذاشت.

ــ می‌خوای يه چيزی بهت بگم؟ باباجان گاری كوپر مُرد. مُرد و رفت پی كارش. همين و والسلام. اون آمريكايی خونسرد و مطمئن از خود و مهارتش در تيراندازی كه با تبهكاران می‌جنگيد، هميشه جانب حق و عدالت را می‌گرفت و هميشه هم در پايان پيروز می‌شد، دوره‌اش تمام شد، مرد، فاتحه. اون آمريكايی با تمام اعتماد به نفس‌اش، تشريف برد، اون دنيا. الآن بحث از ويتنامه، از دانشجوهای دانشگاه‌هاست كه مشت‌هاشونو بردن بالا و محله‌های سرخپوست‌هاست. بای‌بای گاری كوپر، خدا رحمتت كنه.

بچه‌ها ساكت می‌شدند، لنی رو برمی‌گرداند و تظاهر می‌كرد دارد در كوله‌پشتی‌اش دنبال چيزی می‌گردد.

ــ اكنون نوبت كندی است كه با آن مرزهای جديدش به سادگی سرمان شيره بمالد، يعنی بای‌بای مرد خونسردِ بی‌عيب و محكم چون كوه. اكنون ديگر نوبت فرويد است و عقده و از اين جور زرت و پرت‌ها. گاری كوپر با تمام خونسردی و مهارتش رفت بر دست ننه‌اش. الآن ديگر همه مافنگی شدن. مرز جديد ال.اس.دی است. اونوقت تو چسبيدی به اون عكس؟ اونو رو سرت گذاشتی و حلوا حلوا می‌كنی؟ چرا سراغ كتاب مقدس رو نمی‌گيری؟

بعد ديگران را شاهد می‌گرفت:

ــ حسابشو بكنين. اين مردك هزارها كيلومتر از آمريكا فاصله گرفته ولی هنوزم عكس گاری كوپر تو جيبشه؟ راستی كه گريه داره.


 

نظرات کاربران

kimia
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

مجبور شدم ستاره ای ک میدم حد وسط باشه تا ارزش خود کتاب پایین نیاد!! .. ترجمه اصلا خوب نیس و بهتون پیشنهاد میکنم ترجمه ی سروش حبیبی رو بخونین که خیلی خوبه و از کتاب واقعا لذت ببرین👌🏻

golgisoo
۱۳۹۶/۰۲/۲۲

جزو بهترین کتابهایی بود که خوندم البته ترجمه ی سروش حبیبی نثر فوق العاده زیبایی داره طوری که شما اصلا دنبال این نیستید که بدونید تهش چی میشه انقدر که هر صفحه به خودی خود زیباست و میشه بارها و بارها

- بیشتر
ghazaal
۱۳۹۹/۱۱/۲۱

ملامتی بر مدرنیته و مدنیت و تمدن شماتت قواعد زندگی! داستان، لحن و دنیای متفاوت آدم های آزاد از قید تعلق، و زندگی کردن با لنی بی قید و بی خیال و بچه های سر به کوه گذاشته ای که از

- بیشتر
Zahrahy
۱۳۹۸/۰۸/۲۷

من ترجمه چاپی سروش حبیبی رو خوندم و تمام فصل رو یک رو هایلایت کردم، واقعا جذاب، دوست داشتنی و هیجان انگیز بود. توصیه میکنم که بخونید

فرزانه
۱۳۹۹/۰۵/۲۵

سلام. لطفا کتابو با ترجمه سروش حبیبی تو طاقچه بذارید ممنوووون

sasha
۱۴۰۱/۰۸/۲۴

به شدت سانسور و حذف شده. کمدی داستان کلا منحل شده با این همه سانسوری که توش اعمال کردید. واقعا حرفی ندارم به جز لعنت فرستادن به انسان هایی که ارزشی برای ازادی بیان و ازادی اطلاعات قائل نیستند.

شاهین ملکی
۱۳۹۸/۰۹/۰۱

ترجمه ی افتضااااااااح

مونونوکه
۱۳۹۹/۰۲/۰۲

دوستان این ترجمه افتضاحه!

roz
۱۳۹۷/۰۱/۱۹

سلام من پنجاه صفحه از این کتاب رو خوندم ولی درک نکردم خیلی گنگ هست یا شاید واسه منی که تازه شروع کردم یکم سخته

یوکی
۱۳۹۴/۰۹/۲۶

وایی این کتاب عالیه. قبل از ناتور دشت خوندمش و بنظرم این بهتر بود

بریده‌هایی از کتاب

بی‌اعتنايی: شرط لازم و اجتناب‌ناپذير برای در امان ماندن از مشكلات روانی.
elahe sodachi
بزرگ‌ترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است.
forooghsoodani
روزی بالاخره انتخابت را خواهی كرد. نه در بيست سالگی، در بيست سالگی نمی‌شود انتخاب كرد، چون انديشه‌ها نورس‌اند و غيرقابل انعطاف. آدم واقعيتی را می‌بيند ولی متوجه نمی‌شود كه اين واقعيت جز زيبايی نيست. می‌دانم، می‌دانم: برگ‌های پاييزی... ولی اين «تجربه» يا «بلوغ» من نيست كه با تو حرف می‌زند، اين عشق من است
Lida
، كلمه‌ها دشمن شماره يك آدمان، چون مثل مهره‌های شطرنج، همه جوری ميشه اونارو پس و پيش كرد و اسمش رو گذاشت، ايده‌ئولوژی.
ماهی
دخترانی مثل اين يكی كه می‌توانند محكم «نه» بگويند، بعدش با هيچ وسيله‌ای نمی‌شود از دستشان دررفت.
قوقه نازم
حشيش و ال.اس.دی و امثال آن، ورزش يوگای بينوايان و بيچارگانند.
نیما اکبرخانی
جمعيت مثل پول است: هرقدر بيشتر چاپ شود، ارزشش كمتر می‌شود. يك جوان بيست ساله امروز هيچ ارزشی ندارد، چون دنيا پر از اين جوان‌هاست، تورم جمعيت دارد بيداد می‌كند. حتی ارزش بحث‌كردن ندارد؛ چنين بحثی احمقانه و كوركورانه است. جمعيتی كه مثل سيل دارد سرازير می‌شود و همه چيز را درهم می‌كوبد.
دخترِبهار
عشق فقط همخوابگی نيست، اگر اين‌طور بود، چاره داشت، عشق، زندگی است كه سعی می‌كند شما را صاحب شود. اين عجوزه هر لحظه به رنگی درمی‌آيد.
قوقه نازم
اگر نتوان چنين عيب‌های كوچكی را ناديده گرفت، ديگر رفيقی برای آدم باقی نمی‌ماند.
Wimpykid
«هيچی سرِ جاش نيست، بايد دنيارو عوض كرد. همه بايد دست به دست هم بدَن و دنيارو عوض كنن.» ولی اگه همه بتونن دست به دست هم بدن، ديگه احتياجی نيست دنيا عوض بشه. چون خود به خود عوض شده. تنها كاری كه تو ميتونی بكنی اينه كه دنيای خودت رو عوض كنی، عوض كردن دنيای ديگران، كار تو نيست.
قوقه نازم

حجم

۲۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان