بریدههایی از کتاب خداحافظ گاری کوپر
۳٫۱
(۷۴)
بیاعتنايی: شرط لازم و اجتنابناپذير برای در امان ماندن از مشكلات روانی.
elahe sodachi
بزرگترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است.
forooghsoodani
روزی بالاخره انتخابت را خواهی كرد. نه در بيست سالگی، در بيست سالگی نمیشود انتخاب كرد، چون انديشهها نورساند و غيرقابل انعطاف. آدم واقعيتی را میبيند ولی متوجه نمیشود كه اين واقعيت جز زيبايی نيست. میدانم، میدانم: برگهای پاييزی... ولی اين «تجربه» يا «بلوغ» من نيست كه با تو حرف میزند، اين عشق من است
Lida
، كلمهها دشمن شماره يك آدمان، چون مثل مهرههای شطرنج، همه جوری ميشه اونارو پس و پيش كرد و اسمش رو گذاشت، ايدهئولوژی.
ماهی
دخترانی مثل اين يكی كه میتوانند محكم «نه» بگويند، بعدش با هيچ وسيلهای نمیشود از دستشان دررفت.
قوقه نازم
حشيش و ال.اس.دی و امثال آن، ورزش يوگای بينوايان و بيچارگانند.
نیما اکبرخانی
جمعيت مثل پول است: هرقدر بيشتر چاپ شود، ارزشش كمتر میشود. يك جوان بيست ساله امروز هيچ ارزشی ندارد، چون دنيا پر از اين جوانهاست، تورم جمعيت دارد بيداد میكند. حتی ارزش بحثكردن ندارد؛ چنين بحثی احمقانه و كوركورانه است. جمعيتی كه مثل سيل دارد سرازير میشود و همه چيز را درهم میكوبد.
دخترِبهار
عشق فقط همخوابگی نيست، اگر اينطور بود، چاره داشت، عشق، زندگی است كه سعی میكند شما را صاحب شود. اين عجوزه هر لحظه به رنگی درمیآيد.
قوقه نازم
اگر نتوان چنين عيبهای كوچكی را ناديده گرفت، ديگر رفيقی برای آدم باقی نمیماند.
Wimpykid
برای ساختن مردانِ بزرگ، بايد قرنها، گنديدگی رو پشت سر گذاشت.
Mary gholami
«هيچی سرِ جاش نيست، بايد دنيارو عوض كرد. همه بايد دست به دست هم بدَن و دنيارو عوض كنن.» ولی اگه همه بتونن دست به دست هم بدن، ديگه احتياجی نيست دنيا عوض بشه. چون خود به خود عوض شده. تنها كاری كه تو ميتونی بكنی اينه كه دنيای خودت رو عوض كنی، عوض كردن دنيای ديگران، كار تو نيست.
قوقه نازم
به قدری از همهچيز نفرت داشت كه مجبور بود برای پنهانكردن اين بيزاری چنان بخندد كه تمام دندانهايش ديده شوند
قوقه نازم
جمعيت مثل پول است: هرقدر بيشتر چاپ شود، ارزشش كمتر میشود.
zahra
كسی نظريهای ابراز میكند، حتی اگر نظريه احمقانهای باشد، هميشه به طرز وحشتناكی به باور خود حساس است. لذا هرقدر عقايد كسی احمقانهتر باشد، بيشتر بايد تأييدش كرد.
forooghsoodani
ببين ترودی، بذار برات توضيح بدم. وقتی پسر و دختری به هم بچسبن، كارشون به خريد يه ماشين و يه خونه و چندتا بچه و يه شغل كشيده ميشه. اين ديگه عشق نيست ترودی، اسمش گذران زندگيه
forooghsoodani
ــ سعی كن بفهمی تيلی. موضوع شخصی نيست. تو دختر خوبی هستی، میدونم هيچ وقت كسی مثل تو رو پيدا نمیكنم. دختری مثل تو فقط يه بار توی زندگی آدم پيدا میشه، امّا وقتی پيدا شد، بايد از اون فاصله گرفت. چون اگه فاصله گرفته نشه، عقل از سر آدم میپره و ديوونه ميشه. ديوونه عشق، همين و بس.
قوقه نازم
من كه وقت كافی برای عوضكردن دنيا ندارم. از طرفی دنيا برای همين وجودم رو پر از تنفر كرده كه اين تنفر به من اجازه بده بدون احساس گناه، جزيی از خودش باشم.
قوقه نازم
وقتی كمكم احساس میكنيد دلتان میخواهد دختری را برای هميشه در كنار خود داشته باشيد، فراموش نكنيد كه لحظه آن فرارسيده است. دلم نمیخواهد به شما درس بدهم ولی بايد به شما بگويم كه عشق وجود دارد؛ مترسك نيست، يك فيلم ترسناك هم نيست. موجوديت دارد، در آن غرق میشويد، حتی يك موی خشك هم برايتان باقی نمیماند، كاملاً غرق میشويد.
قوقه نازم
بزرگترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است
Mary gholami
بوگ میگفت بزرگترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است. میگفت بايد تسليم اين قدرت شد و به آن احترام گذاشت. چون انتظار هر چيزی از آن میرود.
elahe sodachi
هيچكس در طول زندگی، دوبار عاشق نمیشود. دومين عشق و سومين عشق و... هرچه باشند، هيچ مفهومی ندارند. تفريحاند و آميزش. البته بعضی زندگیها هم فقط به همين آميزشها محدود میشوند.
ایوب دهقانی
آدم برای احساسش بايد دليل داشته باشد.
غریو دیو توفان
دنيای كثيف را مردان قوی ساختهاند.
Mary gholami
برای ساختن مردانِ بزرگ، بايد قرنها، گنديدگی رو پشت سر گذاشت. به عبارتی كود لازمه تا گلهای زيبا به وجود بياد.
nahid pourhasan
اگر نتوان چنين عيبهای كوچكی را ناديده گرفت، ديگر رفيقی برای آدم باقی نمیماند.
yasinds
بوگ میگفت بزرگترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است. میگفت بايد تسليم اين قدرت شد و به آن احترام گذاشت. چون انتظار هر چيزی از آن میرود.
yasinds
بزرگترين قدرت در تمامی طول تاريخ، نفهمی بوده است.
haniye
ندارد. وقتی آدم در ارتفاع صفر از سطح كثافت باشد كه همه چيزی كثافتكاری است، بايد بتواند خود را با محيط تطبيق دهد. در ارتفاعِ زير دوهزار متر، تنها چيزی كه به حساب میآيد اين است كه آدم دُم به تله ندهد
elahe sodachi
همه میدانند كه عشق چيز عجيب و غريبی است.
elahe sodachi
شما حق نداشتيد تنفر يا عقايد خود را ابراز كنيد. مجبور بوديد با آخرين رذل و بیهمهچيزی كه قدرت را در اختيار داشت كنار بياييد و احترامش را نگهداريد. مجبور بوديد ملّیگرايی را به عنوان «مرحلهای اجتنابناپذير» تأييد كنيد و برای «حق مقدس اقوام در مورد حاكميت بر سرنوشت خويش» هورا بكشيد و كف بزنيد. حقی كه در انتخاباتهای سراپا تقلب خلاصه میشد.
فاطمه بوذری
حجم
۲۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان