دانلود و خرید کتاب اتاق عروس / سهم زن والنتین کراسناگوروف ترجمه ماندانا مجیدی
تصویر جلد کتاب اتاق عروس / سهم زن

کتاب اتاق عروس / سهم زن

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اتاق عروس / سهم زن

کتاب اتاق عروس / سهم زن دو نمایشنامه از والنتین کراسناگوروف با ترجمه ماندانا مجیدی است. این دو نمایشنامه حال و هوای دنیای زنان را به خوبی به تصویر می‌کشند و قدرت و اشراف نویسنده بر دنیای زنان را نشان می‌دهند. 

درباره کتاب اتاق عروس / سهم زن

در این کتاب دو نمایشنامه به نام‌های اتاق عروس و سهم زن را می‌خوانیم. نمایشنامه اول داستان دختر جوانی به نام نادیا است. او یک‌باره تصمیم به ازدواج گرفته و حالا در تالار عروسی در انتظار دامادی است که برای مراسم حاضر نشده است. خانواده و دوستان نادیا که از تصمیم او جا خورده‌اند می‌کوشند او را از تصمیمش منصرف کنند. این نمایشنامه شانزده شخصیت زن دارد که هرکدام نماینده‌ای از یک جامعه زنانه هستند. 

نمایشنامه دوم درباره دو زن است. آن‌ها به بیمارستان آمده‌اند تا همسرانشان را ملاقات کنند. اما وقتی خارج از وقت ملاقات باهم صحبت می‌کنند و نشانه‌هایی از مردشان می‌دهند به نظر می‌رسد هردو به دیدن یک نفر آمده‌اند. 

والنتین کراسناگوروف در این دو نمایشنامه به خوبی توانسته است دنیای زنان را به تصویر بکشد و اشرافش به آن را نشان دهد. 

کتاب اتاق عروس / سهم زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به مطالعه نمایشنامه را به خواندن کتاب اتاق عروس / سهم زن دعوت می‌کنیم. 

درباره والنتین کراسناگوروف

والنتین سامویلویچ کراسناگوروف نمایشنامه نویس معاصر روس ۲۰ دسامبر ۱۹۳۴ در لنینگراد متولد شد. پدرش مهندس برق و مادرش معلم بود. او دکترای علوم فنی گرفت. در رشته مهندسی شیمی کتاب و مقاله تالیف کرد و اختراعاتی را هم به نام خودش ثبت کرد. اما از سال ۱۹۶۸ به طور جدی به نوشتن پرداخت. او در حدود پنجاه نمایشنامه دارد که به زبان‌های مختلف ترجمه شدند و به روی صحنه رفته‌اند. کراسناگوروف در کنار نگارش نمایشنامه به داستان‌نویسی و روزنامه‌نگاری هم می‌پردازد.

بخشی از کتاب اتاق عروس / سهم زن

ماریا نیکالایونا: ما همه مطمئن بودیم که تو با والنتین ازدواج می‌کنی...

نادیا: (حرف مادرش را قطع می‌کند.) می‌شه در موردش صحبت نکنیم؟ بهتره بگی، خوشحالی من الان ازدواج می‌کنم؟ الان در مورد گریشا فکر نکن. من می‌دونم که تو ازش خوشت نمی‌آد، اما درکل خوشحالی؟

ماریا نیکالایونا: (گیج شده.) هر مادری دلش می‌خواد دخترش رو...

نادیا: اون هر مادریه، تو چی؟

ماریا نیکالایونا: نمی‌دونم... یه مرد غریبه یهو از مادرتم عزیزتر می‌شه... همین وروچکا رو ببین، بعد از عروسیش من کاملاً براش غریبه شدم.

نادیا: شما دوتا قبلاً هم آبتون تو یه جوب نمی‌رفت.

ماریا نیکالایونا: همین‌ناراحت‌کننده‌س. درد زایمانتون رو کشیدم، تنهایی بزرگتون کردم، حالا ورا باید به من بخنده، فکر کنه که من یه اسب پیرم و نمی‌تونم از پسِ زندگیم بربیام...

نادیا: اون این‌جوری فکر نمی‌کنه.

ماریا نیکالایونا: حالا هم که تو داری منو ترک می‌کنی. فردا بعد از مدرسه می‌آم خونه و دیگه تنهام. پس‌فردام تنهام؛ برای همیشه. تنهای تنها (به‌سختی جلوی اشک‌هایش را می‌گیرد.)

نادیا: (مادرش را در آغوش می‌گیرد.) واسه چی تنها؟ ما که بازم با همدیگه زندگی می‌کنیم.

ماریا نیکالایونا: خُبه، خُبه... (متوجه آنتونینا پراکوفیونا شده که وارد می‌شود، دختر را از خودش دور می‌کند.) بهتره بری و به مادر جدید خودت سلام کنی.

آنتونینا پراکوفیونا: (زنی فربه، پُرانرژی و با اعتمادبه‌نفس است. در دستانش یک دسته‌گل بزرگ و پُرگل دیده می‌شود.) سلام دخترکم. تبریک می‌گم. نمی‌دونی، چقدر خوشحالم! (نادیا را می‌بوسد.) چقدربرف باریده! گریشا هم دیگه کم‌کم با لشکرش پیداش می‌شه. با اتوبوس باشگاه می‌آن. تو راه باباشو برمی‌داره، مادربزرگشو، سِوِتکا رو، همه‌شون پیداشون می‌شه؛ اما من نتونستم منتظر بمونم. با تاکسی اومدم. توی راه به رستوران یه سر زدم. اونجام همه‌چیز آماده‌س.

sorena
۱۴۰۲/۰۵/۰۳

جالب بود، مرسی از مری عزیز بابت معرفی این کتاب

sadra777
۱۴۰۰/۰۲/۰۲

خیلی نمایشنامه بسیار خوبی است و متن کاملا روان است .

a soul
۱۴۰۱/۰۴/۲۳

اتاق عروس گل‌درشت. واقعا گل‌درشت. حضور اون شخصیت جامعه‌شناس کافیه واسه این که میگم گل‌درشته. کل ماجرا در یک تالار عروسی می‌گذره. داماد دیر کرده و همین چالش‌هایی رو بین عروس، مادر عروس، مادر داماد، دوست عروس، خواهر عروس، دو تا

- بیشتر
زن جوان: بیمارستان، شاید خوب باشه، فقط تمیزش نمی‌کنن. زن مسن: پرستاری هم نمی‌کنن. زن جوان: غذاشم خوب نیست. زن مسن: معالجه‌تم نمی‌کنن. زن جوان: درعوض مجانیه. زن مسن: خب آره، مجانیه... هرچقدر پول بدی همون‌قدر آش می‌خوری... زن جوان: دقیقاً. مُردن ارزون‌تره.
Mahshad Kazemi
زن جوان: دقیقاً. مُردن ارزون‌تره. زن مسن: نه بابا، این‌جوریام نیست. چند وقت پیش مادرم فوت کرد، باورت بشه یا نه، مراسمش این‌قدر خرج برداشت که نگو، یعنی لختمون کردن... زن جوان: واقعاً این‌قدر می‌گیرن؟ زن مسن: پس چی خیال کردی؟ زن جوان: آخه واسه چی؟ زن مسن: واسه همه‌چی. بهتره که آدم نمیره. زن جوان: و مریض نشه. زن مسن: و کلاً زندگی نکنه. مکث. هر دو زن اتاق را تمیز می‌کنند.
Samane Rsh
واسه همین نادیوشا، نباید ریسک کنی، نباید سالای زندگیتو هدر بدی. گریشاتو گرم‌تر در آغوش بگیر و محکم‌تر ببوسش، برای خداحافظی و زودتر با کسی که باید ازدواج کنی،ازدواج کن.
Samane Rsh

حجم

۸۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۸۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
۳۹,۹۰۰
۳۰%
تومان