کتاب ترس و لرز
معرفی کتاب ترس و لرز
کتاب ترس و لرز اثر غلامحسین ساعدی نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور معاصر ایرانی است. کتاب ترس و لرز دنباله کتاب عزادران بیل است با این تفاوت که مجموعه داستانهای کتاب در فضایی متفاوت رخ میدهد و ترسیم گرسنگی، فقر و چپاول و واکنش افراد جامعه نسبت به این مسائل اصلیترین درونمایه کتاب ترس و لرز بهشمار میرود. انتشارات نگاه کتاب ترس و لرز را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب ترس و لرز
کتاب ترس و لرز نوشته غلامحسین ساعدی مجموعه به هم پیوستهای است که اجزای آن بر پایه مفهوم گرسنگی و فقر بنا شده و زیباییشناسی قصهها نیز حول همین مفاهیم شکل میگیرد. در بیشتر قصههای کتاب ترس و لرز با مواجهه شخصیتهای داستان با عاملی خارجی و بیگانه و شبحگونه روبهرو هستیم. واکنش آدمهای ثابت و ایستای قصهها در برابر این متغیرهای بیگانه همواره انفعالی است؛ آنها بیشتر تماشاگرند و منتظر که عاقبت چه خواهد شد. طبیعت ترس و لرز طبیعتی است ناسازگار با آدمها؛ طبیعتی که با اشباح دست به یکی کرده است تا آدمهای حاشیه ساحل را به تباهی بکشاند. ساعدی روند تباهی را ذرهذره ترسیم کرده تا در نهایت به تباهی کامل برسد. کتاب ترس و لرز همانند کتاب عزاداران بیل مجموعه داستانهای به هم پیوسته ای است که به روایت زندگی اهالی یک روستا میپردازد و شش قصه را روایت میکند و قصهها در فضایی روستایی و وهمناک میگذرد، با این تفاوت که ساعدی این بار روستایی ساحلی در خطه جنوب را برای داستانش انتخاب کرده و آداب و رسوم و باورهای توام با خرافات محلی را چنان در تاروپود قصههایش تنیده و ماجراهایی عجیب و وهمآلود میآفریند که به خوبی ترس را القا میکند. او برای خواننده در مورد هیچکدام از این رخدادها توضیحی نمیدهد و خواننده باید خود دنبال چرایی واقعی که در پس این اتفاقات پنهان است باشد و گاه در صورت نیافتن جوابی منطقی همانند ساکنان روستا از ترس به خود بلرزد.
قصه اول کتاب ترس و لرز، از «مضیف» خالی و متروک سالم احمد آغاز میشود. جایی که نویسنده در قصه آخر با چرخشی دراماتیک به آن باز میگردد در حالی که اینبار مضیف انباشته از غذاهایی است که غریبههای خوشرنگ و لعاب با خود به همراه آوردهاند و هر روز شکم ساکنان بدبخت و گرسنه ساحل متروک و پرتافتادهای را که زمینه رخدادهای تمام قصههای به هم پیوسته مجموعه است، از این غذاها میانبارند، تا آنجا که شخصیتهای قصه در پایان چنان متورم میشوند که به جای راه رفتن، روی زمین قل میخورند و وقتی غریبهها ناگهان بساط برمیچینند و میروند، آنها دیگر توان کارکردن ندارند و به چپاول یکدیگر دست مییازند و از خانه هم دزدی میکنند. در قصه پایانی میبینیم که آدمها به دست خودشان دست به کار نابودی یکدیگرند.
خواندن کتاب ترس و لرز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به داستان کوتاه هستید خواندن کتاب ترس و لرز نوشته غلامحسین ساعدی به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر ایرانی را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی ( نام مستعار گوهرِ مراد) نویسنده، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و روانپزشک ایرانی است که در سال ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. اولین داستانهای ساعدی زمانی که وی در دبیرستان مشغول به تحصیل بود در هفتهنامه دانشآموز چاپ شد. همچنین وی در این دوران داستان بلندی به نام از پانیفتادهها نوشت که مجله کبوتر صلح آن را به چاپ رساند. غلامحسین ساعدی در نوجوانی به سازمان جوانان فرقه دموکرات آذربایجان پیوست و در هفده سالگی مسئولیت انتشار روزنامههای فریاد، صعود و جوانان آذربایجان را به عهده گرفت همین فعالیتها سبب شد زمانی که وی ۱۸ سال داشت به اتهام همکاری با فرقه، دستگیر و مدتی در زندان شهربانی تبریز حبس شود. ساعدی در در بیستسالگی در دانشگاه تبریز تحصیل پزشکی را آغاز کرد. وی در دوران دانشجویی در فعالیتهای سیاسی شرکت میکرد و همین فعالیتها زمینهساز دوستی و آشنایی وی با افرادی چون صمد بهرنگی همراه بود.
غلامحسین ساعدی در دوران دانشجویی نوشتن داستان کوتاه را نیز با جدیت بیشتر پیگیری کرد. داستانهای شکایت و غیوران شب و نمایشنامه سایههای شب حاصل آن دورهکاریِ اوست. همچنین در همین زمان مجموعهداستان کوتاهِ شبنشینی باشکوه را در تبریز منتشر کرد و نمایشنامه کلاته گل را نیز بهصورت مخفی در تهران به چاپ رساند.
در خردادماه سال ۱۳۵۳، حین تهیه تکنگاری شهرکهای نوبنیاد، توسط ساواک دستگیر و به مدت یک سال زندانی میشود. وی پس از آزادی از زندان، سه داستان گور و گهواره، فیلمنامه عافیتگاه و داستان کلاته نان را نوشت و در سال ۱۳۵۷ به دعوت انجمن قلم آمریکا روانه این کشور شد و سخنرانیهای متعددی در این کشور انجام داد.
سه فیلم براساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شدهاست: گاو (اقتباسشده از داستان چهارمعزاداران بیل) و دایره مینا (اقتباسشده از داستان آشغالدونی) هر دو به کارگردانی داریوش مهرجویی، و آرامش در حضور دیگران براساس داستانی به همین نام به کارگردانی ناصر تقوایی.
غلامحسین ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه سال ۱۳۶۴ شمسی در پاریس درگذشت.
جملاتی از کتاب ترس و لرز
آفتاب وسط روز بود که سالم احمد از خواب بيدار شد. هوا دم کرده بود و عوض خنکی اول صبح، گرمای شديدی از سوراخی سقفِ بادگير به داخل اتاق میريخت. سالم احمد بلند شد و لنگوتهاش را از کنار ديوار برداشت و دور سر پيچيد و رفت توی تنشوری و سطلها را برداشت و آمد روی ايوان. چند لحظهای منتظر شد تا به روشنايی تند ظهر عادت کند و بعد سطلها را زمين گذاشت و دوچرخهاش را که به درخت کنار تکيه داده بود، آورد توی سايه. طناب پشت بند دوچرخه را باز کرد و سطلها را به ترک دوچرخه بست و کفشهای چوبیاش را پوشيد و در حالی که دوچرخه را با دست راه میبرد، از حاشيه ايوان به طرف بيرون راه افتاد. همين طور که میرفت نيمتنهف دوچرخه و پاهای خودش را در شيشههای تاريک اتاقهای زمستانی تماشا میکرد.
«برای خواندن جملات بیشتری از کتاب ترس و لرز بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.»
حجم
۱۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
ترس و لرز در سبک و سیاق عزاداران بیل نوشته شده است. فضا ی داستان همانطور وهم آلود و پر جاذبه است. و در پس همهء این داستان ها ساعدی فقر و جهل و خرافه پرستی را نشانه گرفته است.
عالی فقط به سوال توی داستان دوم کسی نفهمید ملا کیه؟یعنی نماد چیه؟
کتابی در مذمت جهل، خرافه و فقر و پیامد های این سه. بهترین داستانش رو داستان آخر می دونم که چقدر دقیق و زیبا به موشکافی چند عنصر کلیدی در چرایی تسلط بیگانه ها بر جوامع دیگه و جذاب بودن
کتاب جالبیه ولی نمیدونم شاید حس منه که پایان داستان ها(حداقل بعضی از داستان ها) برام بی مفهوم بود... شاید خواست خود نویسنده بوده(باتوجه به اینکه این روند تکرار میشه) بعضی از داستان ها جذاب بودند...
سلام کتاب خوبی هست و نشان از عمق دید ایشان به مناسک و باورهای ایرانیان دارد. نویسنده روانپزشک بودند و یک جور ترس لذت بخش در کتاب حس کردم. والا نظرم کم از شاهکارهای ادبی دنیا نداشت!
ترس و لرز یکی از عجیب ترین کتاب هایی که خواندم. ابتدای داستان را واقعا سخت پیش بردم اما کم کم اوج گرف. مجموعه قصه های به هم پیوسته که مردمانش دنیای متفاوتی دارند. نویسنده در قصه آخر اشاره می
دکتر غلامحسین ساعدی بر ادبیات ایران تاثیر گرانبهایی داشته.در این کتاب متوجه میشیم که ساعدی با اینکه خود تبریزی است ولی چقدر به لهجه و گویش جنوب ایران تسلط دارد حتی بر زبان. این کتاب یک رئالیسم یا سورئالیسم جادویی است. از آنجا
جالب بود ولی به نظرم دو داستان اخرش قشنگتر از اوایل بود ولی در کل هدف نوشته مشخص بود
شاملو برای غلامحسین ساعدی عزیز به نو کردن ماه بربام شدم با عقیق و سبزه و آینه اسب سرد بر آسمان گذشت که پرواز کبوتر ممنون است صنوبرها به نجوا چیزی گفتند و گزمگان به هیاهو شمشیر بر پرندگان کشیدند ماه بر نیامد
عالی بود، فضا سازی، ساخت و درونمایه منسجم و همه دست به دست هم میداد تا میخکوب بشی، سعی کنی معنایی براش پیدا کنی اما موفق نشی.