دانلود و خرید کتاب تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان کریس سالت ترجمه غلامرضا شهبازی
تصویر جلد کتاب تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان

کتاب تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان

نویسنده:کریس سالت
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۳از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان

«تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان» اثر کِریس سالت کارگردان تئاتر، نویسنده فعال و مدرس رسمی کانون بازیگران لندن، گلچینی از چهل تک‌گویی درخشان کلاسیک برای بازیگران است که از نمایش‌نامه‌های شاخصِ درام‌نویسان بزرگی از سرزمین‌ها و دوره‌های مختلف، چون آیسخولوس، اوریپید، آنتون چخوف، کارلو گولدونی، ویکتور هوگو، بن جانسون، پییر ماریوو، مولیر، آلفرد دو موسه، ویلیام شکسپیر، ایوان تورگنیف، سِر جان وَنبِره، کالدِرون دِ لا بارکا، هنریک ایبسن، گوگول، تامس میدلتون،کریستوفر مارلو، الکساندر آستروفسکی، ویلیام کانگِریو، جوانا بِیلی و... استخراج شده است. این تک‌گویی‌های کلاسیک، منبعی بسیار ارزشمند برای استفاده در کلاس‌ها، مسابقات، آزمون‌های بازیگری و تمرین‌های تئاتر است. این کتاب انواع مختلفی از تک‌گویی‌ها، چه جدی و چه خنده‌آور را شامل می‌شود که بازیگرانی با توانایی‌های متفاوت اعم از دانشجو، تازه‌کار و حرفه‌ای را با آزمون‌های دشوار و پرجنب‌ و جوشی مواجه می‌کند. قسمتی از منو‌لوگ «جولیا» یکی از شخصیت‌های کمدی «رقبا» اثر ریچارد برینزلی شریدان را می‌خوانید. فالکلَند، بهترین دوست جک، عاشق جولیا شده، دختری که سرآنتونی قیم اوست. فالکلند با اینکه به عشقش پاسخ داده شده، ذهنش انباشته از حسادت و تردید است. همین او را وامی‌دارد که به جولیای باوفا، خویشتن‌دار و تزلزل‌ناپذیر پیشنهاد کند چندین بار عشقش را به اثبات برساند. جولیا با نگرانی، این موضوع را تاب آورده و آن را ناشی از فروتنی زیاد و نبود اعتمادبه‌نفس دانسته است: دست نگه‌دارید فالکلند! از اینکه شما از جرمی که پیش از این می‌ترسیدم نامش را ببرم خلاص شده‌اید، خدا می‌داند که چقدر صادقانه شادمانم! این‌ها اشک‌های شکرگزاری بابتِ آن است! اما اینکه تردیدهای سنگ‌دلانه شما را به سر هم کردن حقه‌ای واداشته که دل مرا به درد آورده است، اکنون اندوهی ناگهانی در جانم نشانده که عمیق‌تر از آن است که بر زبان آید! حالا حرف‌های مرا بشنوید. فالکلند، پدرم شما را دوست داشت!
نظری برای کتاب ثبت نشده است
آه، خدای قادر و محمدِ پرهیزگار، محبوب مرا ببخشایید! بی‌حرمتی‌اش را ببخشایید! بی‌حرمتی به نصیب این دنیا و رعایت مهربانی، و پیروزی بی‌رحمانه را از او دریغ کنید، بایستید به یکسان در برابر خشم روزگار بر او همچنان که بر این سلطان ترک و شهبانوی تیره‌بخت! و بر من ببخشایید که این از سرِ مهر نبود که این دو را ببینم در عذاب و رنج، دیر بِزیند. آه، زنوکراته، بهرهٔ تو از روزگار چه خواهد بود؟
sheida77
خسته‌ام، از همه‌چیز به ستوه آمده‌ام، و راه گریزی نمی‌بینم! هر چه می‌گذرد، فقط بدتر و بدتر می‌شود؛
پویا پانا
از هیچ چیز اصلاً و ابداً رضایت ندارم؛ و زمان می‌گذرد...
پویا پانا
او بسیار ناخشنود است و احساس می‌کند جوانی‌اش را به پای ازدواجی بی‌حاصل هدر داده است. او «آدمِ دِه» نیست و هیچ‌چیز در این ملک، سر او را گرم نمی‌کند.
پویا پانا
او ترجیح می‌دهد طاعون بگیرد و زن نگیرد!
پویا پانا
می‌خواهم غافلگیر شوم. این غافلگیری افسونم می‌کند.
niloufar.dh

حجم

۱۴۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

حجم

۱۴۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۳۰%
تومان