دانلود و خرید کتاب تک گویی های معاصر برای مردان کریس سالت ترجمه محسن کاس‌نژاد
تصویر جلد کتاب تک گویی های معاصر برای مردان

کتاب تک گویی های معاصر برای مردان

نویسنده:کریس سالت
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تک گویی های معاصر برای مردان

کتاب تک گویی های معاصر برای مردان نوشتهٔ کریس سالت و ترجمهٔ محسن کاس‌نژاد است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تک گویی های معاصر برای مردان

هدف کتاب تک گویی های معاصر برای مردان ارائهٔ برخی قطعه‌های نمایشی مخصوص آزمون‌های بازیگری است که نه‌تنها برای شما مناسب هستند، بلکه برای آزمون بازیگری‌ای که در پیش دارید نیز مفیدند؛ زیرا به شما کمک می‌کنند که از کیفیت‌های یگانهٔ خود در مقام بازیگر هنگام ایفای نقش‌های موردنظرتان بهره ببرید.

هنگامی‌که شما را برای آزمون (عملی) بازیگری فرامی‌خوانند، یا از شما می‌خواهند متنی را «بدون تمرین قبلی» بخوانید (برای مثال می‌گویند: باید نقش یه ورزشکار پَرش با نیزهٔ اهل لیتوانی رو بازی کنی که عاشق آب‌جو هم هست... می‌شه برام بخونیش؟) یا ممکن است از شما بخواهند یکی از متن‌هایی را که قبلا کار کرده‌اید برایشان اجرا کنید. بنابراین، لازم است پیشاپیش چند قطعهٔ نمایشی را نزد خود آماده داشته باشید؛ یا «یک قطعهٔ کلاسیک و یک قطعهٔ معاصر» که برای ورود به مدرسهٔ تئاتر از شما می‌خواهند و یا قطعه‌ای که برای آزمون مربوط به یک نمایش خاص، گروه‌های تئاتری متفرقه یا حتی مدیران برنامه آماده کرده‌اید.

به هر روی، کاوش در متن نمایشنامه و یا اجرای یک تک‌گویی‌ تجربه‌ای ارزشمند خواهدبود. چنین تمرینی ذهن شما را پویا و گوهر خلاقانهٔ درونتان را زنده نگه‌می‌دارد. 

خواندن کتاب تک گویی های معاصر برای مردان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دانشجویان رشته‌های بازیگری پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کریس سالت

کریس سالت نویسنده و کارگردان تئاتر و برندهٔ جوایز مختلف است. او مدیر هنری گروه نمایشی «صفحه‌های عریان... و اشتیاق» است. او به‌طور گسترده در زمینهٔ تئاتر، فن بیان و صدا فعالیت دارد و تاکنون با بسیاری از بازیگران بزرگ تئاتر انگلستان همکاری کرده‌است. او کتاب‌های مختلفی نگاشته‌است که از آن جمله می‌توان به کتاب محبوب او برای بازیگران با نام بازیگری مؤثر و نیز کتاب‌هایی دیگر در زمینهٔ تئاتر، نمایشنامه‌های رادیویی و مستند اشاره‌کرد. او همچنین در مرکز بازیگران لندن به تدریس مشغول است.

سالت که دانش‌آموختهٔ رشتهٔ هنرهای دراماتیک در مدرسهٔ تئاتر بِرمینگام و مدرسهٔ گفتار و نمایش برمینگام است، در سال ۲۰۱۴ در جشن زادروز ملکهٔ انگلستان، به پاس خدماتش در عرصهٔ هنر در منطقهٔ دامفریس و گالووِی اسکاتلند، مفتخر به دریافت نشانِ عضو والامقام امپراتوری بریتانیا شد. از جملهٔ مسئولیت‌های فرهنگی و هنری وی می‌توان به مدیریت هنری محفل هنرهای اجتماعی بِیک‌هاوس در جنوب غربی اسکاتلند اشاره کرد.

از همین نویسنده/ویراستار ترجمهٔ فارسی جلد دیگر این کتاب با عنوان تک‌گویی‌های معاصر برای زنان و پیش‌تر، از سال ۱۳۹۲ تاکنون، چهار مجموعه تک‌گویی‌های نمایشی دیگر نیز (از همین مجموعهٔ شش‌جلدی) تحت عنوان‌های تک‌گویی‌های مدرن برای زنان، تک‌گویی‌های مدرن برای مردان، تک‌گویی‌های کلاسیک برای زنان و تک‌گویی‌های کلاسیک برای مردان به فارسی ترجمه و در نشر بیدگل منتشر شده‌ است.

بخشی از کتاب تک گویی های معاصر برای مردان

«جنازه: وقتی زنده بودم، تقریباً اواخر عمرم‌ـ‌ـ‌ـ‌درضمن بنده الآن مُرده‌م، حدود پنج دقیقهٔ قبل، مُردم‌ـ‌ـ‌ـ‌از خمیازه‌کشیدن خیلی می‌ترسیدم. این فکر زده‌بود به سرم که اگه خیلی محکم خمیازه بکشم، و دهنم کاملا باز بشه، پوست دور لب‌هام از روی سرم وَر می‌آد و از گردنم پایین می‌ره و تمام بدنم پشت‌ورو می‌شه. از شونزده‌سالگی، موقعی که هنوز خونه بودم، هروقت حوصله‌م سر می‌رفت، شروع می‌کردم به خمیازه‌کشیدن. می‌دونم که آدم‌های سالم وقتی به سن شونزده‌سالگی می‌رسن، کارهایی غیر از خمیازه‌کشیدن می‌کنن. ولی باور کنین، جایی که من توش بزرگ شدم امید چندانی به اون‌جور کارها نبود. و خمیازه‌کشیدن بهترین کاری بود که می‌شد به‌جاش انجام‌داد. یه روز بابام حین خمیازه‌کشیدن مچم رو گرفت. گفت پسر برو نیروی دریایی. گفتم بابا حوصله‌م سر می‌ره. گفت مطمئن باش نیروی دریایی حوصله‌ت رو سر جا می‌آره. خلاصه. اسم نوشتم. اولین کاری که کردن این بود که موهام رو از ته تراشیدن. که یه‌جورهایی من رو به‌هم ریخت، چون اون‌موقع ترس کَنده‌شدن پوست من رو به مرز جنون رسونده‌بود، و فکرمی‌کردم وقتی که خمیازه‌می‌کشم تنها چیزی که جلوی وَر اومدن پوستم رو از روی جمجمه‌م می‌گیره موهامه. فکر می‌کردم موهام پوستم رو روی کله‌م نگه‌می‌داره تا اینکه فکّم سر جای خودش برگرده. اما همون روز اول... کچلم کردن... باور کنین، دهنم رو محکم بستـه نگه داشتـم. ولی، آخر دورهٔ آموزشی توی پادگان پاریس آیلند، به یه ماشین کشتار خیلی دقیق تبدیل شده‌بودم، آمادهٔ اعزام به هر نقطهٔ جهان، تیرخوردن و مردن در راه حفاظت از دنیای آزاد دربرابر هجوم کمونیسم. بابام حق داشت. از شرّ خمیازه‌کشیدن خلاص‌شدم. آمادهٔ کشتن بودم. زدن به خط مقدم. یه اسلحه توی دستم داشتم و انگشتم می‌خارید واسه اینکه ماشه رو بچکونه. خیال می‌کردم اگه یه‌کم بیشتر بخاره، کَنده می‌شه و می‌افته. خیالاتی می‌شدم و خودم رو تصورمی‌کردم که زیر رگبار آتیش دارم به خط مقدم هجوم می‌برم که یهو یه تکاور گُنده‌بک ارتش شوروی جلوم سبز می‌شه و من اسلحه‌به‌دست آماده‌م که اون حروم‌زاده رو با یه شلیک بفرستم سینهٔ قبرستون و انگشتم روی ماشه جوری به خارش می‌افته که انگار می‌خواد از جا کَنده شه و بیفته. به‌هرحال بهمون پماد دادن واسهٔ آروم‌کردن درد... اهم، اما، آخرش چی می‌شه؟ می‌فرستنم اینجا. برای محافظت از کلاهک‌ها. که بالای اون برج دیده‌بانی بشینم، که، خدا رو شکر، آخرین طوفان خیلی ناامنش کرد، و جلوی حصار کشیک بدم و از کلاهک‌ها در مقابل گوسفندها محافظت کنم! دوباره شروع‌کردم به خمیازه‌کشیدن. روزی دوسه مرتبه. بعدش یهو فهمیدم. ما برای کشتن تعلیم دیدیم، و برای مردن. حالا من نمی‌دونم هیچ‌کدوم از شما آدم‌های خوب مردین یا نه، ولی اگه هنوز زنده‌این، چیزی که باعث می‌شه مردن اذیتمون کنه اتفاقیه که بعدش می‌افته. من همین پنج دقیقهٔ پیش مردم، اما فهمیدم مرده‌بودن خیلی شبیه زنده‌بودنه. کسالت‌باره. انگار فرستادنم به جهنم. شما یه‌وقت نَمیرین. من اشتباه‌کردم. خطاکردم. دقیقاً جهنمه. خب. من دیگه مُردم و توی جهنم هستم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

حجم

۱۴۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان