کتاب یک عضو غیر وابسته
نویسنده:هاروکی موراکامی
مترجم:نیلوفر شریفی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
از ۱۳ رأیخواندن نظرات
۳٫۲
(۱۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب یک عضو غیر وابسته
کتاب «یک عضو غیروابسته» دو داستان از نویسنده نامدار و محبوب ژاپنی، هاروکی موراکامی (-۱۹۴۹) دارد.
موراکامی، با تحقیق و پژوهش در زمینهی ادبیات غرب آثار چشمگیری در کارنامهاش دارد که تاکنون به ۸۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و میتوان گفت محبوبیتش در ایران به دلیل سبک نوشتاری اوست. موراکامی از آن دسته نویسندگانی است که با رفتار سادهاش در زبان توانسته از فراز روایتهای خویش به گسترهای از نویسش برسد که امروزه میان مخاطبان اغلب کشورها به نویسندهای محبوب بدل شود. او در آفرینههای خود با تخیل و نگاهی رازآلود و ایجاد موقعیتهای طنز و دیالوگهای دیالکتیکی در صدد ایجاد فضای سوررئال است.
موراکامی در داستان «یک عضو غیروابسته» بر خلاف برخی تصورات عمومی نشان میدهد که مردها با آن جسم تنومند نیز میتوانند آسیبپذیر باشند و چطور میتوانند سالهای متمادی با خاطرهای دور در برابر ناملایمات زندگی روزگار بگذرانند؛ زیرا در فرهنگ زناشویی کشور ژاپن از دیرباز رسم بر آن است چنانچه زن و مردی از یکدیگر جدا شوند، حتی اگر پای بچهای در میان باشد، دیگر حق ندارند به یکدیگر نزدیک شوند؛ حتی اگر از کردهی خویش نادم و سرخورده باشند. ازاینرو موراکامی از یک جهت با نگاهی انتقادی این فرایند را واکاوی میکند..
داستان دوم این کتاب«شهرزاد» نام دارد.
بخشی از داستان « یک عضو غیر وابسته»:
اتفاقی که در زندگی دکترتوکای در فواصل زمانی معین رخ میداد، بههم خوردن نامزدیهایش بود. لحظهای فرا میرسید که نامزد جوان دکترتوکای به او میگفت: «خیلی متأسفم، دیگه نمیتونیم همدیگه رو ببینیم. من فکر میکنم نمیتونیم با هم خوشبخت شیم و تصمیم گرفتم با کس دیگهای ازدواج کنم. اختلاف سنی و فکری ما زیاده.»
و دکترتوکای با شنیدن چنین حرفهایی از روی تأسف لبخندی تلخ میزد. تأسفآور هم بود، اما چه میشد کرد!
در چنین شرایطی دکترتوکای به خواستهی آنان احترام میگذاشت. سپس هدیهای گرانقیمت میخرید و همراه کارت پستالی مزین به تبریک و آرزوی موفقیت به دیدار آن زوج خوشبخت میرفت.
«از صمیم قلبم برایتان آرزوی خوشبختی دارم، خانم زیبا و هوشمندی چون شما لیاقت خوشبختبودن را دارد...» و البته منظورش عمیقاً نیز همین بود.
حمله دوم به نانوایی
هاروکی موراکامی
نوشتههای کرانهایگابریل گارسیا مارکز
چشمهای سگ آبیرنگگابریل گارسیا مارکز
دختری که میشناسم (مجموعه داستان)جی. دی. سلینجر
رنگ سحرآمیزپریمو لوی
آشفته حالان بیدار بختغلامحسین ساعدی
بیسایگانفرانسواز ساگان
زمین بر پشت لاکپشت هاجان گرین
بشنو آواز باد راهاروکی موراکامی
تهدیدارنست همینگوی
جانوری در جنگلهنری جیمز
سن نفرتانگیزلوئیجی پیرآندللو
خاکستر گرمشاندور مارائی
چاقوی شکاریهاروکی موراکامی
گزارش برودیخورخه لوئیس بورخس
توفان در مردابلئوناردو شیاشا
گل آفتابگردانویلیام کندی
سومین تسلیم: مجموعه داستانهای کوتاهگابریل گارسیا مارکز
بولوار پارادیسمحمدرضا ذوالعلی
قهرمان عصر ماماریو بارگاس یوسا
سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش
هاروکی موراکامی
کافکا در ساحلگیتا گرکانی
از دو که حرف می زنم، از چه حرف می زنمهاروکی موراکامی
از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنمهاروکی موراکامی
سی و دو ساله؛ مسافر روزگارهاروکی موراکامی
چوب نروژیهاروکی موراکامی
بعد از زلزلههاروکی موراکامی
کافکا در ساحلهاروکی موراکامی
دیدن دختر صد درصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریلهاروکی موراکامی
1Q84 (جلد اول)هاروکی موراکامی
رهایی از اضطراب برای نوجوانان
رجین گلنتی
خانه سپتامبرکاریسا اورلاندو
سامی کیز و ملکه کیتی روانیوندلین وان درانن
تکه های گم شدهملانی کانکلین
تقصیر هر دوی ماستجان کیم
به نجاتش می ارزدپیتر سوانسون
هر روز یک صفحهآدام جی. کورتز
پسر شایستهفریدا مک فادن
قصه هایی برای هر جا و هر زمانیوگنی واسیلیویچ کلویف
روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکیساتوشی یاگی ساوا
حجم
۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۳,۵۰۰
۱۶,۴۵۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
منم یک ستاره میدم چون نمیدونم تا کی میخوان ۳ تا مجموعه داستان موراکامی رو به صورت تک داستان، دو داستان یا چند داستان ترکیب و چاپ کنن. اسم این کار کتاب سازیه و شاید از نظر حقوقی در ایران
(۸-۳۱-[۲۰۸]) موراکامی در این کتاب با نثری ساده و روان، به کندوکاو و بررسی مفهوم عشق پرداخته؛ من فکر میکنم یکی از ویژگی هایی که اکثر کتاب های موراکامی داره اینه که مرز بین خیال و واقعیت رو از میان برداشته
دو داستان کوتاه از موراکامی نازنین.. «یک عضو غیر وابسته»: دکتر توکای مرد محافظه کاریه که همیشه روابطی با حدود مشخص و محدود داشته. خیلی اتفاقی عاشق یه زن متاهل میشه و روند زندگیش واسه همیشه عوض میشه.. «شهرزاد»: هابارا مرد تنهاییه
خوب بود
من بخاطر این ترجمه یک ستاره میدم، بعضی جملات کتاب بطور واضح بازبینی نشده و بنظر میاد که زحمتی برای ویراستاری نکشیده باشند البته یک دلیل دیگه میتونه این باشه که کتاب از زبان اصلی(ژاپنی) ترجمه نشده بلکه از نسخهی ترجمهی
کتابهای موراکانی را دوست دارم ،هر کدام برای خود رازی است تا بازش نکنی .نمیدانی
قشنگ بود و متحیر کننده مثل سایر کارهای هاروکی!
هر دو داستان خیلی معمولی بودن. درون مایه جذابی نداشت به نظرم و مفهوم خاصی و منتقل نمیکرد. صرفا یک رمان بود.
نخوندم اما بنظرم خوبه.😁